English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
one of the [basic] fundamental tenets of democracy U یکی از اصول پایه [اساسی] دموکراسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sanitize U مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
antinomian U مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
hatch beam U پایه دریچه پایه دهلیز
base width U عرض پایه پهنای پایه
decimal U تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
decimals U تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
base piece U پایه پایه استقرار
socle U پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
teaching U اصول
nitty-gritty U اصول
tenet U اصول
doctrine U اصول
ism U اصول
ism U : اصول
technic U اصول
teachings U اصول
principles U اصول
root U اصول
roots U اصول
doctrines U اصول
grimace U ادا و اصول
grimaced U ادا و اصول
grimaces U ادا و اصول
systems U روش اصول
system U اصول وجود
system U روش اصول
chung shin U اصول تکواندو
banking principles U اصول بانکداری
politics U اصول سیاسی
grimacing U ادا و اصول
abolitionist U اصول بردگی
technics U اصول فنی
accounting principles U اصول حسابداری
neodoxy U اصول نوین
nazism U اصول نازی
mormonism U اصول mormon ها
monopolosm U اصول انحصار
monopolism U اصول انحصار
tenet U اصول مرام
prineipal parts U اصول فعل
relativity principles U اصول نسبیت
roots and branches U اصول وفروع
principles of religion U اصول مذهب
mutualism U اصول همکاری
principles of economy U اصول اقتصاد
naziism U اصول نازی
rational principle U اصول عقلیه
principles of economics U اصول اقتصاد
systems U اصول وجود
methodology U علم اصول
functional U اصول مبادی
communism U اصول اشتراکی
denial measures U اصول ممانعت
general principles U اصول کلی
copernician system U اصول کپرنیک
modernism U اصول امروزی
technologically U اصول فنی
technological U اصول فنی
creationism U اصول افرینش
dogmas U اصول عقاید
doctrines U اصول حکمت
doctrine U اصول حکمت
constitutionalism U اصول مشروطیت
tenets U اصول مسلم
theory U اصول نظری
theories U اصول نظری
kinesiology U اصول مکانیزم
dogma U اصول عقاید
methodologies U علم اصول
economic principles U اصول اقتصادی
democratism U اصول حکومت ملی
modernism U اصول تجدد نوگرایی
pauli U اصول مذهبی پولس
fascism U اصول عقاید فاشیست
ex post facto U شامل اصول گذشته
economization U رعایت اصول اقتصادی
fourteen points U اصول چهارده گانه
mutualist U طرفدار اصول همدستی
code of procedure U قانون اصول محاکمات
asceticism U اصول ریاضت و مرتاضی
anticonstitutional U مخالف اصول مشروطیت
manichaeanism U اصول فلسفه مانی
image shearing principle U اصول برش تصویر
household art U اصول خانه داری
hierarchism U اصول سلسله مراتب
hedonics U اصول خوشی ولذت
counter current principle U اصول جریان متقابل
anomy U بی توجهی به اصول دین
anomie U بی توجهی به اصول دین
monarchism U اصول سلطنت مستقل
civil procedure U اصول محاکمات حقوقی
mouthed U ادا و اصول در اوردن
mouthing U ادا و اصول در اوردن
Catholicism U اصول مذهب کاتولیکی
to pull a wry face U اداو اصول دراوردن
to do v to one's principles U برخلاف اصول خودرفتارکردن
liberalism U اصول ازادی خواهی
revivalism U اصول بیداری مذهبی
rationale U توضیح اصول عقاید
telephone switching technique U اصول اتصالات تلفنی
mouth U ادا و اصول در اوردن
moralists U معتقد به اصول اخلاق
Euclid's Elements U اصول اقلیدس [ریاضی]
Euclid's Elements U اصول اقلیدس [ریاضی]
individualism U اصول استقلال فردی
moralist U معتقد به اصول اخلاق
scientifically U موافق اصول علمی
gradualism U رعایت اصول تدریج
psychologism U پیروی از اصول روانی
unnatural U بر خلاف اصول طبیعت
unnaturally U بر خلاف اصول طبیعت
musically U مطابق اصول موسیقی
principles of islamic economics U اصول اقتصاد اسلامی
Protestantism U اصول ایین پروتستانت
principles of economics U اصول علم اقتصاد
principle of criminal procedure U اصول محاکمات جزائی
principle of civil litigation U اصول محاکمات مدنی
naturalistic U موافق با اصول طبیعی
planning principles U اصول برنامه ریزی
unparliamentary U برخلاف اصول پارلمانی
mouths U ادا و اصول در اوردن
probity U پیروی دقیق از اصول
principled U دارای اصول وعقاید
ethics U اصول اخلاقی اخلاقیات
technically U مطابق اصول فنی
sail close to the wind U اندکی از اصول تجاوزکردن
