English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ldl U یک ماوراء زبانی که زبانی را شرح میدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
metalanguage U زبانی که یک زبان برنامه نویسی را شرح میدهد
glottic U زبانی
linguistically U زبانی
viva voce U زبانی
vivas voce U زبانی
lip deep U زبانی
linguiform U زبانی
abusiveness U بد زبانی
lingual U زبانی
glossal U زبانی
verbal U زبانی
orals U زبانی
nuncupatory U زبانی
bilingual U دو زبانی
linguistic U زبانی
nuncupative U زبانی
monolingual U یک زبانی
monnolingual U یک زبانی
by word of mounth U زبانی
by parol U زبانی
by word of mouth U زبانی
trilingual U سه زبانی
orally U زبانی
oral U زبانی
to fling d. U بد زبانی کردن
zubenelgenubi U زبانی جنوبی
spiel U چرب زبانی
lapsus linguae U لغزش زبانی
knowledge of a language U دانستن زبانی
nuncupate U زبانی گفتن
professed love U دوستی زبانی
glossopharyngeal U زبانی حلقی
to fix a language U زبانی که ازتغییریارشدبازداشتن
lingulate U زبانی شکل
aphthongia U لالی زبانی
chattiness U بلبل زبانی
unction U چرب زبانی
vocabular U زبانی شفاهی
volubility U چرب زبانی
dumb language U زبان بی زبانی
bradyglossia U کندگویی زبانی
polyglot U چند زبانی
polyglots U چند زبانی
vivas voce U زبانی شفاها`
sublingual U زیر زبانی
spiel U چرب زبانی کردن
nervus glossopharyngeus U عصب زبانی- حلقی
glossopharyngeal nerve U عصب زبانی- حلقی
glibly U ازروی چرب زبانی
glibness U چرب و نرم تر زبانی
to nuncupate a will U زبانی وصیت کردن
tongu praxia U کنش پریشی زبانی
abusive U بد زبانی تجاوز به عصمت
grammatical error U اشتباه دستور زبانی
acclamation U اخذ رای زبانی
lingual letters or linguals U حروف زبانی یا ذولقی
lispling U تکلم نوک زبانی
lingual U حرف زبانی یا ذو لفی
flippancy U بی ملاحظگی چرب زبانی
lard U ارایش دادن چرب زبانی
retrolingual U واقع در پشت زبان پس زبانی
lisping U نوک زبانی صحبت کردن
lisped U نوک زبانی صحبت کردن
lisps U نوک زبانی صحبت کردن
lisp U نوک زبانی صحبت کردن
hard sell U فروشندگی باچرب زبانی وفشار
illinois test of psycholinguistic U ازمون تواناییهای زبانی- روانی ایلینوی
to butter somebody up U برای کسی چرب زبانی کردن
to translate something [from/into a language] U برگرداندن [نوشتنی] چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
to schmooze somebody U برای کسی چرب زبانی کردن
lingua U زبان یا عضو زبانی شکل اصطلاحات خاص
diachronic U تحمولات زبانی یک ملت درادوار مختلف تاریخ
naturals U زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
to translate something [from/into a language] U ترجمه [نوشتنی] کردن چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
catechetical U مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
natural U زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
vdl U زبانی برای تعریف و معناشناسی زبانهای برنامه نویسی
transliteration U نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی بزبان دیگر
native U زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
natives U زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
a dead language <idiom> U زبان مرده و منقرض شده [زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
source language U 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
target U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
coax U نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxes U نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxed U نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxing U نوازش کردن چرب زبانی کردن
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
queried U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queries U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
alpha librae U زبانی جنوبی کفه جنوبی
beta librae U کفه شمالی زبانی شمالی
to pick up a language. <idiom> U زبانی را مثل آب خوردن یاد گرفتن. [از روش های غیر رسمی مثل گوش کردن به حرف بومی های آن زبان]
transmontane U ماوراء کوهستانی
