Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
string
U
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sniper scope
U
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
Other Matches
firing position
U
موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
rifle clasp
U
نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
firing range
U
برد تیراندازی مسافت تیراندازی
fire lane
U
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
live fire
U
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
pops
U
تیراندازی
musketry
U
تیراندازی
shootings
U
تیراندازی
archery
U
تیراندازی
shooting
U
تیراندازی
gunning
U
تیراندازی
pop
U
تیراندازی
gunnery
U
تیراندازی
popped
U
تیراندازی
verification fire
U
تیراندازی ازمایشی
automatic fire
U
تیراندازی خودکار
methode of fire
U
روش تیراندازی
fire bay
U
دهلیز تیراندازی
firing area
U
منطقه تیراندازی
firing table
U
جدول تیراندازی
lived
U
تیراندازی جنگی
fire power
U
قدرت تیراندازی
offhand
U
تیراندازی ایستاده
gunnery
U
قوانین تیراندازی
dry sum
U
مشق تیراندازی
gun
U
تیراندازی کردن
field archery
U
تیراندازی صحرایی
order of fire
U
روش تیراندازی
horseback archery
U
تیراندازی سواره
fire trench
U
سنگر تیراندازی
the butts
U
میدان تیراندازی
live
U
تیراندازی جنگی
scheme of fire
U
طرح تیراندازی
fired
U
تیراندازی کردن
ready position
U
حاضربه تیراندازی
fires
U
تیراندازی کردن
gunning
U
تمرین تیراندازی
shoots
U
تیراندازی کردن
school shooting
U
تیراندازی در مدرسه
guns
U
تیراندازی کردن
delivery error
U
اشتباه در تیراندازی
conduct of fire
U
هدایت تیراندازی
handbow
U
کمان تیراندازی
riflery
U
تیراندازی تفنگداری
shoot
U
تیراندازی کردن
combat firing
U
تیراندازی جنگی
firing line
U
خط شروع تیراندازی
fire
U
تیراندازی کردن
conduct of fire
U
اجرای تیراندازی
field round
U
یک دور تیراندازی صحرایی
pit detail
U
کمک مربی تیراندازی
field roving course
U
مسابقه تیراندازی جنگلی
archery
U
تیراندازی با تیر و کمان
firing line
U
خط تیراندازی مدار اتش
firing battery
U
اتشبار تیراندازی کننده
trap shoot
U
تیراندازی به هدفهای متحرک
time fire
U
تیراندازی با گلوله زمانی
shooting gallery
U
میدان تیراندازی تمرینی
recoil
U
دفع ضربت تیراندازی
recoiled
U
دفع ضربت تیراندازی
recoiling
U
دفع ضربت تیراندازی
recoils
U
دفع ضربت تیراندازی
gun fire
U
توپ بامدادیاشام تیراندازی
open fire
U
شروع به تیراندازی کردن
range correction
U
تصحیح برد تیراندازی
main fire
U
سیستم تیراندازی اصلی
range firing
U
تیراندازی در میدان تیر
expert badge
U
نشان مهارت در تیراندازی
squeeze off
U
تیراندازی با فشار ماشه
passive
U
دفاع بدون تیراندازی
squatting position
U
وضعیت چمباتمه در تیراندازی
passives
U
دفاع بدون تیراندازی
qualification badge
U
نشان مهارت در تیراندازی
columbia round
U
تیراندازی مخصوص زنان
shooting galleries
U
میدان تیراندازی تمرینی
methode of fire
U
روش اجرای تیراندازی
set up
U
اماده تیراندازی کردن
skeet
U
انداختن تمرین تیراندازی
shots
U
تیراندازی تیرانداز ماهر
shootoff
U
مسابقه اضافی تیراندازی
field arrow
U
تیرهای تیراندازی صحرایی
dwell at
U
به تیراندازی ادامه دادن
absolute error
U
اشتباه مطلق تیراندازی
target arrow
U
تیر مخصوص تیراندازی
combat firing
U
تمرین تیراندازی رزمی
shot
U
تیراندازی شده تیرخورده
shot
U
گلوله تیراندازی شده
shot
U
تیراندازی تیرانداز ماهر
shots
U
تیراندازی شده تیرخورده
shots
U
گلوله تیراندازی شده
firing data
U
عناصر مربوط به تیراندازی
x ring
U
دایره مرکزی هدف تیراندازی
wingshooting
U
تیراندازی به پرنده در حال پرواز
toxophily
U
علم تیراندازی باتیر وکمان
port
U
حمل کردن مزغل تیراندازی
repeat range
U
با همین مسافت تیراندازی کنید
firing mechanism
U
چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
plinking
U
تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
gun shy
U
کسی که از صدای تیراندازی می ترسد
plane of fire
U
سطح مبنای مسیر تیراندازی
skeet gun
U
تفنگ مخصوص تیراندازی 8وضعی
step through method
U
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
shooting position
U
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
string walking
U
تمرین تیراندازی با تیر وکمان
air and naval gunfire
U
تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
power form
U
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
target round
U
یک دور تیراندازی با تیر وکمان
target rifle
U
تفنگ مخصوص تیراندازی به هدف
power head
U
نوک نیزه تیراندازی به ماهی
natural form
U
وضع بدن هنگام تیراندازی
point bland
U
تیراندازی بدون نشانه روی
sector of fire
U
قطاع اتش منطقه تیراندازی
shooting
U
تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
sleeves
U
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
sleeve
U
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
