Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
turkey
U
3 امتیاز کامل استرایک پی درپی
turkeys
U
3 امتیاز کامل استرایک پی درپی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nurse
U
حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nursed
U
حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nurses
U
حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
perfect score
U
امتیاز کامل
kentish fire
U
محلهای پی درپی وجمعی نمایشهای پی درپی وگروهی
strike out
U
تمام کردن بازی با سه استرایک پی در پی در بخش دهم
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime
U
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
counts
U
تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
counting
U
تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
count
U
تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
counted
U
تداد میلههای افتاده با گوی اول بولینگ بعد ازکسب استرایک
full mobilization
U
تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
rugby point
U
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
completed case
U
جعبه کامل خشاب کامل
full scale
U
باندازه کامل بمقیاس کامل
full annealing
U
بازپخت کامل تاباندن کامل
successive
U
پی درپی
after
U
درپی
consecutive
U
پی درپی
hand running
U
پی درپی
continuum
U
پی درپی
continual
U
پی درپی
vomiturition
U
قی پی درپی
continuate
U
پی درپی
batter
U
پی درپی زدن
what is he seeking?
U
درپی چیست
trilcgy
U
سه تراژدی پی درپی
steadiest
U
پی درپی مداوم
steadying
U
پی درپی مداوم
fusillade
U
اتش پی درپی
steady
U
پی درپی مداوم
steadies
U
پی درپی مداوم
steadied
U
پی درپی مداوم
batters
U
پی درپی زدن
flux
U
گداز تغییرات پی درپی
hand on
U
پی درپی وبتواترچیزی را رساندن
prowled
U
درپی شکار گشتن
prowl
U
درپی شکار گشتن
prowling
U
درپی شکار گشتن
insufflate
U
پی درپی روح دمیدن در
bobbles
U
پی درپی اشتباه کردن
harass
U
حملات پی درپی کردن
bobble
U
پی درپی اشتباه کردن
harasses
U
حملات پی درپی کردن
one after a
U
یکی درپی دیگری
prowls
U
درپی شکار گشتن
crepitate
U
انفجار پی درپی کردن
no end
<idiom>
U
پی درپی بدون توقف
attending
U
درپی چیزی بودن
attend
U
درپی چیزی بودن
scrounge around
<idiom>
U
درپی چیزی گشتن
attends
U
درپی چیزی بودن
drive volley
U
ضربههای پی درپی کوتاه ومستقیم
pelt
U
پی درپی زدن پی در پی ضربت خوردن
pelts
U
پی درپی زدن پی در پی ضربت خوردن
to goon a wild goose chase
U
درپی کارغیرعملی یامحال رفتن
pelted
U
پی درپی زدن پی در پی ضربت خوردن
to thrash out the truth
U
حقیقت امری را بزحمت وباازمایشهای پی درپی دریافتن
keep on at a person
U
کسی را با سرزنش وتقاضاهای پی درپی بستوه اوردن
bottom bouncing
U
ماهیگیری با قایق و تکان دادن پی درپی قلاب
imago
U
حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough
U
بطور کامل کامل
power 0
U
تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
weaves
U
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
weave
U
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
plutonic theory
U
فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند
gather shot
U
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
franchise
U
امتیاز
prerogative
U
امتیاز
plus
U
امتیاز
franc
U
امتیاز
francs
U
امتیاز
prominence
U
امتیاز
credits
