Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
English is not a hard language .
U
انگلیسی زبان سختی نیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trailer tongue
[American English]
[coupling]
[British English]
U
پیوند به داخل
[در تریلر]
up one's street
[British English]
, down one's alley
[American English]
U
مناسب ذوق وسلیقه
[مهارت درچیزی ]
Queen's English
[King's English]
<idiom>
U
[انگلیسی استاندارد و صحیح از نظر گرامری که در بریتانیا خوانده و نوشته می شود.]
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class.
U
اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
to push your luck
[British English]
to press your luck
[American English]
U
زیاده روی کردن
[شورکاری را در آوردن]
[اصطلاح مجازی]
The snow doesn't stay on the ground.
[The snow doesn't stick.]
[American English]
,
[The snow doesn't settle.]
[British English]
U
برف روی زمین نمی ماند.
English
U
گردش فرفرهای گوی بیلیارد
English
U
انگلیسی
English
U
مربوط به مردم وزبان انگلیسی
the english
U
انگلیسان
old english
U
زبان انگلیسی قدیم
English
U
بانگلیسی دراوردن
the english
U
انگلیس ها
after the english f.
به سبک انگلیسی ها
In my broken English .
U
با انگلیسی دست وپا شکسته ام
english billiards
U
بیلیارد انگلیسی
english billiards
U
با 3 گوی و6 کیسه بین 2 یا 4 بازیگر
english sonnet
U
غزل انگلیسی که شامل دوازده سطراست
english horn
U
نوعی ساز بادی چوبی انگلیسی که دارای دوزبانه است
english opening
U
گشایش انگلیسی
english shepherd
U
سگ گلهء انگلیسی که دارای اندازهء متوسط وبرنگ سیاه براق ودارای خالهای قهوهای یاخرمایی است
english setter
U
نوعی سگ انگلیسی که دارای پشم بلند ونرم سفیدرنگ یارنگین میباشد
english self taught
U
خوداموز انگلیسی
english mercury
U
اسفناج صحرایی
english system
U
سیستم اینچی
English altar
U
محراب انگلیسی
English cottage
U
خانه ویلایی
English bond
U
آجر چینی انگلیسی
english garden
U
پارک انگلیسی
[قرن هجدهم]
English style
U
[نوعی سبک قرن بیستم در انگلستان و شمال آمریکا]
british english
U
زبان انگلیسی رایج درانگلستان
broken english
U
انگلیسی دست و پا شکسته
morrow
[Old English]
U
فردا
[ آینده]
Pidgin English
<idiom>
U
انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
body english
U
چرخش بی اختیار
to tutor somebody in English
U
به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن
american english
U
زبان انگلیسی که در امریکابان تکملم میشود
english speaking
U
انگلیسی زبان
in plain english
U
به انگلیسی ساده
middle english
U
انگلیسی تا 0051میلادی
English stick
U
عصایانگلیسی
English breakfast
U
یکجورصبحانهمتشکلازتخممرغ-گشتنمکزدهوتخممرغ
natural english
U
گردش فرفرهای گوی بیلیارددر همان سمت اصلی پس ازبرخورد با گوی دیگر
pidgin english
U
انگلیسی دست وپا شکسته وامیختهای که چینی هابدان سخن می گویند
in plain english
U
پوست کنده
He is good at English.
