English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
A few spelling errors caught my eye. U چند غلط املایی به چشمم خورد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spelling U املاء
spelling U هجی
spelling corrector U تصحیحکنندههجی
spelling group U حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
spelling checker U کنترل کننده حروف لغات
spelling checker U لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spelling table U جدول کلمات تهجی رمزی جدول تهجی رمز
finger spelling U املاء انگشتی
phonetic system of spelling U اصول املایی بموجب ان هرحرف نماینده همیشگی یک صدای معین میباشد
caught U گرفته شده
i am f.caught U عجب گیری کرده ام
be caught out <idiom> U دستش بر ملا می شود
be caught out <idiom> U مشتش باز می شود
At last I caught ( got) you . U بالاخره گیرت آوردم ( انداختم )
to get caught up in something U در چیزی گیر کردن [افتادن] [گرفتار شدن] [اصطلاح روزمره] [اصطلاح مجازی]
i had been caught U گرفته شده بودم
i have caught a thorough chill U سرمای حسابی خورده ام
caught short <idiom> U پول کافی برای پرداخت نداشتن
He was caught with his pants down. U مچ او [مرد] را حین ارتکاب گرفتند.
caught between two stools <idiom> U [زمانی که کسی در انتخاب میان ۲ چیز با مشکل مواجه میشود]
She was exposed . She was caught out . She was found out . U مشتش باز شد
We were caught in the rain ( rainstorm) . U وسط باران گیر کردیم
To be caught red - handed. U گیر افتادن ( هنگام ارتکاب عمل )
To be caught by surprise . To be off ones guard . U غافلگیر شدن
It caught her eye . She took to it at once . She took a fancy to it . U نظرش را گرفت ( جلب کرد )
caught with hand in the cookie jar <idiom> U مچ کسی را گرفتن [بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
t. errors U اغلاط چابی
t. errors U اشتباهات
errors U سهو
errors U خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
errors U خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
errors U لغزش
errors U اشتباه
errors U غلط
errors U سهو خطا
errors U عقیده نادرست
errors U تقصیر
errors U خطا
errors in variables U خطا در متغیرها
errors in equations U خطا در معادلات
rounding errors U خطاهای ناشی از سرراست کردن
incidental errors U خطاهای اتفاقی
bombing errors U اشتباهات حاصله از پرتاب بمب
bombing errors U خطای پرتاب بمب
compensating errors U خطاهای خنثی کننده
errors slipped in U اشتباهاتی دران راه یافت
errors and omissions expected U باستثنای اشتباهات وچیزهایکه از قلم افتاده این عبارت روی صورت حسابهانوشته میشود و یعنی مسئولیت اشتباهات بعهده شرکت نمیباشد
you hopped off safely once, little locust; you hopped off safely twice,little locust;The third time you are caught in a mans hand. <proverb> U یکبار جستى ملخک, دو بار جستى ملخک, آخر بدستى ملخک.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com