Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Apple filing protocol
U
روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
filing
U
سوهان کاری
filing
U
ضبط
filing
U
بایگانی سیخ زنی
filing
U
براده
filing
U
1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
filing box
U
جعبهفایل
filing system
U
روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
filing system
U
نرم افزار مرتب سازی فایل
filing cabinet
U
قفسهنگهداریفایلها
filing clerk
U
دفتردار-بایگان
filing system
U
نظام بایگانی
filing coherer
U
کوهرر برادهای
lateral filing cabinet
U
محفظهفایلهایجانبی
mobile filing unit
U
قسمتفایلهایمسافرین
wooden filing vice
U
کمک بست چوبی
subsequent filing
[application, documents]
U
ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
protocol
U
سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
protocol
U
ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
protocol
U
قرارداد
protocol
U
پروتکل
protocol
U
استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد
protocol
U
پیش نویس سند
protocol
U
پیش نویس معاهده
protocol
U
اداب ورسوم
protocol
U
تشریفات
protocol
U
مقاوله نامه نوشتن
protocol
U
مقاوله نامه موافقت مقدماتی
protocol
U
پیوند نامه
protocol
U
صورت جلسه کنفرانس
protocol
U
خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocol
U
صورت جلسه ازمایش
communications protocol
U
پروتکل ارتباطات
chief of protocol
U
رئیس تشریفات
Protocol must be observed.
U
تشریفات باید رعایت شود
communication protocol
U
پروتکل ارتباطی
communications protocol
U
پروتکل مخابراتی
additional protocol
U
مقاوله نامه اضافی یا تکلمه
final protocol
U
مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
protocol of signature
U
protocol
the rules of protocol
U
قوانین قرارداد
[صورت جلسه کنفرانس]
Microcom Networking Protocol
U
سیستم تشخیص و تصحیح خطا سافت Microcom Inc که در مودم ها و نرم افزار ارتباطی به کار می رود
file transfer protocol
U
پروتکل انتقال فایل
character oriented protocol
U
پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
secure encryption payment protocol
U
سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
secure hypertext transfer protocol
U
گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
Chief of protocol. Master of ceremonies.
U
رئیس تشریفات
simple network management protocol
U
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
apple
U
میوهء سیب دادن
apple
U
سیب دادن
apple
U
یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
apple
U
چیز عزیزو پربها
apple
U
مردمک چشم
apple
سیب
apple
U
نوعی ریزکامپیوتر که توسط شرکت کامپیوتری APPLEساخته شده است
apple ii
U
اپل دو
Adam's apple
U
جلو آمدگی حنجره در جلو گردن
Adam's apple
U
سیب آدم
the pulp of an apple
U
گوشت سیب
the apple of one's eye
<idiom>
U
نور چشم
the pulp of an apple
U
مغز سیب
sugar apple
سیب دارچینی
sugar apple
سفرجل هندی
sour apple
U
ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
the apple of one's eye
<idiom>
U
عزیز دردانه
a crunchy apple
U
سیبی برشته و ترد
the apple of one's eye
<idiom>
سوگلی بودن
To turn (apple)to someone.
U
به کسی رو آوردن ( متوسل شدن )
polish the apple
<idiom>
U
خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
sugar-apple
U
سیتافال هندی
toffee apple
U
سیبیکهبالایهسختونازکتافیپوشیدهشدهباشد
apple pie
U
پای سیب
apple juice
U
آب سیب
to peel an apple
U
پوست سیبی را گرفتن
candy apple
U
سیب با ژلاتین پوشیده شده
eating apple
U
سیب خوردنی
apple dumpling
U
شیرینی پخته شده با سیب درونش
[آشپزی]
thorn apple
U
تاتوره خاردار
crab apple
U
سیب صحرایی
apple peel
U
پوست سیب
apple pascal
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا مخصوص استفاده درخانواده
apple of the eye
U
چیز پریها
apple of the eye
U
محبوب نوردیده
apple of the eye
U
مردمک چشم
apple macintosh
U
acintosh
Apple Mac
U
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple Key
U
کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
apple jack
U
عرق سیب
apple core
U
تخمدان سیب
adams apple
U
جوزک
apple computer
U
کامپیوتر اپل
adams apple
U
سیب حضرت ادم
adams apple
U
بر امدگی گلو
apple share
U
اپل شر
fir apple
U
جوزصنوبر
pine apple
U
اناناس
gall apple
U
مازو
flat apple
U
گوی بولینگ خارج از بازی
pine apple
U
عین الناس
love apple
U
گوجه فرنگی
fir apple
U
چلغوزه
egg apple
U
بادنجان
oak apple
U
مازو
apple works
U
اپل ورکس
pine apple
U
قشطه بمب
apple tree
U
درخت سیب
shaped like an apple
U
بشکل سیب
apple talk
U
اپل تاک
Apple Computer Corporation
U
Lisa Apple و در این اواخر Apple Macintosh را ایجاد کرده است
Apple Computer Corporation
U
شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
Put the apple in the juicer.
U
سیب را در آب میوه گیر بگزارید.
To pick an apple off the tree.
U
سیبی را از درخت کندن
[چیدن]
.
The apple does not fall far from the tree.
<proverb>
U
درست شبیه پدر.
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
U
غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
U
با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست.
[چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
apple ring fender
U
دفرای حلقوی
To eat an apple with the skin.
U
سیب را با پوست خوردن
dutch apple pie
U
پای سیب هلندی
Apple Macintosh computer
U
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
oak apple or gall
U
مازو
Apple file exchange
U
برنامه نرم افزاری که روی کامپیوتر Macintosh Apple اجرا میشود و اجازه خواندن دیسک از PC را میدهد
apple desktop interface
U
رابط رومیزی اپل
apple desktop bus
U
گذر رومیزی اپل
apple desktop bus
U
باسهای سریال در کامپیوترهای Macintosh Apple که به وسایل با سرعت پایین مثل صفحه کلید و mouse اجازه ارتباط با پردازنده را می دهند
Shipshape . In apple pie order.
U
مرتب ومنظم
The rotten apple injures its neigbours.
<proverb>
U
یک سیب فاسد ,سیبهاى اطرافش را خراب مى کند.
section of a pome fruit: apple
U
قسمتهایمختلفمیوههایکرویشکل
A rotten apple in jures its companions.
<proverb>
U
یک سیب گندیده هم جواران خود را لکه دار مى کند.
toffie apple
[British English]
U
سیب با ژلاتین پوشیده شده
apple fritters
[British English]
U
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
apple beignets
[American English]
U
قاچ سیب درخمیر سرخ شده
[یک نوع شیرینی]
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why?
U
میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
U
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed.
U
هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com