Perdic | یکسره کارمیکند | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 34 (4 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	burn the candle at both ends <idiom> U	یکسره کارمیکند

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	that watch is a good t. k U	ان ساعت خوب کارمیکند
	reliable U	ناگ خوب کارمیکند
	cameraman U	ادمیکه بادوربین کارمیکند
	cameramen U	ادمیکه بادوربین کارمیکند
	keel block U	تیر حمالی که به کشش کارمیکند
	chiaroscurist U	هنرمندی که سیاه قلم کارمیکند
	nonstop U	یکسره
	non-stop U	یکسره
	across the board	یکسره
	indiscriminate U	یکسره
	exactly U	یکسره
	milk maid U	زنی که درشیرخانه یا شیر فروشی کارمیکند
	one's service U	خدمت یکسره
	all U	داروندار یکسره
	through carriage U	حمل یکسره
	through shipment U	حمل یکسره
	through transport U	حمل یکسره
	continuous beam U	تیر یکسره
	through traffic U	عبور یکسره
	all- U	داروندار یکسره
	clear cutting U	برش یکسره
	clear felling U	برش یکسره
	altogether U	از همه جهت یکسره
	hip and thigh U	یکسره تمام عیار
	continuous grading U	دانه بندی یکسره
	continuous deep beam U	تیر تیغه یکسره
	attitude gyro U	الت نشان دهنده پروازی که توسط ژایرو کارمیکند
	constant speed unit U	گاورنری که توسط موتور کارمیکند و ملخ را کنترل مینماید
	mutual terms U	شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
	eyeservant U	نوکری که فقط هنگام موافبت اقایش خوب کارمیکند نوکرپیش رو
	turbocharger U	شارژری در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
	To settle the issue one way or the other. U	تکلیف کاری راروشن ( یکسره ) کردن
	turbosupercharger U	سوپر شارژی در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy