Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
quinquereme
U
یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
coracles
U
یکجورکرجی که ازجگن یا بیدساخته دورانرا چرم یامشمع میگیرند
coracle
U
یکجورکرجی که ازجگن یا بیدساخته دورانرا چرم یامشمع میگیرند
Jaldar
U
[نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
rowers
U
پاروزن
oarman
U
پاروزن
rower
U
پاروزن
oarsmen
U
پاروزن
oarsman
U
پاروزن
terraced houses
U
خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها
galley slave
U
غلام پاروزن
sculler
U
پاروزن در مسابقه
double banked
U
دارای دوردیف پاروزن
stern wheeler
U
پاروزن عقب کشتی
minute book
U
دفتر یاد داشت یاد داشت نامه
stretchers
U
تکیه گاه پای پاروزن
stretcher
U
تکیه گاه پای پاروزن
sternman
U
پاروزن قسمت عقب قایق باریک
row marker
U
دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
power 0
U
تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
conservation
U
داشت
article had two notes
U
داشت
dwelt
U
منزل داشت
note book
U
دفتریاد داشت
expectantly
U
با چشم داشت
expectations
U
چشم داشت
factum
U
یاد داشت
expectation
U
چشم داشت
talents
U
درون داشت
talent
U
درون داشت
talented
U
درون داشت
apanage
U
اختصاص داشت
when will women have the vote?
U
خواهند داشت
durst
U
زهره داشت
he loved her dear
U
اوبسیاردوست داشت
he adored that woman
U
ان زن رابسیاردوست می داشت
without letted
U
باز داشت
ephebe
U
شهری که از 81 تا 02 سال داشت
He looked well groomed . He had a tidy appearance .
U
سرووضع مرتبی داشت
block note paper
U
دسته کاغذیاد داشت
it had a europeanlook
U
نمود اروپایی داشت
he complained with reason
U
داشت که گله میکرد
he kept me waiting
U
مرامنتظریامعطل نگاه داشت
outlook
U
منظره چشم داشت
marrige of convenience
U
پیوند با چشم داشت
annotator
U
یاد داشت کننده
i will note it down
U
یاد داشت میکنم
disposure
U
نمایش عرضه داشت
to make a note of
U
یاد داشت کردن
to set down
U
یاد داشت کردن
to minute down
U
یاد داشت کردن
to take down
U
یاد داشت کردن
to take notes of
U
یاد داشت برداشتن از
to make a minute of
U
یاد داشت کردن
writing pad
U
دسته یاد داشت
the dog wasled
U
سگ بند در گردن داشت
He was looking for you.
U
داشت دنبالت می گشت
prospectiveness
U
چشم داشت به اینده
She was talking to (with ) a friend .
U
داشت با دوستش صحبت می کرد
he was in purpose to do it
U
در نظر داشت که ان کار رابکند
he sold the good ones
U
هرچه خوب داشت فروخت
fusileer
U
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
There will be a delay of 8 minutes.
8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
he would be sure to like it
U
یقینا انرادوست خواهد داشت
fusilier
U
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
All his belongings were stolen .
U
هرچه داشت بردند (دزدیدند)
The girl was penciling her eyebrows .
U
دخترک داشت ابروهایش را می کشید
He was running like a madman.
U
عین دیوانه ها داشت می دوید
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ?
U
تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
durst
U
جرات داشت جسارت کرد
prospect of success
U
چشم داشت یا امید کامیابی
no song no supper
U
تانخوانی شام نخواهیم داشت
it weighed kilogrammes
U
بود سه کیلوگرم وزن داشت
that point was of p interest
U
ان نکته جالبیست ویژهای داشت
on old woman past sixty
U
پیرزنی بیش از شصت سال داشت
og
U
الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت
marshalsea
U
دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
His request was in the nature of a command.
U
خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
count palatine
U
قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
He wanted to incite the people.
U
قصد داشت مردم راتحریک کند
He tried to conceal the facts.
U
سعی داشت حقیقت را پنهان کند
notate
U
یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
to preach from notes
U
از روی یاد داشت وضع کردن
pistole
U
سکه زرکه بیشتردراسپانی رواج داشت
life is not worth an hour's p
U
ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
u.sings
[ and+]
U
با انهایی که من دیده بودم فرق داشت
he made me wait
U
مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
The bus stopped for fuel
[ to get gas]
.
