Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
reduced instruction set computer
U
طرح CPU که مجموعه دستورات
reduced instruction set computer
U
کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای کاسته شده
Other Matches
computer instruction
U
دستورالعمل کامپیوتر
computer assisted instruction
U
اموزش به کمک کامپیوتر اموزش کامپیوتری دستورالعمل به کمک کامپیوتر
computer instruction set
U
مجموعه دستورالعمل کامپیوتر
computer aided instruction
U
learning computeraugmented
computer managed instruction
U
اموزش با مدیریت کامپیوتردستورالعمل با مدیریت کامپیوتر
complex instruction set computer
U
کامپیوتر مجموعه دستورالعملهای پیچیده
writable instruction set computer
U
طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
reduced
U
کاهیده
reduced strenght
U
استعدادجنگی کم
reduced temprature
U
دمای کاهیده
reduced strenght
U
حداقل استعداد جنگی
reduced variable
U
متغیر کاهیده
reduced velocity
U
گرانروی کاهیده
to be reduced to poverty
U
فقیر شدن
to be reduced to the ranks
U
بپایه سربازی تنزل یافتن
to be reduced to starvation
U
اجبارا گرسنگی کشیدن
reduced price
U
بهای کاسته بهای تخفیف دار
reduced price
U
بهای نازل
reduced pressure
U
فشار کاهیده
reduced eye
U
چشمی باریک شده
to be reduced to poverty
U
بگدائی افتادن
reduced charge
U
خرج کمتر یا پایین تر توپ
reduced circumstances
U
بینوایی
reduced circumstances
U
بیچیزی
reduced cues
U
نشانههای مخفف
reduced employees
U
کارمندان کم شده
reduced employees
U
کارمندان منفصل گردیده
reduced form
U
فرم تعدیل شده
reduced form
U
فرم تقلیل یافته
reduced lighting
U
حرکت با چراغ کم نور
reduced lighting
U
حرکت با نور کم رانندگی با چراغ جنگی
reduced mass
U
جرم کاهیده
reduced mass
U
جرم کاهش یافته
Such exravagance reduced her to beggary .
U
این ولخرجی با لاخره اورابگدایی انداخت
do nothing instruction
U
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
no op instruction
U
دستورالعمل بی اثر
I/O instruction
U
دستور داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
instruction
U
تعلیم
instruction
U
راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
instruction
U
دستور
instruction
U
دستور کار
instruction
U
راهنمایی کردن
instruction
U
دستورالعمل
instruction
U
دستور عمل
instruction
U
راهنمایی
instruction
U
اموزش
instruction
U
مقرر
instruction
U
درس
instruction
U
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
instruction
U
دستوره
jump instruction
U
دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
pseudo instruction
U
شبه دستورالعمل
programmed instruction
U
دستورالعمل برنامه ریزی شده
privileged instruction
U
دستورالعمل ممتاز
program of instruction
U
برنامه اموزش
program of instruction
U
برنامه تدریس
programmed instruction
U
اموزش برنامهای
pull instruction
U
دستورالعمل بازیابی
push instruction
U
دستورالعمل نشاندن
instruction code
U
رمز دستورالعمل
n plus one address instruction
U
آدرس تشکیل شده و آدرس حاوی آدرس دستور بعدی است
jump instruction
U
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
individualized instruction
U
اموزش انفرادی
instruction repertoire
U
موجودی دستورالعمل
presumptive instruction
U
دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
dummy instruction
U
دستورالعمل ساختگی
pop instruction
U
دستورالعمل بازیابی از پشته
macro instruction
U
درشت دستور
decision instruction
U
دستورالعمل تصمیم
decision instruction
U
دستورالعمل تصمیمی
non operable instruction
U
دستوری که تابعی انجام نمیدهد ولی شمارنده برنامه را افزایش میدهد
no operation instruction
U
دستور برنامه نویسی که کاری انجام نمیدهد
no operation instruction
U
OPERATION NO
next instruction register
U
ثباتی در CPU که حاوی محل ای است که دستور بعدی باید ذخیره شود
current instruction
U
دستورالعمل جاری
n plus one address instruction
U
دستوری که از
n address instruction
U
دستور العمل با N نشانی
mounting instruction
U
مقررات نصب
mounting instruction
U
دستور نصب
jump instruction
U
موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
micro instruction
U
ریز دستورالعمل
null instruction
U
دستورالعمل پوچ
computerized instruction
U
اموزش کامپیوتری
laying instruction
U
دستور نصب
discrimination instruction
U
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
pause instruction
U
دستورالعمل وقفه دستورالعمل توقف
jump instruction
U
دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
jump instruction
U
هدایت CPU به بخش دیگر برنامه
operating instruction
U
دستور کار
operating instruction
U
مقررات کار
one address instruction
U
دستورالعمل یک ادرسه
letter of instruction
U
دستورالعمل انجام کار
logic instruction
U
دستورالعمل منطقی
logical instruction
U
دستورالعمل منطقی
looping instruction
U
دستورالعمل حلقه زنی
machine instruction
U
دستورالعمل ماشین
conditional instruction
U
دستورالعمل شرطی
religious instruction
U
اموزش دینی
instruction film
U
فیلم اموزشی
transfer instruction
U
دستور العمل انتقال
actual instruction
U
دستور العمل واقعی
instruction cycle
U
چرخه دستورالعمل
three address instruction
U
دستوری که حاوی آدرس دو عملوند و محل نتیجه که باید ذخیره شود است
stop instruction
U
دستورالعمل توقف
halt instruction
U
دستورالعمل توقف
instruction material
U
مواد درسی
instruction counter
U
شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
instruction mix
U
اختلاط دستورالعمل
instruction pipeline
U
کانال اطلاعات
instruction length
U
طول دستورالعمل
instruction foramt
U
قالب دستورالعمل
quasi instruction
U
شبه دستورالعمل
instruction film
U
فیلم درسی
call instruction
U
دستورالعمل فراخوانی
branch instruction
U
دستورالعمل انشعاب
instruction drawings
U
نقشههای تفضیلی اجرائی
waste instruction
U
دستوری که عملی انجام نمیدهد.
