Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cornet a pistons
U
یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
campus environment
U
محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
Buttonhole
U
کتی که در دو طرف دکمه دارد
double breasted
U
کتی که در دو طرف دکمه دارد
averaging
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averages
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaged
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
multilayer
U
تخته مدار چاپ شده که چندین لایه یا شیارهای هادی متصل دارد
multiple
U
معماری کامپیوتر موازی که یک ALU و باس داده و چندین واحد کنترل دارد
port
U
وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
multi board computer
U
کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
single-breasted
U
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single breasted
U
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
printwheel
U
چرخی که از چندین بازو ساخته شده باشد به هر شکل حروف در انتهای بازو قرار دارد که در چاپگر claing wheel به کار می رود
radio button
U
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
jukeboxes
U
درایو Rom-CD که میتواند چندین دیسک Rom-CD را نگه دارد و در صورت لزوم دیسک صحیح را انتخاب کند
jukebox
U
درایو Rom-CD که میتواند چندین دیسک Rom-CD را نگه دارد و در صورت لزوم دیسک صحیح را انتخاب کند
edges
U
تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
edge
U
تخته مدار چاپ شده که چندین نقط ه تماس روی لبه اش دارد که باعث وارد شده آن در لبه اتصال میشود
communication
U
پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است
polygenetic
U
دارای چندین نیا یا چندین تخم
multivalent
U
دارای چندین قدر چندین بنیانی
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
stop knob
U
دکمه
tubercle
U
دکمه
tuber
U
دکمه
tubers
U
دکمه
knobs
U
دکمه
button
U
دکمه
botton
U
دکمه
buttoning
U
دکمه
tuberculum
U
دکمه
bottle flower
U
گل دکمه
knop
U
دکمه
button hole
U
جا دکمه
reset button
U
دکمه
shutter release button
U
دکمه
gemma
U
دکمه
shooting adjustment keys
U
دکمه
buttoned
U
دکمه
buttons
U
دکمه
knob
U
دکمه
sleeve link
U
دکمه زنجیری
unbuttoning
U
گشودن دکمه
buttonhook
U
سگک دکمه
snap fastener
U
دکمه فشاری
buttonhook
U
دکمه انداز
unbuttons
U
گشودن دکمه
cuffing
U
دکمه سردست
cuff
U
دکمه سردست
cuffs
U
دکمه سردست
unbuttoned
U
گشودن دکمه
alarm push
U
دکمه اژیر
cuffed
U
دکمه سردست
unbutton
U
گشودن دکمه
radio button
U
دکمه رادیو
buttonhook
U
قلاب دکمه
snap fastener
U
دکمه قابلمه
mouse button
U
دکمه ماوس
buttonholing
U
سوراخ دکمه
buttonhole
U
سوراخ دکمه
buttonholes
U
سوراخ دکمه
double breasted
U
کت چهار دکمه
flue stop
U
دکمه ارگ
gemmiparous
U
دکمه اور
gemmule
U
دکمه گیاهک
push button
U
دکمه فشاری
buttonholed
U
سوراخ دکمه
knobbed
U
دکمه دار
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
rollover
U
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
olivet
U
دکمه هسته خرمایی
coarse adjustment knob
دکمه تنظیم زیرین
beater ejector
دکمه تعویض سر همزن
canopy release knob
دکمه برقراری سایبان
condenser adjustment knob
دکمه تنظیم تراکم
film advance mode
دکمه رد کردن فیلم
olivette
U
دکمه هسته خرمایی
viewfinder adjustment keys
دکمه یابنده هدف
fine adjustment knob
دکمه تنظیم دقیق
door stop
U
دکمه کله قندی
buttoned
U
هرچیزی شبیه دکمه
button
U
هرچیزی شبیه دکمه
buttoning
U
هرچیزی شبیه دکمه
push botton
U
دکمه زنگ اخبار
stud
U
دکمه سردست دسته
boutonniere
U
بریدگی یاشکاف جای دکمه
eyes
U
دکمه یا گره سیب زمینی
eyeing
U
دکمه یا گره سیب زمینی
eying
U
دکمه یا گره سیب زمینی
eye
U
دکمه یا گره سیب زمینی
farcy bud
U
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
farcy button
U
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
exposure adjustment knob
دکمه نمایش تعداد فیلم
seat back adjustment knob
دکمه تنظیم پشتی صندلی
tuberculous
U
دارای برامدگی یا دکمه مسلول
righted
U
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
right
U
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
boutonniere
U
گلی که درسوراخ دکمه کت زده میشود
righting
U
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
shell jacket
U
بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی
etui
U
جعبهء کوچک زینتی سوزن نخ و دکمه
programmable function keyboard
U
صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
pushbutton
U
آنچه با فشار دادن یک دکمه کار کند
reefing jacket
U
یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
pelican crossing
دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
double click
U
احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
O.K.