fire restriction
U
محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
double barreled shotgun
U
تفنگ دولول برای تیراندازی جداگانه
preparatory
U
تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
ground fire
U
تیراندازی باسلاحهای کوچک از زمین به هواپیما
intermittent
U
اجرای تیراندازی بینابین حملات دیگر
lady paramount
U
بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
slow fire
U
یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
ready rack
U
قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
armpits
U
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
shootings
U
تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
errors
U
خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
error
U
خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
freestyle
U
شنای ازادمسابقه تیراندازی با روش ازاد
trap gun
U
تفنگ مخصوص تیراندازی به هدفهای متحرک
armpit
U
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
flight arrow
U
تیر مخصوص تیراندازی باپرواز منحنی و طویل
roving gun
U
توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
gunnery
U
توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
target archery
U
مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
springing teal
U
تیراندازی به هدفهایی که بطور عمودی بالا می ایند
battle clout
U
نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
sniping
U
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
snipes
U
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
sniped
U
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
snipe
U
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
howlers
U
بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
hereford round
U
مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف
high pheasant
U
تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
hip shoot
U
تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
shoots
U
زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
shoot
U
زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
olympic trench shooting
U
مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
outshoot
U
تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
howler
U
بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
freestyle
U
مسابقه تیراندازی بکمک وسیله هدفگیری کشتی ازاد
first salvo
U
اولین سری تیراندازی روی هدف دیگرانجام میشود
time fire
U
مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
captive firing
U
ازمایش سریع سیستم تیراندازی موشک در روی سکو
gun salute
U
سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
subcaliber range
U
تیراندازی بالوله جوفی یا تیربار اثرگذارمیدان تیر تنظیم هدف
neglect
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
verification fire
U
تیرازمایشی تیراندازی که برای تشخیص خطای توپ انجام میشود
redeye
U
موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
shooting line
U
خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
neglected
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglects
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglecting
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
clout shooting
U
تیراندازی به هدف بزرگ ازمسافت 021 تا 081 متری باتیر و کمان
fire unit
U
یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
gunner's rule
U
روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
target captain
U
عضو تیم چهارنفره تیراندازی با تیر و کمان که ضمنا"دستور اغاز و پایان را میدهد
v ring
U
تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
by the instrumentality of
U
بوسیله
by
U
بوسیله
by dint of
U
بوسیله
via
U
بوسیله
perprep
U
بوسیله
wherewithal
U
که بوسیله ان
thruogh the a of
U
بوسیله
per
U
بوسیله
at the hand of
U
بوسیله
whereby
U
که بوسیله ان
with
U
بوسیله
of
U
بوسیله
osmose
U
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
hydromancy
U
تفال بوسیله اب
hydrolysis
U
تجزیه بوسیله اب
municipally
U
بوسیله شهرداری
per pais
U
بوسیله مملکت
electrically
U
بوسیله برق
per pais
U
بوسیله کشور
by the f.
U
بوسیله لمس
by wire
U
بوسیله تلگراف
by depty
U
بوسیله نماینده
greenest
U
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green
U
چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
in propria persona
U
بوسیله خود شخص
eluviation
U
انتقال بوسیله بادوباران
dragonnades
U
بوسیله سواره نظام
seagirt
U
محصور بوسیله دریا
radar scan
U
مراقبت بوسیله رادار
infiltration
U
پالایش بوسیله تراوش
electromotive
U
متحرک بوسیله برق
leaching
U
تصفیه بوسیله شستشو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com