instruction for assembly
U
مقررات نصب
instruction cycle
U
سیکل یاچرخش دستورالعمل
macro instruction
U
درشت دستورالعمل
unmodified instruction
U
دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد
two address instruction
U
قالب دستور که حاوی محل دو عملوند است و نتیجه در محل یکی از عملوندها ذخیره می شوند
instruction register
U
ثبات دستورالعمل
restart instruction
U
دستور المل بازاغازی
instruction word
U
کلمه دستورالعمل
instruction lookahead
U
پیش بینی دستورالعمل
jump instruction
U
موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
entry instruction
U
دستورالعمل دخول
two address instruction
U
دستوری که حاوی محل دو عملوند و آدرس نتیجه است
instruction code
U
کددستورالعمل
repetition instruction
U
دستورالعمل تکرار
repetition instruction
U
دستوالعمل تکرار
instruction time
U
زمان دستورالعمل
instruction set
U
مجموعه دستورالعمل
four address instruction
U
نتیجه و آدرس دستورالعمل بعدی
four address instruction
U
معمولا: محل دو عملوند
arithmetic instruction
U
دستورالعمل محاسباتی دستورالعمل حسابی
four address instruction
U
دستور برنامه که حاوی چهار آدرس است در فیلد آدرس
arithmetic instruction
U
دستورالعمل حسابی
shift instruction
U
دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
four address instruction
U
دستوری که حاوی محل چهار ثبات و محل دستورالعمل بعدی است
forwarding instruction
U
دستورات حمل
remedial instruction
U
اموزش ترمیمی
conditional jump instruction
U
دستورالعمل پرش شرطی
multiple address instruction
U
دستورالعمل چند ادرسه
machine instruction set
U
مجموعه دستورالعمل ماشین
instruction control unit
U
واحد کنترل دستورالعمل
assembly language instruction
U
دستورالعمل زبان اسمبلی
input/output instruction
U
دستور داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
variable instruction length
U
دستورالعمل با طول متغیر
signal operation instruction
U
دستور کار مخابرات
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
My Computer
U
نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer
U
ماشین حساب کامپیوتر
computer
U
شمارنده
computer
U
رایانه
computer
U
حسابگر الکترونی
computer
U
کامپیوتر
computer
U
ماشین متفکر
computer
U
اکامپیوتر
computer
U
ماشین الکترونیکی
computer
U
ماشین حساب
mainframe computer
U
استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
independent computer
U
manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
microprogrammable computer
U
کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
laptop computer
U
کامپیوتر دستی یا کیفی
infected computer
U
کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
three address computer
U
کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
target computer
U
کامپیوتر هدف
talking computer
U
کامپیوتر سخنگو
synchronous computer
U
کامپیوترهمزمان
synchronous computer
U
کامپیوتر همگام
stand alone computer
U
کامپیوتر مستقل
source computer
U
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
slave computer
U
کامپیوتر برده
sequential computer
U
کامپیوتر ترتیبی
serial computer
U
کامپیوترنوبتی
transportable computer
U
پس و پیش کردن
two address computer
U
کامپیوتر دو ادرسه
two address computer
U
کامپیوتربا دو نشانی
computer memory
U
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
computer memory
U
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
a stand-alone computer
U
یک رایانه مستقل
There's a jinx on this computer.
U
این رایانه جادو شده.
computer table
U
میزکامپیوتر
micro-computer
U
ریزکامپیوتر
micro-computer
U
ریزرایانه
micro-computer
U
خرد کامپیوتر
virtual computer
U
کامپیوتر مجازی
serial computer
U
کامپیوتر سری
serial computer
U
کامپیوتر نوبتی
one address computer
U
دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
on board computer
U
کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
office computer
U
کامپیوتر اداری
object computer
U
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
object computer
U
کامپیوتر مقصود
notebook computer
U
یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
notebook computer
U
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
notebook computer
U
کامپیوتر کوچک قابل حمل
nonesequential computer
U
کامپیوتر غیر ترتیبی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com