Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
back to the drawing board
<idiom>
U
کاری را از اول شروع کردن
Back to the drawing board
<idiom>
U
[زمانی که کاری با شکست روبرو میشود و دوباره باید از اول شروع کرد]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drawing board
U
میز نقشه کشی
drawing board
U
تخته رسم
back board
U
جلدپشتی
drawing
U
رسم
drawing
U
هنر طراحی تابلو نقاشی
drawing
U
نقشه کشی
drawing
U
طرح
drawing
U
رسم کردن
drawing
U
قرعه کشی
drawing
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing
U
کشیدن
drawing
U
نقشه کشی فرش
drawing
U
رسم فنی
drawing
U
نقشه
drawing
U
نقشه کارگاهی
drawing
U
ترسیم
drawing
U
حدیده کردن
drawing ink
U
مرکب رسم
drawing instrument
U
وسایل نقشه کشی
drawing key
U
طرح اولیه
drawing key
U
کپیه نقاشی
drawing lines
U
خط کشی
drawing lots
U
قرعه کشی
drawing quality
U
کیفیت کشش
drawing materials
U
مواد اولیه نقشه کشی
drawing materials
U
لوازم نقشه کشی
drawing mill
U
دستگاه نورد کششی
drawing boards
U
میز نقشه کشی
drawing office
U
دفتر نقشه کشی
drawing hand
U
دستی که زه را می کشد
pen drawing
U
سیاهقلم
pencil drawing
U
تصویر مدادی
fair drawing
U
تصویر مناسب
art of drawing
U
هنر ترسیم رسم
drawing instrument
U
وسایل رسم فنی
pen drawing
U
تصویر خطی تصویر مدادی
drawing rooms
U
سالن پذیرایی
drawing rooms
U
اطاق پذیرایی
drawing room
U
اطاق پذیرایی
line drawing
U
ترسیم خطی
line drawing
U
نقاشی با مداد وقلم
line drawing
U
رسم مدادی
pencil drawing
U
طرح مدادی
engineering drawing
U
طراحی و نقشه کشی مهندسی
dy drawing lots
U
استقراع
fine drawing
U
رفوگری
drawing office
U
دفتر طراحی
drawing pen
U
قلم رسم
drawing press
U
پرس کششی
drawing program
U
نرم افزار طراحی و رسم روی صفحه توسط کاربر
drawing set
U
دستگاه نقشه کشی
drawing table
U
میز نقشه کشی
drawing tools
U
مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره
drawing tools
U
خط و رسم آزاد است
dy drawing lots
U
به طریق قرعه
dy drawing lots
U
قرعه کشیدن
line drawing
U
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
drawing goniometer
U
نقاله رسم
drawing room
U
سالن پذیرایی
three view drawing
U
رسم فنی با سه نما
component drawing
U
رسم جزیی
component drawing
U
رسم قطعات
method of drawing up
U
طرز تنظیم
drawing pin
U
پونز
mirror drawing
U
نقاشی از ایینه
computer drawing
U
ترسیم کامپیوتری
deep drawing
U
کشش عمیق
mechanical drawing
U
ترسیم مکانیکی
detail drawing
U
نقشه تفصیلی
instrumental drawing
U
نقشه کشی با اسباب
fair drawing
U
طرح مناسب برای چاپ و تکثیر
sectional drawing
U
رسم برشی
sectional drawing
U
رسم مقطعی
shop drawing
U
نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
special drawing right
U
حق برداشت مخصوص
special drawing right
U
حق برداشت ویژه
breakdown drawing
U
رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
structural drawing
U
نقشه ساختمانی
revised drawing
U
رسم اصلاح شده
revised drawing
U
رسم تجدید نظر شده
tabular drawing
U
نقشه شیب
loom drawing
U
[نقشه فرش که بصورت تمام رنگی بر روی کاغذ شطرنجی رسم شود.]
