English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
private automatic branch exchange U یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
private automatic branch exchange U رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
private branch exchange U مبادله انشعاب خصوصی
Other Matches
branch exchange U رد و بدل کننده شعبهای
private brench exchange switchboard U مرکز سوئیچینگ فرعی
branch U رسته
branch U دایره قسمت
branch U شعبه زدن
branch U تقسیم
branch U رشته
branch U شعبه
branch U شاخه
branch U شاخ
branch U فرع
branch U شعبه رشته
branch U بخش
branch U شاخه دراوردن
branch U انشعاب
branch U منشعب شدن گل وبوته انداختن
branch U مشتق شدن
branch U جوانه زدن براه جدیدی رفتن
branch U رشته ساقه
Y-branch U انشعابفرعی
branch U رشته [دانشی]
no branch U شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
no branch U شغل بدون رسته
branch U [تیرک گوتیک در طاق]
branch U شاخه شاخه شدن
branch U شاخه [دانشی]
branch U جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch U یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
branch U کابلی که از یک کابل اصلی به گره می رود
branch U جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
branch U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branch U خط ی که یک یا چند وسیله را به شبکه اصلی وصل میکند
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
in private U محرمانه
he is a private U او سرباز
he is a private U است
in private U در خلوت
private d. U کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
private U اعضاء تناسلی
private U متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U پوشیده
private U شخصی
private U اختصاصی خصوصی
private U محرمانه
private U مستور سرباز
private U خصوصی
private U محرمانه سرجوخه
private U محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
private U غیر دولتی
private U عادی
executive branch U officer line : syn
executive branch U فرماندهی
every branch of knowledge U هرشاخه ازعلوم
duty branch U رسته
duty branch U رسته خدمتی
double branch U چهارراهه
air branch U قسمت امور هوایی
descending branch U شاخه نزولی مسیر گلوله
grid branch U مدار شبکه
What is your branch of study? U رشته تحصیلیتان چیست ؟
branch pipe U پنجه اگزوز
branch line U خط فرعی
branch line U شاخه
branch lines U شاخه
To cut off a branch . U شاخه ای را قطع کردن
branch cutoff U دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
eco-branch U شعبه زیست بوم [شاخه اقتصاد مناسب با زیست بوم]
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
artillery branch U رسته توپخانه
connecting branch U اتصال یا پیوستگی
branch circuit U مدار انشعابی
branch address U نشانی انشعاب
branch cutter U اهن دهره
branch cutter U شاخه بر
branch depot U امادگاه رستهای
branch extension U اتصال شنت
branch extension U اتصال موازی فرعی
branch head U دهانه ابگیر نهر درجه یک
branch instruction U دستورالعمل انشعاب
basic branch U رسته اولیه
branch of a company U شعبه شرکت
branch office U شعبه
branch office U دفتر شعبه
branch switch U کلید
case branch U انشعاب شرطی
conditional branch U انشعاب شرطی
condeitional branch U انشعاب شرطی
branch cutout U فیوز انشعاب
service branch U انشعاب
root and branch U کاملا
root and branch U اساسا
root and branch U ازریشه
branch clip U گوشیپزشکی
unconditional branch U انشعاب غیر شرطی
branch duct U مجرایشاخهای
fruit branch U شاخهمیوه
Special Branch U سازمانپلیسبریتانیا
olive branch U شاخ زیتون
olive branch U اولاد
branch lines U خط فرعی
private eye U کارآگاه خصوصی
private property U دارایی شخصی
deed under private U سند غیر مصدق
private eyes U کارآگاه خصوصی
private property U دارایی شخصی بلامعارض
deed under private U سند عادی
private document U سند عادی
private motive U غرض شخصی
the matter was kept private U مطلب را پوشیده نگاه داشتند
without private motive U بی غرضانه
private road U شارع خاص
private saving U پس انداز خصوصی
private session U جلسه غیر علنی
private siding U سایدینگ یا دوراهی ویژه راه اهن
private enterprises U موسسات خصوصی
private talk U گفتگوی محرمانه
private talk U صحبت خصوصی
private treaty U معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
private treaty U معامله خصوصی
quasi private U شبه خصوصی
quasi private U نیمه خصوصی
private cost U هزینه خصوصی
private agreement U قرارداد خصوصی
private property U دارائیهای خصوصی
private property U مالکیت خصوصی
private law U حقوق خصوصی
private first class U سرباز یکم
private company U شرکت خصوصی
private consumption U مصرف خصوصی
private corporation U شرکت خصوصی
private first class U سربازیکم
A private car. U اتوموبیل شخصی
private debt U بدهی خصوصی
private decument U سند عادی
private decument U عقد عادی
private decument U درمقابل عقد رسمی یا سند که در CL اسناد مصدق یا عقودمهمور به مهر نامیده میشود
private deed U سند خصوصی
private employees U کارکنان خصوصی
private endowment U وقف خاص
private finance U مالیه خصوصی
private code U رمز محرمانه
private tuition U تدریس خصوصی
he wished to be private U میخواست تنهاباشد
he wished to be private U می خواست در خلوت باشد
private lessons U تدریس خصوصی
private ownership U مالکیت خصوصی
private nuisance U هتک حرمت منازل و املاک
private benefits U منافع خصوصی
private borrowing U استقراض خصوصی
copy for private use U نسخه برای استفاده شخصی
private line U خط خصوصی
private broadcasting U پخش برنامه خصوصی
private code U کد محرمانه
private institutions U موسسات خصوصی
private parts U شرمگاه
private detective U کاراگاه خصوصی
private enterprise U شرکت خصوصی
private schools U اموزشگاه خصوصی
private enterprise U اقتصاد بخش خصوصی
private enterprise U عمل خصوصی
private enterprise U اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
private school U مدرسه ملی
private schools U مدرسه ملی
private sector U بخش خصوصی
private investigator U کاراگاه خصوصی
private detectives U کاراگاه خصوصی
private school U اموزشگاه خصوصی
Remove something root and branch. U چیزی را از ریشه وبن نابود کردن
branch immaterial position U شغل همه رستهای
Dont break that branch off. U آن شاخه رانشکن
to hold out the olive branch <idiom> [پیشنهاد آشتی کردن]
upper branch of meridian U نصف النهار برین
branch supply pipe U منبعشاخهای
branch return pipe U لولهبرگشتشاخهای
foam branch pipe U لوله کف ساز
branch material position U شغل سازمانی
branch material curriculum U برنامه اموزش مراکزاموزش رستهای
lower branch of meridian U نصف النهار زیرین
branch qualified officer U افسر متخصص رستهای
reach out with an olive branch <idiom> U [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
branch control structure U ساختار کنترل انشعاب
to lop off a branch [from a tree] U شاخه ای را [از درختی] بریدن
reach out with an olive branch U [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
private international law U حقوق بین الملل خصوصی
private broadcasting network U شبکهپیشبینیخصوصی
private member's bills U طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
private members' bills U طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
private rate of return U نرخ بازده خصوصی
private rate of discount U نرخ تنزیل خصوصی
private member's bill U طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
endowments to the private individuals U اوقاف خاصه
deed under private seal U سند عادی
private tutoring [American E] U تدریس خصوصی
to give private lessons U درس خصوصی دادن
to have private insurance [cover] U بیمه خصوصی داشتن
deed under private seal U سند غیر مصدق
deed under private signature U سند عادی
based on private motives U غرض امیز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com