Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tetrarchy
U
یکی از استانهای چهارگانه حکومت چهار نفری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quadrumvir
U
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quaternion
U
بخش چهارگانه چهار
fourfold
U
چهار برابر چهارگانه
quaternary
U
چهارگانه دارای چهارجسم بسیط شماره چهار
duumvirate
U
حکومت دو نفری
heptarchy
U
حکومت هفت نفری
duumvir
U
شریک رتبه حکومت دو نفری
delire a quatre
U
هذیان چهار نفری
foursome
U
بازی گلف چهار نفری
foursomes
U
بازی گلف چهار نفری
quadrilles
U
نوعی بازی ورق چهار نفری
quadrille
U
نوعی بازی ورق چهار نفری
string quartet
U
ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string quartets
U
ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
centuries
U
عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
century
U
عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
disciplinary control board
U
کمیسیون 5 نفری یکانها کمیسیون 5 نفری شورای انضباطی یکان
liminal
U
استانهای
preliminaries
U
استانهای
preliminary
U
استانهای
hagiarchy
U
حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
czarism
U
حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
threshold gate
U
دریچه استانهای
threshold value
U
ارزش استانهای
threshold logic
U
منطق استانهای
supraliminal
U
فوق استانهای
threshold function
U
تابع استانهای
threshold element
U
عنصر استانهای
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
U
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
threshold
U
استانه مانند استانهای
the middlands
U
استانهای مرکزی انگلستان
threshholds
U
استانه مانند استانهای
thresholds
U
استانه مانند استانهای
threshold voltage
U
اختلاف سطح استانهای
trapezium
U
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
technocracies
U
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracy
U
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
the four seasons
U
چهارگانه
quad
U
چهارگانه
quads
U
چهارگانه
tetraploid
U
چهارگانه
quatrefoil
U
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
quartan
U
بطور چهارگانه
the four last things
U
مراحل چهارگانه
quaternion
U
قسمت چهارگانه
four freedoms
U
ازادیهای چهارگانه
tetraplegia
U
فلج چهارگانه
the four faculties
U
علوم چهارگانه
the cardinal humours
U
اخلاط چهارگانه
quad density
U
تراکم چهارگانه
quadrivium
U
علوم چهارگانه
tetragonal
U
دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrapterous
U
دارای چهار بال چهار جناحی
tetrahedron
U
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumana
U
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
theocracy
U
حکومت خدا حکومت روحانیون
autocracy
U
حکومت مطلق حکومت استبدادی
theocracies
U
حکومت خدا حکومت روحانیون
quadri
U
پیشوندبمعنی "چهارتایی " و"چهارگانه "
quadru
U
پیشوندبمعنی "چهارتایی " و"چهارگانه "
quadr
U
پیشوندبمعنی "چهارتایی " و"چهارگانه "
civicism
U
اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
tetrarch
U
والی بخشهای چهارگانه امپراتوری
evangelistic
U
مربوط به یکی ازانجیل نویسان چهارگانه
quadrangles
U
چهار گوش چهار دیواری
qyaternary
U
چهار واحدی چهار عضوی
quadrangle
U
چهار گوش چهار دیواری
quatrefoil
U
چهار ترک چهار گوشه
humoralist
U
کسیکه ناخوشیهای تن رانتیجه فسادخلطهای چهارگانه میداند
home rule
U
حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
threesome
U
سه نفری
triumvirate
U
سه نفری
triumvirates
U
سه نفری
threesomes
U
سه نفری
triumvier
U
سه نفری
percapita
U
نفری
quintet
U
پنج نفری
trio
U
سه نفری سه تایی
parleys
U
گفتگوی دو نفری
parleyed
U
گفتگوی دو نفری
parley
U
گفتگوی دو نفری
tandems
U
درشکه دو نفری
threesome
U
بازی سه نفری
threesomes
U
بازی سه نفری
dialogues
U
مکالمهء دو نفری
duopoly
U
انحصار دو نفری
dialogue
U
مکالمهء دو نفری
trios
U
سه نفری سه تایی
single
U
