Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
He has a rich mellow voice.
U
صدایش گرم وپخته است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
She has a delightfully mellow voice .
U
صدای گرمی دارد
mellow
U
دلپذیر مهربان
mellow
U
رسیده
mellow
U
نرم
mellow
U
جا افتاده
rich in
U
پر از شاعر
the rich
U
توانگران
rich
U
پر پشت
rich
U
توانگر
rich
U
دولتمند
rich
U
گرانبها باشکوه
rich
U
غنی
rich
U
زیاده چرب یا شیرین
The more rich , the more in need .
<proverb>
U
آنانکه غنى ترند میتاج ترند .
the rich
U
دولتمندان متمولین
He is said to be very rich .
U
می گویند خیلی پولدار است
I wish I were rich .
U
کاش ( کاشکی ) پولدار بودم
rich lime
U
اهک پر برکت اهک ریعدار
strike it rich
<idiom>
U
ناگهان پول و پله ای به هم زدن
auto rich
U
مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
strike it rich
<idiom>
U
یک شبه ره صد ساله رفتن
Rich poetry .
U
شعر پرمایه
as rich as Croesus
<idiom>
U
مثل قارون
[ثروتمند]
to grow rich
U
ثروت بهم زدن
to grow rich
U
توانگر شدن
idle rich
U
ثروتمندان انگل
rich and poor
U
دولتمندوفقیر
rich and poor
U
توانگرودرویش
rich clad
U
جامه فاخر پوشیده
rich mix
U
مخلوط پر مایه
rich lime
U
اهک پر مایه
It is immaterial how rich he may be .
U
مهم نیست چقدر ثروت داشته با شد
oil rich countries
U
کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
He is rich but is lacking in personality .
U
پولدار است ولی بی شخصیت است
labor rich country
U
کشور با نیروی کار فراوان
rich text format
U
روش ذخیره سازی متن که حاوی توضیحات اضافی است و شرحی بر صفحات , نوع و نوشتار و فرمت آنها دارد
voice
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voice
U
ادا کردن
voice
U
صدای انسان
voice
U
خروجی صوت
A voice came from beyond .
U
صدائی از غیب آمد
voice-over
U
سخنان افزوده
voice
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice
U
رای
voice
U
گفتاری
voice
U
شفاهی صوتی
voice
U
اواز
voice-over
U
صدای خارج از تصویر
with one voice
U
بایک زبان متفقا
voice
U
تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
voice
U
واک
voice
U
صدا
voice
U
بیان کردن
voice
U
صدای سخنرانی انسان
voice
U
ادا کردن
voice
U
صوت
voice
U
اوا
voice
U
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voice
U
باصدابیان کردن
voice
U
وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
voice
U
تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
voice
U
سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
voice synthesis
U
ترکیب صدا
voice synthesis
U
ترکیب صوتی
voice response
U
جواب صوتی
voice recognition
U
تشخیص صدا
voice recognition
U
تشخیص صوتی
voice recognition
U
بازشناسی صدا
give voice to
<idiom>
U
احساس ونظرت رابیان کن
voice tube
U
لولههای صدارسان
She has a soft voice
U
صدای نرمی دارد
voice-overs
U
صدای خارج از تصویر
voice-overs
U
سخنان افزوده
voice selector
U
انتخابگرصدا
At the top of ones voice .
U
با صدای هرچه بلند تر
A firm voice .
U
صدای محکم
voice output
U
خروجی به صورت صدا
voice output
U
خروجی صوتی
negative voice
U
رای مخالف رد کردن
voice synthesizer
U
ترکیب کننده صدا
negative voice
U
قدغن کردن
negative voice
U
رای مخالف دادن
to a ones voice to music
U
صدای خودراباسازجفت کرد
the range of voice
U
دانگ صدا
negative voice
U
رد
no one raised his voice
U
صدای هیچکس درنیامد
the active voice
U
معلوم
the public voice
U
عمومی
the public voice
U
ارا
the active voice
U
فعل معلوم
voice coil
U
پیچک صدا
voice communications
U
ارتباطات صوتی
voice operated
U
با کار افت صدایی
voice mail
U
پست اوایی پست صوتی
voice mail
U
پست صوتی
the passive voice
U
فعل مجهول
voice key
U
کلید صدایی
voice input
U
ورودی صوتی
he started at my voice
U
از صدای من از جا پرید
i had no voice in that matter
U
من دران قضیه رایی نداشتم
negative voice
U
حق رد
negative voice
U
منع نشانه مخالفت
voice frequency
U
بسامد صدایی
the passive voice
U
بنای مجهول
automatic voice network
U
شبکه صوتی خودکار
She has a lovely ( nice ) voice.
U
صدای قشنگه دارد
My voice is not clear today.
U
صدایم امروز صاف نیست
voice operated device
U
دستگاه با کار افت صدایی
voice answer back
U
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
voice grade channel
U
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
voice grade channel
U
کانال ارسال گفتار
voice grade channel
U
مجرای از درجه صدایی
voice edit buttons
U
دکمههایتصیحصدا
To speak in a low voice.
U
آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
voice answer back
U
پاسخ سمعی
voice store and forward
U
ذخیره و ارسال صدا
She has a lovely (nice) voice.
U
صدای قشنگه دارد
sweet words (voice,sleep
U
کلمات ( صدا خواب )شیرین
I hear a strange noise ( voice , sound ) .
U
صدای غریبی به گوشم می رسد
Speak in a low voice . Spead slowly .
U
یواش حرف زدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com