Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
petasus
U
یکجورکلاه کوتاه ولبه پهن که یونانیان برسرمی گذارند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bowler hat
U
یکجورکلاه
slouch hat
U
کلاه لبه پهن ولبه اویخته
kiss me quick
U
یکجورکلاه که درعقب سرقرارمیگیرد
phihellenic
U
هواخواه یونانیان
pan hellenism
U
یگانیگی همه یونانیان
pelta
U
سپر یونانیان ورومیان باستانی
philhellenism
U
هواخواهی از یونانیان یااستقلال کشور ایشان
amazon
U
زنانی که در اسیای صغیرزندگی میکردند و با یونانیان می جنگیدند
dithyramb
U
سرود درهم برهم ووحشیانه یونانیان باستانی
phanariot
U
ساکن محله یونانیان دراستامبول که PHANARنام دارد
greek fire
U
ماده اتشگیری که یونانیان استانبول ساخته بودندوزیراب میسوخت
agoines
U
مسابقههای سه گانه یونانیان باستان ورزش وموسیقی وغشه یادو
weather board
U
تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند
lardoon
U
تکه چربی که لای گوشت گذارند
lardon
U
تکه چربی که لای گوشت گذارند
blasts
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge
U
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
beanie
U
یکنوع عرقچین کوچک که محصلین برسر می گذارند
contiguous
U
خانههای گرافیکی یا حروفی که بر همدیگر اثر می گذارند
black cap
U
کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
true bill
U
اعلام جرمی که هیئت منصفه در فهر ان صحه گذارند
biretta
U
یکجور کلاه چهارگوش که کشیشان کلیسای کاتولیک روم بر سر می گذارند
jardiniere
U
جعبهای که گل دران سبز کرده و برای ارایش اطاق می گذارند
grape shot
U
گلولههای بهم چسبیده چون خوشه انگورکه یکباردرتوپ گذارند
respirators
U
اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
respirator
U
اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
yule log
U
کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
inverted commas
U
نام این دو نشان که در سوی عبارات نقل قول شده می گذارند
sachet
U
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
sachets
U
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
bookends
U
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookend
U
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
dunnage
U
کاه وپوشال ومواد سبکی که لای فروف ومال التجاره می گذارند تا از اسیب مصون بماند
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
contrasts
U
فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrasting
U
فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrast
U
فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
contrasted
U
فیلتری که روی صفحه نمایش می گذارند تا جذب نور را بیشتر کنند و از ناراحتی چشم جلوگیری کند
clipboards
U
قسمتی از حافظه کامپیوتر که به منظور ذخیره دادهای که از یک فایل یا برنامه دیگرمنتقل میشود کنار می گذارند تخته رسم
clipboard
U
قسمتی از حافظه کامپیوتر که به منظور ذخیره دادهای که از یک فایل یا برنامه دیگرمنتقل میشود کنار می گذارند تخته رسم
young saints Šold devils
U
جوانان دین دار گاهی چون پابسن گذارند بی دین می شوند
name part
U
بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند
short quard
U
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
orphrey
U
سجاف زردوزی که بجامه روحانیون می گذارند زردوزی
hurdle step
U
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
succinct
U
کوتاه
stunt
U
کوتاه
stunting
U
کوتاه
of short duration
U
کوتاه
pigmy
U
قد کوتاه
stunts
U
کوتاه
shorter
U
کوتاه
dumpy
U
کوتاه
short
U
کوتاه
shortest
U
کوتاه
curtal
U
کوتاه
scut
U
دم کوتاه
little
U
کوتاه
liliputian
U
قد کوتاه
bas relif