numinous U ماوراء الطبیعه
transmountain U ماوراء کوهستانی
ultrasonic U ماوراء صوت
aerospace U فضای ماوراء جو
ultraviolet U ماوراء بنفش
transcutaneous U ماوراء پوستی
transcutaneal U ماوراء پوستی
supersensible U ماوراء محسوسات
hypersonic U ماوراء الصوت
supernatural U ماوراء طبیعی
overseas U ماوراء بحار
supersonic U ماوراء صوت
ultrasonics U ماوراء صوت
ultrafiche U ماوراء فیش
pellucid U حائل ماوراء
transcendentalism U فلسفه ماوراء الطبیعه
semiopaque U کمی حاجب ماوراء
violet ray U اشعهء ماوراء بنفش
meta metalanguage U ماوراء فوق زبان
extraterrestrial radiation U تابشهای ماوراء زمینی
ultraviolet light U نور ماوراء بنفش
supernaturalism U فلسفه ماوراء طبیعه
ultra violet radiation U تشعشع ماوراء بنفش
beyond U انطرف ماوراء دورتر
supersensible U ماوراء عالم حواس
ultrahigh frequency U بسامد ماوراء زیاد
transfinite U ماوراء اعداد محدود
transduction U عبور از ماوراء چیزی
metaphysics U مبحث علوم ماوراء طبیعی
metaphysician U دانشمند علوم ماوراء طبیعی
ultrashort drilling U مته کاری ماوراء صوت
metaphisical U مربوط به علم ماوراء طبیعت
ultraviolet ray U اشعه ماوراء بنفش پرتو فرابنفش
diathermanous U هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
diathermic U هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
ultra large scale integration U مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
usli U مجتمع سازی درمقیاس ماوراء بزرگ
tramontane U واقع در ماوراء جبال الپ بیگانه
metaphysical U وابسته بعلم ماوراء طبیعی علوم معقول
transmarine U واقع در انسوی دریا متعلق به ماوراء بحار
logical U حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
slsi U Intergration Scale SuperLarge تراشه هایی با تراکم ماوراء بزرگ
dosimeter U وسیله اندازه گیری اشعه ماوراء بنفش در تابشهای خورشیدی و اسمانی
dma U UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
aluminum paste U تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
graphics U پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
eprom U PRO مخصوص که در زیرنور شدید ماوراء بنفش میتواند پاک شده و سپس دوباره برنامه ریزی شودmemory only programmableread erasableیک
hyper U پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper- U پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
actinism U خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
parathyroid U غدد پاراتیروئید مترشحه از غدد ماوراء درقی
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
fibre over Etherenet U میدهد
worlds U میدهد
readout U را میدهد
the garden provides food U میدهد
world U میدهد
creditor's bill U به ورثه میدهد
periodical U که مرتب رخ میدهد
point U نشان میدهد
the ship leaks U کشتی اب تو میدهد
belly dancer U زنیکهرقصشکمانجام میدهد
periodic U که مرتب رخ میدهد
factors U ثیر قرار میدهد
it gives off a bad odour U بوی بدی میدهد
it smells sour U بوی ترشیده میدهد
voter U کسی که رای میدهد
voters U کسی که رای میدهد
factor U ثیر قرار میدهد
he pays his own money U پولش را خودش میدهد
time U ثیر قرار میدهد
fasted U کیلو baud میدهد
fasts U کیلو baud میدهد
switched U ثیر قرار میدهد
switch U ثیر قرار میدهد
timed U ثیر قرار میدهد
times U ثیر قرار میدهد
fast U کیلو baud میدهد
fastest U کیلو baud میدهد
What does this mean? U این چه معنی میدهد؟
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
switches U ثیر قرار میدهد
we are informed by him that U محترما` اگاهی میدهد که
sea mark U خطی که حدجزرومدرانشان میدهد
transaction U ثیر قرار میدهد.
what is the thir everning U امشب چه نشان میدهد
gunner U بازیگری که کمترپاس میدهد
gunners U بازیگری که کمترپاس میدهد
you are advised that U به شما اگاهی میدهد
circuit U یچ کردن عملیات انجام میدهد
differentials U آنچه اختلاف را نشان میدهد
robust U که کار را پس از خطا ادامه میدهد
robustly U که کار را پس از خطا ادامه میدهد
cock a doodle doo U نامی که بچه بخروس میدهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com