Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Chief of protocol. Master of ceremonies.
U
رئیس تشریفات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
master of ceremonies
U
رئیس تشریفات
master of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
chief of protocol
U
رئیس تشریفات
master chief petty officer
U
استوار یکم
master chief petty officer
U
ناو استواریکم
ceremonies
U
ایین
ceremonies
U
مراسم نظامی
ceremonies
U
مراسم
ceremonies
U
تشریفات
ceremonies
U
جشن
nuptial ceremonies
U
ایین عروسی
masters of ceremonies
U
رئیس تشریفات
masters of ceremonies
U
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
On the occasion of the graduation ceremonies .
U
به منا سبت جشن فارغ التحصیلی
protocol
U
خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocol
U
پیش نویس معاهده
protocol
U
استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد
protocol
U
سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
protocol
U
ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
protocol
U
قرارداد
protocol
U
صورت جلسه ازمایش
protocol
U
پیوند نامه
protocol
U
پروتکل
protocol
U
صورت جلسه کنفرانس
protocol
U
مقاوله نامه نوشتن
protocol
U
تشریفات
protocol
U
اداب ورسوم
protocol
U
پیش نویس سند
protocol
U
مقاوله نامه موافقت مقدماتی
communications protocol
U
پروتکل ارتباطات
communications protocol
U
پروتکل مخابراتی
additional protocol
U
مقاوله نامه اضافی یا تکلمه
final protocol
U
مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
communication protocol
U
پروتکل ارتباطی
Protocol must be observed.
U
تشریفات باید رعایت شود
the rules of protocol
U
قوانین قرارداد
[صورت جلسه کنفرانس]
protocol of signature
U
protocol
character oriented protocol
U
پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
Microcom Networking Protocol
U
سیستم تشخیص و تصحیح خطا سافت Microcom Inc که در مودم ها و نرم افزار ارتباطی به کار می رود
Apple filing protocol
U
روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
file transfer protocol
U
پروتکل انتقال فایل
secure encryption payment protocol
U
سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
simple network management protocol
U
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
secure hypertext transfer protocol
U
گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
chief
U
رئیس
chief
U
سر
chief
U
افسرفرمانده
chief
U
پیشرو
chief
U
قائد سالار
chief
U
فرمانده
the new chief was a nothing
U
رئیس تازه یک ادم بی وجودی بود
chief
U
مهم
chief
U
عمده
in chief
U
مخصوصا
in chief
U
بویژه
chief negotiator
U
سرپرست مذاکرات
chief of boat
U
فرمانده قایق
chief rabbi
U
مجتهدیهود
chief of boat
U
سکانی قایق
chief engineer
U
سرمهندس
chief suspect
U
آدم مورد شک اصلی
[به گناهی]
chief engineer
U
مدیر ماشین
chief draughtsman
U
سرنقشه کش
chief of police
U
رئیس شهربانی
Chief of Staff
U
رئیس ستاد
the chief justice
U
قاضی القضات
engineer in chief
U
سر مهندس
dexter chief
U
سرقسمتراست
chief timekeeper
U
داورتایمنگهدار
centre chief
U
مهاجممیانی
thunder chief
U
نوعی هواپیمای یک موتوره وسوپرسونیک قابل حمل بمب اتمی
chief of state
U
رئیس دولت
sinister chief
U
منحنیابتدایی
line chief
U
مکانیسین تعمیرات هواپیما
section chief
U
فرمانده رسد فرمانده قبضه
section chief
U
رئیس قبضه
Chief Constable
U
فرماندهپلیس
necker chief
U
کاشکول نظامی
necker chief
U
دستمال گردن
commanders-in-chief
U
فرمانده کل
commander-in-chief
U
فرمانده کل
chief tomn
U
امیر نشین
commander in chief
U
فرمانده کل
commander in chief
U
فرمانده کل قوا سر فرماندهی
communication chief
U
رئیس ارتباطات
communication chief
U
رئیس مخابرات یکان
line chief
U
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
commander in chief
U
فرمانده کل
chief tomn
U
حاکم نشین
Chief Justice
U
رئیس دادگاه
Chief Justices
U
قاضی اعظم
Chief Justices
U
رئیس دادگاه
Chief Justices
U
قاضی القضات
Chief Justices
U
رئیس دیوان عالی
Chief Justice
U
رئیس دیوان عالی
Chief Justice
U
قاضی القضات
Chief Justice
U
قاضی اعظم
chief programmer
U
سازمان برنامه نویسی
chief rabbi
U
خاخام باشی
chief referee
U
سرداور
chief residence
U
مقرعمده حاکم نشین