U
امتیاز
prerogatives
U
امتیاز
franchises
U
امتیاز
exclusiveness
U
امتیاز
distinction
U
امتیاز
rectums
U
امتیاز
rectum
U
امتیاز
act of grace
U
امتیاز
distinctions
U
امتیاز
advantage
U
امتیاز
pre-eminence
U
امتیاز
scoreline
U
خط امتیاز
scorelines
U
خط امتیاز
ads
U
امتیاز
game bird
U
یک امتیاز
concession
U
امتیاز
concessions
U
امتیاز
licence
U
امتیاز
pas
U
امتیاز
licenses
U
امتیاز
licences
U
امتیاز
ad
U
امتیاز
crediting
U
امتیاز
lease
U
امتیاز
chartered
U
امتیاز
chartering
U
امتیاز
charters
U
امتیاز
upper hand
U
امتیاز
royalty
U
حق امتیاز
royalties
U
حق امتیاز
runs
U
یک امتیاز
leases
U
امتیاز
charter
U
امتیاز
score
U
امتیاز
scored
U
امتیاز
scores
U
امتیاز
prominency
U
امتیاز
privilege
U
امتیاز
run
U
یک امتیاز
pre eminence
U
امتیاز
point
U
امتیاز
priviege
U
امتیاز
credited
U
امتیاز
scoreless
U
بی امتیاز
credit
U
امتیاز
differentia
U
وجه امتیاز
awarding of points
U
امتیاز دادن
double figures
U
امتیاز دو رقمی
privileged
U
دارای امتیاز
privileged
U
امتیاز دار
prerogative
U
حق یا امتیاز ویژه
maritime lien
U
امتیاز دریایی
field privilege
U
امتیاز فیلد
precedency
U
امتیاز سابقه
go-ahead
U
امتیاز برتر
concessioner
U
صاحب امتیاز
match point
U
اخرین امتیاز
outpoint
U
برنده با امتیاز
preferential
U
امتیاز دهنده
oddest
U
امتیاز دادن
odd
U
امتیاز دادن
ace
U
امتیاز سرویس
chalk up
U
کسب امتیاز
aces
U
امتیاز سرویس
converts
U
امتیاز گرفتن
converting
U
امتیاز گرفتن
converted
U
امتیاز گرفتن
convert
U
امتیاز گرفتن
concession deed
U
امتیاز نامه
concessionary agreement
U
امتیاز نامه
odder
U
امتیاز دادن
concessionaire
U
صاحب امتیاز
concessionary
U
صاحب امتیاز
match points
U
اخرین امتیاز
game point
U
امتیاز پایانی
precedence
U
امتیاز سابقه
magna cum laude
U
با امتیاز زیاد
worst
U
امتیاز اوردن
foot score line
خط امتیاز انتهایی
insurance
U
امتیاز مطمئن
set point
U
اخرین امتیاز
win on points
U
پیروزی با امتیاز
loss on points
U
باخت با امتیاز
patented
U
امتیاز نامه
law of advantage
U
قانون امتیاز
headstart
U
امتیاز در شروع
worst-
U
امتیاز اوردن
score sheet
U
برگ امتیاز
patent
U
امتیاز نامه
decision
U
برنده با امتیاز
patenting
U
امتیاز نامه
prerogatives
U
حق یا امتیاز ویژه
grantee
U
صاحب امتیاز
loved
U
امتیاز صفر
loves
U
امتیاز صفر
scoreless
U
بدون امتیاز
decisions
U
برنده با امتیاز
patents
U
امتیاز نامه
licence owner
U
صاحب امتیاز
love
U
امتیاز صفر
licensee
U
صاحب جواز یا امتیاز
franchise
U
ازادی حق انتخاب امتیاز
counts
U
تعداد امتیاز توپزن
monopolize
U
امتیاز انحصاری گرفتن
prerogative
U
امتیاز مخصوص حق ارثی
bowling average
U
معدل امتیاز بازیگربولینگ
counted
U
تعداد امتیاز توپزن
counting
U
تعداد امتیاز توپزن
monopolising
U
امتیاز انحصاری گرفتن
point
U
درجه امتیاز بازی
licensees
U
صاحب جواز یا امتیاز
ducks
U
اخراج توپزن بی امتیاز
duckings
U
اخراج توپزن بی امتیاز
monopolises
U
امتیاز انحصاری گرفتن
thirties
U
دومین امتیاز گیم
burns
U
امتیاز گرفتن از حریف
monopolized
U
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizes
U
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizing
U
امتیاز انحصاری گرفتن
privileged
U
دارای امتیاز یا حق ویژه
decision
U
برنده کشتی با امتیاز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com