U
انگلیسی اش خوب است
his english is weak
U
مایه انگلیسی اوکم است
structured english
U
انگلیسی ساخت یافته
king's english
U
انگلیسی اصیل
king's english
U
اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
english system
U
سیستم انگلیسی
english thread
U
پیچ و مهره انگلیسی
english woman
U
زن انگلیسی
english words
U
واژه ها یا لغات انگلیسی
how can I learn English
U
چگونه می توانم یادگیری زبان انگلیسی
English loaf
U
نانانگلیسی
shakedown
[of something]
[American English]
U
تغییر پایه سیستم کاری
[چیزی]
pursuer
[Scottish English]
U
شاکی
[قانون]
boondoggle
[American English]
U
وقت بیهوده گذرانی
to call
[up]
somebody
[American English]
U
به کسی زنگ زدن
operative
[American English]
U
جاسوس
to get ahold of somebody
[something]
[American English]
<idiom>
U
کسی
[چیزی ]
را گرفتن
[دستش به کسی یا چیزی رسیدن]
[اصطلاح روزمره]
english hand balance
U
بالانس ژیمناست روی چوب موازنه
to enroll
[American English]
U
خود را اسم نویسی کردن
[ثبت نام کردن ]
verbiage
[American English]
U
جمله بندی
verbiage
[American English]
U
کلمه بندی
peter
[American English]
U
آلت تناسلی بچه
pursuer
[Scottish English]
U
خواهان
[قانون]
to take the fall
[American English]
U
مسئولیت چیزی
[کاری یا خطایی]
را پذیرفتن
groundhopper
[British English]
U
طرفدار فوتبال که مرتب همه بازیهای دور
[از خانه]
تیم خود را دیدار میکند.
english toy spaniel
U
نوعی سگ پشمالوی دارای پیشانی برامده وبینی روبه بالا
peter
[American English]
U
دودول
peter
[American English]
U
دول
to boondoggle
[American English]
U
پول و وقت تلف کردن
[برای پروژه ای با سرمایه دولت بخاطر انگیزه سیاسی]
to labor
[American English]
U
در کار رنج بردن
[زحمت کشیدن ]
verbiage
[American English]
U
بیان
to labour
[British English]
U
در کار رنج بردن
[زحمت کشیدن ]
intern
[American English]
U
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
english speaking people
U
مردم یا ملل انگلیسی زبان
pursuer
[Scottish English]
U
مدعی
[قانون]
There are many difference between Persian and English .
U
بین زبانهای فارسی وانگلیسی فرق های زیادی وجود دارد
plowman
[American English]
U
شخم زن
[کشاورز ]
[روستا ]
turnover
[British English]
U
فروش
[اقتصاد]
Colors
[American English]
U
رنگها
In simple (plain) English.
U
به انگلیسی ساده
The English speaking-countries.
U
کشورهای انگلیسی زبان
He speaks English fluently.
U
انگلیسی راروان صحبت می کند
Well, duh!
[American English]
U
نه ! جدی می گی؟
[این که کاملا مشخص است]
The English - speaking world.
U
دنیای انگلیسی زبان
to plow
[one's way]
through something
[American English]
U
با سختی در کاری جلو رفتن
I benefited greatly from the english course.
U
از کلاس انگلیسی استفاده فراوانی بردم .
language
U
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language
U
قالب و فرمت دستورات و داده ها در یک زبان مشخص
language
U
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
language
U
تبدیل و اجرا میکند
language
U
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
language
U
در زمان اجرا
I am here for a language course
U
من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
language
U
زبان اصلی که برنامه با آن نوشته میشود تا توسط کامپیوتر پردازش شود
language
U
ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس
language
U
سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
language
U
زبان
language
U
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
for a language course
U
برای یک دوره زبان
language
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language
U
زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
language
U
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
language
U
زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
language
U
زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند
language
U
زبان برنامه نویسی که حاوی دستورات کد دولویی است و مستقیما توسط CPU قابل فهم است
language
U
برنامهای که به عنوان مترجم
first language
U
زبانیکهازهمهبهآنبیشترتسلطدارید
language
U
زبان
language
U
کلام
language
U
نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
language
U
لسان
second language
U
زباندوم
pl. language
U
زبان پی ال وان
language
U
سخنگویی تکلم
language
U
بصورت لسانی بیان کردن
language
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
I am too shy (timid) to speak English .
U
خجالت می کشم انگلیسی حرف بزنم
to capitalize/capitalise
[British English]
on something
U
سود بردن از چیزی
Football pool
[British English]
U
قماربازی روی نتیجه بازی تیمهای فوتبال
bourse
[in a non-English-speaking country]
U
بورس اوراق بهادار
bourse
[in a non-English-speaking country]
U
بورس سهام
to post a letter
[British English]
U
نامه ای را با پست فرستادن
to mail a letter
[American English]
U
نامه ای را با پست فرستادن
to give somebody a buzz
[American English]
U
به کسی زنگ زدن
[اصطلاح روزمره]
high beam
[American English]
U
نور بالا
[در خودرو]
I'll give you a ring.
