Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
read
U
1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-
reads
U
1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
handwriting recognition
U
نرم افزاری که متنهای دست نویس را تشخیص میدهد و آنها را به حروف ASCII تبدیل میکند
salami technique
U
کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
non destructive cursor
U
نشانه گر در صفحه نمایش که حروف نمایش داده شده را با عبور از آنها پاک نمیکند
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
controllers
U
وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند
controller
U
وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند
keek
U
باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
coincidence function
U
پردازش دو یا چند سیگلنال ورودی و خروجی آنها تابع AND آنها باشند
realised
U
درک کردن فهمیدن
gets
U
تهیه کردن فهمیدن
realises
U
درک کردن فهمیدن
realize
U
درک کردن فهمیدن
realising
U
درک کردن فهمیدن
getting
U
تهیه کردن فهمیدن
follow
U
تعقیب کردن فهمیدن
compass
U
محدود کردن فهمیدن
realized
U
درک کردن فهمیدن
realizing
U
درک کردن فهمیدن
get
U
تهیه کردن فهمیدن
realizes
U
درک کردن فهمیدن
follows
U
تعقیب کردن فهمیدن
followed
U
تعقیب کردن فهمیدن
misapprehend
U
بد فهمیدن نادرست فهمیدن
misapprehended
U
بد فهمیدن نادرست فهمیدن
misapprehends
U
بد فهمیدن نادرست فهمیدن
misapprehending
U
بد فهمیدن نادرست فهمیدن
misconsture
U
بد تفسیر کردن دیر فهمیدن
readout
U
وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند
block letter
U
حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
self-
U
سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
Linotype
U
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
managers
U
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
manager
U
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
separates
U
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separated
U
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separate
U
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
regenerated
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
inferior figures
U
حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
shift key
U
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift keys
U
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
gloated
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
normalizes
U
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
monotype
U
ماشین حروف ریزی و حروف چینی
normalize
U
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalises
U
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalised
U
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalising
U
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
channels
U
یچ کردن بین آنها
channelled
U
یچ کردن بین آنها
channel
U
یچ کردن بین آنها
channeled
U
یچ کردن بین آنها
channeling
U
یچ کردن بین آنها
look at me
U
بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
graphics
U
ترمینال ویدیو متن که حروف نمایش داده شده آن از محدود حروف گرافیکی و نه متن هستند
user
U
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
users
U
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
case
U
حروف بزرگ یا حروف معمولی
cases
U
حروف بزرگ یا حروف معمولی
typed
U
حروف چاپی حروف چاپ
types
U
حروف چاپی حروف چاپ
type
U
حروف چاپی حروف چاپ
non destructive cursor
U
صفحه نمایش که حروف پیشین را هنگام نمایش حروف جدید برگرداند
passed
U
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
pass
U
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
passes
U
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
to plagiarize
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to crib
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
to copy
U
در امتحان
[با نگاه کردن روی همسایه]
تقلب کردن
dead type
U
حروف پخش کردن
power
U
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powering
U
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powers
U
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powered
U
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
shift
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
spoonerism
U
اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
shifts
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
linkage
U
ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
linkages
U
ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
edit
U
ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
edited
U
ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
eying
U
نگاه کردن
regarded
U
نگاه کردن
squinny
U
کج کج نگاه کردن
stares
U
رک نگاه کردن
eyeing
U
نگاه کردن
to set eyes on
U
نگاه کردن
stared
U
رک نگاه کردن
regard
U
نگاه کردن
stare
U
رک نگاه کردن
to look daggers
U
چپ چپ نگاه کردن
leer
U
نگاه کج کردن
eye
U
نگاه کردن
squinted
U
چپ نگاه کردن
to dwell on
U
نگاه کردن
squint
U
چپ نگاه کردن
sees
U
نگاه کردن
to watch
U
نگاه کردن
see
U
نگاه کردن
leers
U
نگاه کج کردن
to look on with
U
نگاه کردن
regards
U
نگاه کردن
dirty look
<idiom>
U
چپ چپ نگاه کردن
leering
U
نگاه کج کردن
eyes
U
نگاه کردن
squints
U
چپ نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look.