U
دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود
clicked
U
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
click
U
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
to make a typing error
[mistake]
U
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
to make a typo
[American E]
U
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
clicks
U
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
to hit the wrong key
[on the PC/phone/calculator]
U
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
clicking
U
فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
Programs menu
U
زیر منوییکه از دکمه Start در ویندوز قابل دستیابی است
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
doubled up
U
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double
U
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled
U
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
to press the button
U
دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
click
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
walls here ears
U
دیوار موش دارد موش گوش دارد
ten
U
چندین
multiple
U
چندین
multifold
U
چندین
lot
U
چندین
several
U
چندین
multipoint
U
با چندین خط وط
Several persons ( people ).
U
چندین تن
contrasts
U
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasting
U
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasted
U
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrast
U
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
multivalve
U
چندین دریچهای
manifold copies
U
چندین نسخه
multivincular
U
چندین پیوندی
several thousands
U
چندین هزار
various
U
چندتا چندین
multicolour
U
با چندین رنگ
many times
U
چندین بار
many
U
چندین بسا
for reasons
U
به چندین دلیل
time and again
U
چندین بار
dozens of times
U
چندین بار
over and over again
U
چندین بار
frequently
<adv.>
U
چندین بار
on any number of occasions
<adv.>
U
چندین بار
many a time
U
چندین بار
often
<adv.>
U
چندین بار
many times
<adv.>
U
چندین بار
alternate
U
چندین بار
oft
[archaic, literary]
<adv.>
U
چندین بار
alternates
U
چندین بار
alternated
U
چندین بار
a lot of times
<adv.>
U
چندین بار
over again
U
چندین بار
on several occasions
U
در چندین وهله
manyfold
U
چندین مرتبه
multilineal
U
دارای چندین خط
over and over
U
چندین بار
regularly
[often]
<adv.>
U
چندین بار
many books
U
چندین کتاب
taskbar
U
میلهای که درپایین صفحه ویندوز اجرا میشود و دکمه + Start و پیش از سایر برنامه ها پنجرههای جاری را نشان میدهد
A multi-storey building.
U
ساختمان چندین طبقه
ends
U
در انتها یا پس از چندین مشکل
multicoloured
U
دارای چندین رنگ
master key
U
کلید چندین قفل
master keys
U
کلید چندین قفل
multi tasking
U
اجرای چندین کار
ended
U
در انتها یا پس از چندین مشکل
end
U
در انتها یا پس از چندین مشکل
integration
U
انجام چندین عمل با هم
floscular
U
مرکب از چندین گلچه
high-rise
U
ساختمان چندین اشکوبه
He received several bullet wounds
U
چندین تیربه اوخورد
swarm
U
چندین اشکال برنامه
variform
U
دارای چندین شکل
swarmed
U
چندین اشکال برنامه
Many years passed .
U
چندین سال گذشت
swarms
U
چندین اشکال برنامه
polygenetic
U
دارای چندین مبدا
cluster-block
U
چندین طبقه آپارتمان
multitasking
U
اجرای چندین کار
multifoliate
U
دارای چندین برگچه
multiplicate
U
چندین نسخه برداشتن از
pooh bah
U
صاحب چندین مقام
polygastric
U
دارای چندین معده
polyphonous
U
نماینده چندین صدا
multivocal
U
دارای چندین معنی
polyphonic
U
نماینده چندین صدا
polymerous
U
دارای چندین جزء
multistorey
U
ساختمان چندین طبقه
shift click
U
ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
group
U
جمع کردن چندین وسیله با هم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com