detail drawing
U
نقشه جزئیات
drawing die
U
حدیده کششی
detail drawing
U
نقشه کشی جزئیات
drawing card
U
موجب جلب توجه
drawing bench
U
میز رسم
drawing blick
U
حلقه کشش
drawing blick
U
کشش
drawing card
U
چیز جالب توجه
drawing card
U
جالب
drawing curve
U
شابلون دایره و منحنی
drawing die
U
ماتریس کششی
drawing device
U
دستگاه ترسیمه
workshop drawing
U
رسم کارگاهی
work drawing
U
نقشه یاتفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
wash drawing
U
ابرنگ سیاه
working drawing
U
طرح ونقشه کار
detail drawing
U
نقشه ریزه کاری
drawing boards
U
تخته رسم
detail drawing
U
رسم فرعی در یک نقشه که جزئیاتی از ان را در برمیگیرد
detail drawing
U
رسم جزئیات
back to back credit
U
اعتبار اتکایی
back to back housing
U
خانه ی پشت به پشت
shop or work drawing
U
نقشه در حین انجام کار
special drawing rights
U
حق برداشت ویژه
deep drawing test
U
ازمایش کاسگری
cold drawing die
U
سردکشی
special drawing rights
U
این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
pattern construction drawing
U
الگوی نقشههای ساختمانی
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
cold drawing die
U
حدیده
cold drawing bench
U
میز سردکشی
ingot drawing crane
U
جراثقال کشش شمش
frank drawing completion test
U
ازمون تکمیل نقاشی فرانک
double action drawing press
U
پرس کششی دوکاره
By trying to live like a king one ends by drawing .
<proverb>
U
آخر شاه منشى کاه کشى است .
double action cam drawing press
U
پرس کششی دو واکنشی
over the board
U
بازی شطرنج حضوری
board
U
شدن
above board
به طور آشکار
on board
<idiom>
U
وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
across the board
U
شامل تمام طبقات
across the board
یکسره
to board out
U
بیرون ازخانه خود غذاخوردن
by the board
U
از طرف پهلوی ناو
with whom do you board
U
پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
To get on board.
U
سوار کشتی شدن
to go on board
U
سوارکشتی شدن
board
U
برد
go by the board
U
از ناو پرت شدن
board
U
سوارشدن بکنارکشتی امدن
board
U
تخته پوش کردن
board
U
پانسیون شدن
board
U
منزل کردن
board
U
هیات
board
U
هیئت ژوری
board
U
هیئت کمیسیون
board
U
کمیته تخته کار صفحه چارت
board
U
هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board
U
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board
U
میزشوریادادگاه
above board
U
بی حیله
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
across the board
U
سرجمع
board
U
تخته
board
U
تابلو
board
تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board
U
میز غذا
board
U
غذای روی میز
board
U
اغذیه
board
U
سوار
board
U
تابلوی امتیازات
board
U
صفحه مدار
board
U
تخته حاوی نقشه
board
U
کشتی
board
U
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board
U
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board
U
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board
U
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board
U
وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
board
U
مقوا
board
U
سکوی شیرجه
board
U
روکش کردن
i/o board
U
تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
board
U
جلد کردن تخته
i got it over board
U
انرادرکشتی اوردم
board
U
صفحه یامیز شطرنج
call board
U
تخته اعلانات
chip board
U
نئوپان
mantel board
U
در بالای بخاری
chess board
U
صفحه شطرنج
mantel board
U
طاقچه چوبی
center board
U
ته قایق بادبانی
key board
U
صفحه تکمه ها
casualty board
U
تابلوی نمودار ضایعات یکان تابلوی تلفات
knife board
U
میزی که روی ان کاردهاراپاک می کنند
scaffold board
U
تخته چوب بست
knife board
U
نیمکت دوطرفه دربالای امنیبوس
running board
U
تخته رکاب اتومبیل
card board
U
مقوای نازک
runing board
U
رکاب
mortar board
U
کپه ملاط
reserve on board
U
مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
commitment board
U
هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
instrument board
U
تابلوی وسائل اندازه گیری
range board
U
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
range board
U
میز تنظیم مسافت
insulation board
U
صفحه عایق
junk board
U
مقوای کلفت
programmer board
U
برد برنامه ریز
press board
U
مقوای فشرده
instrument board
U
تخته فرمان
plotting board
U
صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
mason's board
U
ماله بنایی
plotting board
U
پلاتینگ برد
circuit board
U
برد مدار
populated board
U
یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
circuit board
U
تخته مدار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com