[British English]
U
من به تو زنگ می زنم.
to skive off early
[British English]
U
با عجله و پنهانی
[جایی را]
ترک کردن
payment by installments
[American English]
U
قسط
to pay on account
[American English]
U
یک قسط را پرداختن
on the installment plan
[American English]
U
به اقساط
share of stock
[American English]
U
سهم
[اقتصاد]
payment on account
[American English]
U
قسط
to call 911
[American English]
U
تلفن اضطراری کردن
[به پلیس یا آتش نشانی]
football fan
[British English]
U
طرفدار فوتبال
first year resident
[American English]
U
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
toffie apple
[British English]
U
سیب با ژلاتین پوشیده شده
apple fritters
[British English]
U
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
apple beignets
[American English]
U
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
Department of labor
[American English]
U
اداره کار
Main Street
[American English]
U
کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
to jink
[colloquial]
[British English]
U
در دویدن
[راه رفتن]
[رانندگی کردن]
ناگهان مسیر را تغییر دادن
peckish
[British English]
[colloquial]
<adj.>
U
اندکی گرسنه
to buy something on the never-never
[British English]
[humorous]
<idiom>
U
چیزی را قسطی خریدن
[اصطلاح روزمره]
football fan
[American English]
U
طرفدار فوتبال آمریکایی
draft order
[American English]
U
دستور به خدمت
[سربازی]
redundant language
U
سخن زائد یازیادی حشووزوائد
reference language
U
زبان مرجع
rpg language
U
زبان ار پی جی
language lab
U
آزمایشگاه
semitic language
U
زبان سامی
tongue
[language]
U
زبان
simscript language
U
زبان سیمسکریپت
simula language
U
زبان سیمیولا
to talk the same language
<idiom>
U
همدیگر را فهمیدن
[اصطلاح مجازی]
program language
U
زبان برنامه نویسی
What foreign language do you know?
U
کدام زبان خارجی رامی دانید ؟
program language
U
زبان برنامه
programming language
U
زبان برنامه نویسی
publication language
U
زبان نشری
publication language
U
زبان انتشارات
quary language
U
زبان پرس و جو
query language
U
زبان پرس و جو
simulation language
U
زبان شبیه سازی
snobol language
U
زبان اسنوبول
source language
U
زبان منبع
standard language
U
زبان متعارف
symbolic language
U
زبان نمادی
target language
U
زبان هدف
target language
U
زبان مقصود
technical language
U
زبان فنی
body language
U
زبان بدن
technical language
U
زبان تخصصی
the persian language
U
زبان فارسی
to interpret
[for somebody]
[from/into a language]
U
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
A crash language course .
U
دوره فشرده آموزش زبان
source language
U
1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
It is better to know each others mind than to know each others language.
<proverb>
U
همدلى از همزبانى بهتر است .
source language
U
زبان اصلی
to translate something
[from/into a language]
U
ترجمه
[نوشتنی]
کردن چیزی
[از یک زبان یا به زبانی]
to translate something
[from/into a language]
U
برگرداندن
[نوشتنی]
چیزی
[از یک زبان یا به زبانی]
foul language
U
دشنام
the turkish language
U
زبان ترکی
non procedural language
U
بلکه یک مجموعه قواعدی وضع میکند که اعمال می شوند
object language
U
زبان مقصد
mechanical language
U
زبان ماشینی
maternal language
U
زبان مادری
language lab
U
زبان
machine language
U
زبان ماشین
lisp language
U
زبان لیسپ
mnemonic language
U
زبان یادمان
musical language
U
زبان موسیقی
mute language
U
زبان حال
non procedural language
U
زبان برنامه سازی که دستورات را پشت سرهم اجرا نمیکند و نه توابع فراخوان را
natural language
U
زبان طبیعی
object language
U
زبان مقصود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com