U
اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
of livery
U
ایانوکر جامه ویژه داشت یاجامه ساده
on shall from a quo rum
U
جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت
to serve a notice on some one
U
اخطار یا یاد داشت برای کسی فرستادن
She was crying over her misfortunes.
U
ازدست بدبختی هایش ناله وفریاد داشت
no paternosterŠno p
U
تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت
groschen
U
سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
She married a man old eonugh to be her father.
U
با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
lostlabour
U
کارذوقی که کننده انراچشم داشت پاداش نیست
kreutzer
U
نام سکه مس وسیم که پیشتردرالمان واطریش رواج داشت
The judge will have the final say on the matter.
U
قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
He had the air of a frightened(scared)child.
U
حالت بچه ای را داشت که وحشت زده شده بود
complete transaction
U
معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
nestorianism
U
عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
parnassian
U
نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
that book will immortalize him
U
ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
record prices
U
بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
wracked
U
ردیف
wracks
U
ردیف
line
U
ردیف
lines
U
ردیف
classing
U
ردیف
octachord
U
ردیف
ranged
U
ردیف
range
U
ردیف
deque
U
ردیف
columns
U
ردیف
column
U
ردیف
sequences
U
ردیف
sequence
U
ردیف
cues
U
ردیف
cue
U
ردیف
racks
U
ردیف
racked
U
ردیف
row
U
ردیف
class
U
ردیف
classes
U
ردیف
classed
U
ردیف
rowed
U
ردیف
rack
U
ردیف
rows
U
ردیف
rank
U
ردیف صف
ranks
U
ردیف صف
ranks
U
ردیف
tier
U
ردیف
rank
U
ردیف
ranges
U
ردیف
runs
U
ردیف
ranked
U
ردیف صف
tiers
U
ردیف
run
U
ردیف
ranked
U
ردیف
critical engine
U
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
lance corporal
U
هم ردیف سرجوخه
tiers
U
ردیف افقی
realigns
U
ردیف کردن
tiers
U
ردیف کردن
series
U
سلسله ردیف
align
U
ردیف کردن
realigning
U
ردیف کردن
realigned
U
ردیف کردن
realign
U
ردیف کردن
rows
U
ردیف کردن
rows
U
ردیف مین
tiers
U
ردیف شدن
tiers
U
ردیف صندلی
succession
U
ردیف جانشینی
aligning
U
ردیف کردن
aligns
U
ردیف کردن
seriated
U
ردیف شده
spooler
U
برنامه ردیف گر
seriation
U
ردیف کردن
single file
U
یک ردیف ستون
successions
U
ردیف جانشینی
ranges
U
سلسله ردیف
tier
U
ردیف افقی
tier
U
ردیف کردن
serially
U
بطور ردیف
aligned
U
ردیف کردن
tier
U
ردیف شدن
tierced
U
ردیف دار
tier
U
ردیف صندلی
shaw
U
ردیف درختان
range
U
سلسله ردیف
tierced
U
ردیف شده
file number
U
شماره ردیف
patterns
U
ردیف بندی
row
U
ردیف سطر
filed
U
ردیف صف به صف کردن
file
U
ردیف صف به صف کردن
single line
U
ردیف مجزا
colonnades
U
ردیف ستون
aline
U
ردیف شدن
pattern
U
ردیف بندی
clavier
U
ردیف مضراب
clavier
U
ردیف جا انگشتی
row
U
ردیف کردن
single line
U
ردیف تکی
string
U
ردیف سلسله
rows
U
ردیف سطر
hedgerow
U
ردیف خاربن
item number
U
شماره ردیف
hedgerows
U
ردیف خاربن
rowed
U
ردیف مین
rowed
U
ردیف کردن
in a row
U
ردیف شده
row
U
ردیف مین
colonnade
U
ردیف ستون
ranged
U
سلسله ردیف
rowed
U
ردیف سطر
He was killed when his parachute malfunctioned.
U
بخاطر اینکه چترش کار نکرد
[عیب فنی داشت]
او
[مرد]
کشته شد.
paphian
U
وابسته PAPHOS شهرباستانی جزیره قبرس که اختصاص برب النوع عشق داشت
row
U
ردیف چند خانه
rows
U
ردیف چند خانه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com