illiberal U متعصب مخالف اصول ازادی
technique U اصول مهارت روش فنی
evolutionism U اصول ترقی و تکامل تدریجی
modernist U هوا خواه اصول امروزی
collectivism U اجرای اصول اشتراکی درزندگی
democratically U بر طبق اصول حکومت ملی
modernists U هوا خواه اصول امروزی
anglicanism U اصول و انتقادات کلیسای انگلیس
accidence U حادثه اصول صرف و نحو
spiritualist U طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
literacy U فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
spiritualists U طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
collectivist U هواخواه اصول اجتماعی درزندگی
vigilantism U پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
principled U اصولی پای بند اصول
techniques U اصول مهارت روش فنی
feudalist U طرفدار اصول ملوک الطوایف
unmorality U عدم مراعات اصول اخلاقی
inartistic U فاقد اصول هنری بی هنر
independency U اصول استقلال کلیساهای محلی
revivalist movement U جنبش اصول بیداری مذهبی
sanitation U مراعات اصول بهداشت بهسازی
moralism U رعایت اصول اخلاق بطورطبیعی
moral philosophy U اصول اخلاق ایین رفتار
kinesiological principle U اصول حرکت شناختی بدن
rascalism U اصول بی شرفی وحقه بازی
encyclopaedism U اصول نویسندگان دایره المعارف
the low of criminal procedure U قانون اصول محاکمات جزایی
they are t of their doctrines U اصول خودرامحکم نگاه می دارند
syndicalism U پیروی از اصول اتحادیه صنفی
they are t of their doctrines U موافب اصول خودمی باشند
hockey U چوگان بازی با اصول فوتبال
sansculottism U پیروی از اصول انقلاب افراطی
to preach moral principles U اصول اخلاقی را وعظ و تلقین کردن
legitimist U هواخواه اصول سلطنت با حق مشروع یا ارثی
physico theology U حکمت الهی موافق اصول طبیعی
ground U بگل نشاندن اصول نخستین را یاددادن
accounting U اصول حسابداری برسی اصل و فرع
feudalism U سیستم اقطاعداری اصول ملوک الطوایفی
individualism U اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
toryism U اصول وعقاید حزب محافظه کار
trade unionism U پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
presbyteral U طرفدار اصول پرسبیتری وابسته به کشسش ها
prettyism U اصول رعایت قشنگی درهنرهاو ادبیات
essenism U اصول یازندگی راهبان قدیم یهود
insurrectionism U اصول یاغی گری یا طرفداری ازشورش
convictism U اصول گماشتن گناهکاران بکارهای سخت
idols of the theatre U اوهام ناشی از اصول و قواعدمنطقی و فلسفی
fusionist U هواخواه اصول پیوستگی وسازش در سیاست
feudality U تصرف بشرط خدمت اصول ملوک الطوایفی
romanism U اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
truck system U اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
ultimogeniture U اصول رسیدن میراث به فرزند کهتر حق کهتری
EBNF U روش انعط اف پذیر بیان اصول زبان
methodize U در اصول وعقاید دینی سخت گیری کردن
time the essence of the contract U مدت در حالی که از اصول اساسی عقد باشد
thermostatics U اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
gymnosophy U اصول وطرز زندگی فیلسوفان ومرتاضهای برهنه هندی
catechetics U فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
This is contray to all moral principles ( codes ) . U این کار مخالف کلیه اصول وضوابط اخلاقی است
scholastically U موافق اصول اموزشگاهها مطابق منطق قدیمی ها طلبه وار
booked U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
phonetic system of spelling U اصول املایی بموجب ان هرحرف نماینده همیشگی یک صدای معین میباشد
book U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
neological U ناشی از تجد د مذهبی وابسته به اصول نوین یاواژه سازی در زبان
books U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
preferentialism U اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها
doctrinaire U کسی که می خواهد نظریات و اصول خودرا بدون توجه به مقتضیات اجرا کند
irrationlism U اصول عقایدکسانی که رسیدن به مرحله یقین را از طریق اشراق والهام ممکن می دانستند
machiavellism U اصول عقایدماکیاولی فیلسوف وسیاستمدار ایتالیایی قرن 51که فلسفه استبداد جدید نیزنامیده میشود
scientific socialism U بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
Schedule+ U برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
back berm U سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
owenism U اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com