Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
acroterium
U
یکی از زوایای رئوس مثلثی شکل سردر عمارت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
equiangular
U
دارای زوایای مساوی
vertical angles
U
گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
vertices
U
رئوس
deuced
U
سردر گم
overdoor
U
سردر
ancon
U
سردر
anconis
U
سردر
propylaeum
U
سردر
fanades
U
سردر
facades
U
سردر
facade
U
سردر
lintel
U
تیر سردر
lintel
U
سنگ سردر
furnace breast
U
سردر کوره
frontispieces
U
نمای سردر
lintels
U
تیر سردر
lintels
U
سنگ سردر
frontispiece
U
نمای سردر
hyperthyris
U
تیر سردر
Calvary
U
صلیب سردر
triangular
U
مثلثی
abac scale
U
وسیله اندازه گیری زوایای با قوس بزرگ در سیستم مرکاتور
theodolite
U
دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
theodolites
U
دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
cutting angle
U
زوایای بین سطوح قطعه کارکه باید بریده شود
syllabus
U
رئوس مطالب برنامه
recapitulation
U
تکرار رئوس مطالب
epitome
U
خلاصه رئوس مطالب
syllabuses
U
رئوس مطالب برنامه
outlining
U
خلاصه رئوس مطالب
outlines
U
خلاصه رئوس مطالب
outlined
U
خلاصه رئوس مطالب
outline
U
خلاصه رئوس مطالب
recapitulations
U
تکرار رئوس مطالب
breastsummer
U
تیر افقی سردر
triangle pass
U
پاس مثلثی
triangular pass
U
پاس مثلثی
skew backs
U
گوه مثلثی
triangular matrix
U
ماتریس مثلثی
triangularity
U
مثلثی شکل
trigonal prism
U
منشور مثلثی
triquetrous
U
مثلثی شکل
precis
U
خلاصه رئوس مطالب تلخیص
recapitulate
U
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulates
U
رئوس مطالب را دوره کردن
recapitulate
U
رئوس مطالب را دوره کردن
recapitulated
U
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulated
U
رئوس مطالب را دوره کردن
recapitulating
U
رئوس مطالب را دوره کردن
recapitulating
U
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulates
U
رئوس مطالب را تکرار کردن
triangular matrix
U
ماتریس مثلثی
[ریاضی]
trigonal planar molcule
U
مولکول مسطح مثلثی
base of a triangle
U
قاعده
[مثلثی]
[ریاضی]
gravity dam of triangular section
U
سد وزنی با نیمرخ مثلثی
low browed
U
پایین افتاده دارای سردر کوتاه
lower triangular matrix
U
ماتریس پایین مثلثی
[ریاضی]
upper triangular matrix
U
ماتریس بالا مثلثی
[ریاضی]
balloon jib
U
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
ballooner
U
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
pennon
U
پرچم مثلثی شکل قرون وسطی
paries
U
قسمت مثلثی شکل بندبدن کشتی چسب
leg of mutton
U
دارای پاهای مثلثی شکل شبیه گوسفند
outdegree
U
تعداد رئوس جهت داری که ازیک گره خارج می شوند
imaret
U
عمارت
hall
U
عمارت
constructions
U
عمارت
divan
U
عمارت
construction
U
عمارت
edifices
U
عمارت
imaret
U
عمارت
edifice
U
عمارت
mansion house
U
عمارت
halls
U
عمارت
diwan
U
عمارت
building
U
عمارت دیسمان
a building of small scale
U
عمارت کوچک
mansion
U
عمارت بزرگ
fenestration
U
روزنههای عمارت
gazeboo
U
عمارت تابستانی
town halls
U
عمارت شهرداری
mansions
U
عمارت بزرگ
town hall
U
عمارت شهرداری
flattest
U
قسمتی از یک عمارت
the interior of a building
U
اندرون عمارت
flat
U
قسمتی از یک عمارت
guildhalls
U
عمارت شهرداری
guildhall
U
عمارت شهرداری
exterior angle
U
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
pavilions
U
عمارت کلاه فرنگی
mansions
U
عمارت چند دستگاهی
gloriette
U
عمارت کلاه فرنگی
Capitol
U
عمارت کنگره درشهرواشینگتن
Capitol
U
عمارت پارلمان ایالتی
pavilion
U
عمارت کلاه فرنگی
mansion
U
عمارت چند دستگاهی
perron
U
پلکان جلو عمارت
soffit
U
سقف قسمت پایین عمارت
soffite
U
سقف قسمت پایین عمارت
insula
U
دستگاه عمارت اجاره نشینی
fret
U
[نقشه پیچ در پیچ در حاشیه با استفاده از خطوط افقی و عمودی با زوایای ۹۰ درجه و مربوط به کشور چین]
indoors
U
در داخل عمارت در زیر پناه یا سقف
interfenestration
U
فاصله میان روزنه ها یاپنجرههای عمارت
gazebo
U
عمارت تابستانی که چشم اندازخوبی داشته باشد
guild hall
U
عمارت شهرداری که اصناف یارسته هادران انجمن می کنند
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
entresol
U
طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
His new luxury mansion is a dar cry from the one bedroom cottage he lived in as a child.
U
عمارت لوکس جدیدش کجا و کلبه یک خوابه ای که کودکی اش را در آن به سر برد کجا.
Afshan
[all-over pattern]
U
طرح افشان
[با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
salachak
U
فرش محرابی یموتی
[این نوع بافت حالت معمول مستطیل شکل فرش را ندارد و قسمت بالای فرش شکل قوسی یا مثلثی دارد.]
latch hooks
U
طرح قفل قلاب شکل
[این طرح با لبه مثلثی شکل و یا مربع شکل بصورت ردیف های موازی و متناوب هم جهت، در حاشیه فرش های روستائی و ترکمنی بکار می رود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com