U
کوتاه
dwarfish
U
کوتاه
concise
U
کوتاه
pigmy
U
کوتاه
down
U
کوتاه
puny
U
قد کوتاه
miniatures
U
کوتاه
miniature
U
کوتاه
concise
<adj.>
U
کوتاه
pygmy
U
کوتاه
pygmy
U
قد کوتاه
pygmies
U
کوتاه
pigmies
U
قد کوتاه
pigmies
U
کوتاه
stockiest
U
کوتاه
low
U
کوتاه
stocky
U
کوتاه
pygmies
U
قد کوتاه
curt
<adj.>
U
کوتاه
fleeting
<adj.>
U
کوتاه
succinct
<adj.>
U
کوتاه
stockier
U
کوتاه
synoptic
U
کوتاه
short
<adj.>
U
کوتاه
stags
U
کوتاه کردن
stag
U
کوتاه کردن
easy term
U
کوتاه مدت
bas-relief
U
برجسته کوتاه
by pass
U
اتصال کوتاه
bas-reliefs
U
برجسته کوتاه
bunny hop
U
پرش کوتاه
clipping
U
کوتاه کردن
truncating
U
کوتاه کردن
aphorism
U
سخن کوتاه
epigrammatical
U
کوتاه ونیشدار
draw in
U
کوتاه شدن
chip shot
U
ضربه کوتاه
lie-down
U
استراحت کوتاه
cut off
U
کوتاه کردن
escopet
U
قرابینه کوتاه
detruncate
U
کوتاه کردن
detruncation
U
کوتاه شدگی
scurried
U
مسابقه کوتاه
scurries
U
مسابقه کوتاه
correption
U
کوتاه کردن
scurry
U
مسابقه کوتاه
scurrying
U
مسابقه کوتاه
coatee
U
دامن کوتاه
lie down
U
استراحت کوتاه
chiton
U
قبای کوتاه
conte
U
داستان کوتاه
chitchat
U
صحبت کوتاه
cutty sark
U
دامن کوتاه
britches
U
شلوار کوتاه
aphorisms
U
سخن کوتاه
unabridged
U
کوتاه نشده
short-circuit
U
اتصال کوتاه
short-haul
U
خط سیر کوتاه
abridge
U
کوتاه کردن
short haul
U
خط سیر کوتاه
short-wave
U
موج کوتاه
short wave
U
موج کوتاه
idylls
U
قصیده کوتاه
term paper
U
رساله کوتاه
novelettes
U
داستان کوتاه
short-circuits
U
اتصال کوتاه
shuffle
U
گام کوتاه
shuffled
U
گام کوتاه
shuffles
U
گام کوتاه
shuffling
U
گام کوتاه
short story
داستان کوتاه
novelette
U
داستان کوتاه
idylls
U
چکامه کوتاه
idyll
U
قصیده کوتاه
brachydactyly
U
کوتاه انگشتی
breeks
U
شلوار کوتاه
poops
U
صدای کوتاه
poop
U
صدای کوتاه
abbreviated
U
کوتاه شده
bas relief
U
برجسته کوتاه
low
U
کوتاه دون
pigmies
U
ادم کوتاه قد
short run
U
مدت کوتاه
idyll
U
چکامه کوتاه
curt
U
کوتاه ومختصر
short stories
U
داستان کوتاه
pygmy
U
ادم کوتاه قد
an incomprehensive report
U
گزارش کوتاه
apophthegm
U
گفتار لب و کوتاه
basso relief
U
برجسته کوتاه
pygmies
U
ادم کوتاه قد
escopette
U
قرابینه کوتاه
stichomythia
U
مکالمات کوتاه
short-listed
U
فهرست کوتاه
short-listing
U
فهرست کوتاه
short-lists
U
فهرست کوتاه
tutu
U
دامن کوتاه
tutus
U
دامن کوتاه
To back down .
U
کوتاه آمدن
drop in
<idiom>
U
دیدار کوتاه
in the short run
U
در کوتاه مدت
short-list
U
فهرست کوتاه
mini-skirts
U
دامن کوتاه
strop
U
طناب کوتاه
to cut short
U
کوتاه کردن
to fall short
U
کوتاه امدن
to look in
U
کوتاه کردن
truncation
U
کوتاه سازی
tunicle
U
لباس کوتاه
undersize
U
اندازه کوتاه
vamp
U
جوراب کوتاه
whiffet
U
سوت یا پف کوتاه
wool of short staple
U
پشم نخ کوتاه
mini-skirt
U
دامن کوتاه
briefly
<adv.>
U
بصورت کوتاه
compendiously
<adv.>
U
بصورت کوتاه
brief description
U
شرح کوتاه
corner-brace
U
حایل کوتاه
dwarf gallery
U
دالان کوتاه
simply stated
U
به بیان کوتاه
curtly
<adv.>
U
بصورت کوتاه
fubsy
U
کوتاه وکلفت
lop sided
U
کوتاه و بلند
low frequency wave
U
موج کوتاه
mackinaw
U
کت کوتاه و سنگین
manakin
U
ادم کوتاه قد
manikin
U
ادم کوتاه قد
morello
U
گیلاس دم کوتاه
short precision
U
دقت کوتاه
narrow minded
U
کوتاه نظر
novelet
U
داستان کوتاه
novella
U
رمان کوتاه
one track
U
کوتاه فکر
line to line fault
U
اتصال کوتاه خط به خط
let us be brief
U
کوتاه کنیم
gnomical
U
کوتاه لب نویس
half pint
U
کوتاه تر از مقدارمتوسط
half timber
U
الوار کوتاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com