deaputy chief of staff
U
رئیس رکن از رده سپاه به بالا
the pro tem chief
U
رئیس موقت
vice chief of staff
U
جانشین رئیس ستاد
joint chief of staff
U
رئیس ستاد مشترک
chief clerk of the court
U
مدیر دفتر دادگاه
chief army censor
U
افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
lord chief justice
U
رئیس کل محکمه استیناف انگلستان
chief of naval operations
U
فرمانده عملیات دریایی
chief petty officer
U
ناوبان دوم
chief petty officeer
U
ناو استوار یکم
vice chief of staff
U
دستیاررئیس ستاد
chief warrant officer
U
استوار یکم
chief petty officer
U
ناو استوار یکم
chief programmer team
U
سرپرست یک تیم برنامه نویسی
joint chief of staff
U
رئیس ستاد ارتش
assistant chief of staff
U
معاون رئیس ستاد
assistant chief of staff
U
معاونت
assistant chief of staff, g
U
رکن یکم اداره یکم
assistant chief of staff, g
U
معاونت پرسنلی
air chief marshal
U
سپهبد هوایی
senior chief petty officer
U
ناوبان یکم
assistant chief of staff, g (operations
U
معاونت عملیات
assistant chief of staff, g (operations
U
رکن سوم اداره سوم
assistant chief of staff,g (intelligenc
U
معاونت اطلاعات
chief financial officer
[CFO]
U
مدیر امور مالی
deputy chief of naval operation
U
جانشین فرماندهی نیروی دریایی
the chief mufii in the ottoman empire
U
شیخ الاسلام
assistant chief of staff,g (intelligenc
U
رکن دوم اداره دوم
chief executive officer
[CEO]
[American E]
U
مدیر عامل
[شرکت]
chief executive officer
[CEO]
[American E]
U
رئیس هیئت مدیره
assistant chief of staff,g(civil affair
U
معاونت امور غیرنظامیان رکن پنجم اداره پنجم
master
U
تسلط یافتن
master
U
ماهرشدن
to be a master of
U
دارا بودن
to be a master of
U
در اختیار خودداشتن
master
U
1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
master
U
قطعه کار اصلی
master
U
جامع
master
U
صاحب
master
U
مدل اصلی
master
U
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
old master
U
هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
master
U
سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
master
U
کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
old master
U
نقاشی هر یک از این هنرمندان
master
U
پیر
master
U
استاد شطرنج
master of
U
سرپرست گروه شکار روباه
master
U
استادشدن
master
U
ماهر شدن در چیزی
master
U
کسب مهارت کردن
master
U
اصلی
master
U
کاپیتان کشتی
master
U
رام کردن
master
U
تسلط یافتن بر
master off
U
استاد شمشیربازی
master
U
مخدوم
the master
U
خداوند
the master
U
در
master
U
مدیر مرشد
master
U
ارباب صاحب
master
U
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
master
U
رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
master
U
سیستمی که هر پردازنده آن اصلی و مخصوص یک کار است
master
U
نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
master
U
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
master
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master
U
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
master
U
آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
master
U
ماهر شدن
master
U
چیره دست شدن
master
U
داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
master
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
U
نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
master's
U
فوقلیسانسه-دارایمدرکMAیاMSc
master
U
ارباب استاد
master
U
کارفرما
master
U
چیره دست
master
U
دانشور
master
U
رئیس
master
U
خوب یادگرفتن
missile master
U
دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
master's certificate
U
گواهینامه فرماندهی
master key
U
قاعده کلی شاه کلید
Master of Arts
U
صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
master slave
U
ارباب و برده
master key
U
کلید چندین قفل
mint master
U
رئیس ضرابخانه
master slice
U
شاه قاچ
master workman
U
سرکارگر
master stroke
U
هنر نمایی
master tape
U
شاه نوار
master tournament
U
مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
master workman
U
سر کارگر
master stroke
U
استادی
master station
U
پست اصلی مخابرات
master station
U
ایستگاه اصلی
master station
U
شاه ایستگاه
master stroke
U
شاهکار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com