English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
standardization U یکنواخت سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pave U [صاف کردن و یکنواخت سازی لبه یا انتهای فرش با قیچی]
Other Matches
uniforms U یکنواخت یکنواخت کردن
uniform U یکنواخت یکنواخت کردن
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
smoothly U یکنواخت
uniform U یکنواخت
monotonous U یکنواخت
monotonic U یکنواخت
monotone U یکنواخت
same U یکنواخت
steadied U یکنواخت
steadies U یکنواخت
steadying U یکنواخت
steady U یکنواخت
uniforms U یکنواخت
steadiest U یکنواخت
monotonously U بطور یکنواخت
level tone U اهنگ یکنواخت
level out U یکنواخت کردن
flat rate U نرخ یکنواخت
harmonizing U یکنواخت کردن
continuous current U جریان یکنواخت
drone U سخن یکنواخت
uniform field U میدان یکنواخت
sing-songs U شعر یکنواخت
uniform flow U جریان یکنواخت
standardization U یکنواخت کردن
uniform sand U ماسه یکنواخت
solid-shade dyeing U رنگرزی یکنواخت
uniformly U بطور یکنواخت
sing-song U صدایمصنوعی و یکنواخت
uniform distribution U توزیع یکنواخت
sing-song U شعر یکنواخت
sing-songs U صدایمصنوعی و یکنواخت
droned U سخن یکنواخت
standardize U یکنواخت کردن
standardised U یکنواخت کردن
standardises U یکنواخت کردن
invariable U یکنواخت نامتغیر
standardising U یکنواخت کردن
standardizing U یکنواخت کردن
standardizes U یکنواخت کردن
harmonizes U یکنواخت کردن
harmonised U یکنواخت کردن
harmonized U یکنواخت کردن
drones U سخن یکنواخت
harmonize U یکنواخت کردن
droning U سخن یکنواخت
harmonising U یکنواخت کردن
harmonises U یکنواخت کردن
flattest U یکنواخت پایین دست
flat U یکنواخت پایین دست
standards U همگون یکنواخت یکجور
trim U یکنواخت کردن با قیچی
standard U همگون یکنواخت یکجور
continuous duty U کار مداوم یکنواخت
uniformly distributed load U بار گسترده یکنواخت
uniformly distribution load U بار گسترده یکنواخت
drab U یکنواخت وخسته کننده
drabber U یکنواخت وخسته کننده
power line filter U یکنواخت کننده برق
equilibrium U یکنواخت شدن رنگینه ها
steadily U بطور پیوسته و یکنواخت
level colour U رنگ یکدست یا یکنواخت
to level off U یکنواخت شدن [ناحیه ای]
uniform aggregate U مصالح ریزدانه یکنواخت
drabbest U یکنواخت وخسته کننده
monotone U صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
singsong U بطور یکنواخت یا یک وزن خواندن
uninterrupted duty U کار مداوم غیر یکنواخت
man power leveling U یکنواخت کردن نیروی انسانی
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
droned U وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
droning U وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
sing-songs U دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا
drones U وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
drone U وزوز کردن یکنواخت سخن گفتن
sing-song U دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا
to get into a rut U یکنواخت تکراری و خسته کننده شدن [کاری]
despotic network U شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
asynchronous U اتصال به کامپیوتر برای دستیابی غیر یکنواخت به داده
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
corona discharge U تخلیه الکتریکی ناقص در نزدیکی الکترودهای یک میدان غیر یکنواخت
capacitor intel filter U شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
stratus U لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
raster graphics U روش مرتب کردن و نمایش داده بصورت سطرهای افقی از یک شبکه یکنواخت یاسلولهای تصویر
under weft U پود زیرین یا ضخیم [جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
board weave U تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
aerating agent U مادهای که به بتن اضافه میشود تا توزیع حبابهای هوا را در بتن یکنواخت نماید و اثر ان ازدیادمقاومت در مقابل یخبندانهای سخت میباشد
scorching U سوزاندن [گاه جهت از بین بردن پشم های اضافی در پشت فرش و یکنواخت نمودن و تمیزکاری این پشم ها را با فر می سوزانند.]
equalize U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalizing U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalizes U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalized U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalises U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalising U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalised U مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
warp tension U کشش نخ های تار [میزان کشیدگی نخ های چله در دار که یکنواختی آن در بوجود آمدن فرشی یکنواخت و صاف امری ضروری است.]
asynchronous U ارسال داده با استفاده از سیگنال hadshaking به جای سیگنال ساعت برای یکنواخت کردن باسهای داده
gig U ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
same U یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص
flection U خم سازی
stylization U مد سازی
pavement U کف سازی
deflexion U خم سازی
pavements U کف سازی
retortion U کج سازی
repk lection U پر سازی
compaction U تو پر سازی
flooring U کف سازی
local anasthesia U سر سازی
individuation U تک سازی
individualization U تک سازی
idolization U بت سازی
bridge building U پل سازی
bridgework U پل سازی
retortion U خم سازی
padding U له سازی
individualized U تک سازی
individualising U تک سازی
individualizes U تک سازی
individualises U تک سازی
individualizing U تک سازی
individualize U تک سازی
truncation U بی سر سازی
individualised U تک سازی
anabiosis U زنده سازی
notice of cancellation U رها سازی
arrefication U لطیف سازی
activation barrier U سد فعال سازی
arrefication U رقیق سازی
aromatization U عطر سازی
afforestment U جنگل سازی
anonymization U گمنام سازی
aromatization U معطر سازی
asphalt paving U جاده سازی
belittlement U کم ارزش سازی
bedevilment U شیطان سازی
beadwork U تسبیح سازی
balladry U تصنیف سازی
atomization U ریز سازی
fading U محو سازی
exclusion U محروم سازی
pacification U ارام سازی
road construction U جاده سازی
road building U جاده سازی
capital building U سرمایه سازی
letter of dismissal U رها سازی
accommodation U برون سازی
inversions U وارون سازی
inversion U وارون سازی
abrogation U رها سازی
netting U تور سازی
enslavement U بنده سازی
accommodations U برون سازی
urbanization U شهری سازی
activation U فعال سازی
acidification U اسید سازی
manifestations U اشکار سازی
manifestation U اشکار سازی
lay-off U رها سازی
suppression U موقوف سازی
transposition U جابه جا سازی
storage U ذخیره سازی
decentralization U نامتمرکز سازی
unification U یکی سازی
dismissal U رها سازی
ordering U مرتب سازی
suffocation U خفه سازی
dactyliography U نگین سازی
compaction U فشرده سازی
coking time U زمان کک سازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com