تنها یک نفری
quintets
U
پنج نفری
folie a deux
U
جنون دو نفری
quintette
U
پنج نفری
tandem
U
درشکه دو نفری
parleying
U
گفتگوی دو نفری
monologues
U
تک سخنگویی صحبت یک نفری
morrice
U
نوعی رقص شش نفری
morris
U
نوعی رقص شش نفری
monologue
U
تک سخنگویی صحبت یک نفری
counselled
U
مشاوره دو نفری مشورت
percapita
U
بقرار هر نفری هر راس
counselling
U
مشاوره دو نفری مشورت
pleiad
U
دسته هفت نفری
counsel
U
مشاوره دو نفری مشورت
counsels
U
مشاوره دو نفری مشورت
counseled
U
مشاوره دو نفری مشورت
stichomythia
U
سوال وجواب در نفری
monolog
U
تک سخنگویی صحبت یک نفری
septet
U
دسته هفت نفری
decurion
U
رئیس دسته ده نفری
septette
U
دسته هفت نفری هفتگانه
petit jury
U
هیئت منصفه دوازده نفری
madrigal
U
سرود عاشقانه چند نفری
strength
U
قدرت رزمی استعداد نفری
strengths
U
قدرت رزمی استعداد نفری
roomette
U
اتاقک یا کوپه یک نفری ترن
madrigals
U
سرود عاشقانه چند نفری
tarantella
U
رقص تند دو نفری ایتالیایی
heptarchical
U
دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchic
U
دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
rigadoon
U
رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
omber
U
نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
squads
U
گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
octet
U
دسته خوانندگان یانوازندگان هشت نفری
ombre
U
نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
rigaudon
U
رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
squad
U
گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
martial law
U
مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
quintet
U
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintette
U
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintets
U
قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
adagio
رقص دو نفری که زن روی پنجهء پا میرقصد و بکمک مرد آهسته بهوا میپرد
all but a few
U
همه به غیر از چند تایی
[چند نفری]
raj
U
حکومت
dominion
U
حکومت
administrations
U
حکومت
administration
U
حکومت
gynarchy
U
حکومت زن
governments
U
حکومت
gynocracy
U
حکومت زن
government
U
حکومت
puppet government
U
حکومت پوشالی
regimens
U
دسته حکومت
plutartchy
U
حکومت دولتمندان
parliamentary government
U
حکومت پارلمانی
parliamentarism
U
حکومت پارلمانی
gynaecocracy
U
حکومت زنان
regimen
U
دسته حکومت
democratic government
U
حکومت ملی
hagiocrasy
U
حکومت مقدسان
regimes
U
طرز حکومت
presidential government
U
حکومت جمهوری
despotic rule
U
حکومت مطلقه
prelacy
U
حکومت روحانی
gynocracy
U
حکومت زنان
gynecocracy
U
حکومت نسوان
gynecocracy
U
حکومت زنان
regime
U
طرز حکومت
rTgimes
U
طرز حکومت
plutocratic goverment
U
حکومت دولتمندان
mixed government
U
حکومت مختلط
police states
U
حکومت پلیسی
police state
U
حکومت پلیسی
imperialism
U
حکومت امپراتوری
monarchy
U
حکومت سلطنتی
monarchies
U
حکومت سلطنتی
polities
U
طرز حکومت
polity
U
طرز حکومت
despotism
U
حکومت مطلقه
aristocracy
U
حکومت اشرافی
hierocracy
U
حکومت روحانیون
home rule
U
حکومت ملی
home rule
U
حکومت داخلی
nomocracy
U
حکومت قانونی
autocracy
U
حکومت مطلق
autocracy
U
حکومت مستقل
martial law
U
حکومت نظامی
mobocracy
U
حکومت رجاله ها
military government
U
حکومت نظامی
martial rule
U
حکومت نظامی
kakistocracy
U
بدترین حکومت
local government
U
حکومت محلی
caesarism
U
حکومت امپراطوری
governs
U
حکومت کردن
governed
U
حکومت کردن
govern
U
حکومت کردن
seat of government
U
مقر حکومت
rule
U
حکومت سلطه
aristocracies
U
حکومت اشرافی
caesarism
U
حکومت مطلقه
czarisme
U
حکومت قیصری
tyranny
U
حکومت ستمگرانه
tyranny
U
حکومت استبدادی
quirinal
U
حکومت ایتالیا
federal government
U
حکومت متحده
fair arbitration
U
حکومت عدل
central government
U
حکومت مرکزی
self goverment
U
حکومت بر نفس
constitutionalism
U
حکومت مشروطه
theocracies
U
حکومت مذهب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com