U
چپ چپ نگاه کردن
leered
U
نگاه کج کردن
ogle
U
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogled
U
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogling
U
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogles
U
نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
velarize
U
حروف را از کام تلفظ کردن
weighting
U
مرتب کردن کاربران , برنامه ها یا تاریخ با توجه به اهمیت یا اولویت آنها
lost cluster
U
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
look up
U
نگاه کردن مراجعهای
peeked
U
زیرچشمی نگاه کردن
skews
U
منحرف کج نگاه کردن
skewing
U
منحرف کج نگاه کردن
skew
U
منحرف کج نگاه کردن
look about
U
بهر سو نگاه کردن
to make eyes at
U
عاشقانه نگاه کردن
gaped
U
باشگفتی نگاه کردن
peer
U
با دقت نگاه کردن
gawk
U
احمقانه نگاه کردن
peered
U
با دقت نگاه کردن
to look behind
U
پشت سر را نگاه کردن
gawked
U
بی خیال نگاه کردن
to have a look at something
U
بچیزی نگاه کردن
glowers
U
خیره نگاه کردن
glowering
U
خیره نگاه کردن
to look forward
U
نگاه کردن انتظارداشتن
to look down
U
با نگاه مطیع کردن
squinny
U
زیرچشمی نگاه کردن
glowered
U
خیره نگاه کردن
to look a bout
U
بهر سو نگاه کردن
glower
U
خیره نگاه کردن
to look through ones fingers
U
نگاه دزدانه کردن
looks
U
نگاه کردن نگریستن
peek
U
زیرچشمی نگاه کردن
look
U
نگاه کردن نگریستن
gloating
U
خیره نگاه کردن
peering
U
با دقت نگاه کردن
gloats
U
خیره نگاه کردن
gawk
U
بی خیال نگاه کردن
looked
U
نگاه کردن نگریستن
gloated
U
خیره نگاه کردن
glared
U
خیره نگاه کردن
glares
U
خیره نگاه کردن
gaping
U
باشگفتی نگاه کردن
gaping
U
خیره نگاه کردن
pries
U
فضولانه نگاه کردن
pries
U
بادقت نگاه کردن
gazed
U
خیره نگاه کردن
pried
U
فضولانه نگاه کردن
pried
U
بادقت نگاه کردن
goggle
U
چپ نگاه کردن گشتن
gazed
U
بادقت نگاه کردن
gorgonize
U
خیره نگاه کردن
glim
U
نگاه اجمالی کردن
thumb one's nose
<idiom>
U
با تنفر نگاه کردن
glare
U
خیره نگاه کردن
gape
U
خیره نگاه کردن
gaped
U
خیره نگاه کردن
gaze
U
خیره نگاه کردن
pry
U
فضولانه نگاه کردن
to look at somebody askance
U
به کسی چپ چپ نگاه کردن
pry
U
بادقت نگاه کردن
gapes
U
باشگفتی نگاه کردن
to stael a look
U
دزدانه نگاه کردن
gapes
U
خیره نگاه کردن
gazes
U
خیره نگاه کردن
goggled
U
چپ نگاه کردن گشتن
gazes
U
بادقت نگاه کردن
stare
U
خیره نگاه کردن
gawks
U
بی خیال نگاه کردن
stares
U
خیره نگاه کردن
stared
U
خیره نگاه کردن
glow
U
نگاه سوزان کردن
glowed
U
نگاه سوزان کردن
to look at each other
U
به یکدیگر نگاه کردن
gawking
U
بی خیال نگاه کردن
glows
U
نگاه سوزان کردن
to run through
U
نگاه اجمالی کردن در
gawks
U
احمقانه نگاه کردن
gazing
U
خیره نگاه کردن
goggling
U
چپ نگاه کردن گشتن
peeking
U
زیرچشمی نگاه کردن
gazing
U
بادقت نگاه کردن
gloat
U
خیره نگاه کردن
keek
U
نگاه دزدانه کردن
gawking
U
احمقانه نگاه کردن
peeks
U
زیرچشمی نگاه کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com