Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
enumerator
U
یکایک گوینده صورت دهنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hidden
U
خط وی تشکیل دهنده شی سه بعدی ولی هنگام نمایش آن به صورت دوبعدی پاک می شوند
individ
U
یکایک
enumeratoin
U
یکایک شماری
recounted
U
یکایک گفتن
recounts
U
یکایک گفتن
recounting
U
یکایک گفتن
recount
U
یکایک گفتن
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
enumerated
U
برشمردن یکایک شمردن
enumerating
U
برشمردن یکایک شمردن
enumerates
U
برشمردن یکایک شمردن
enumerate
U
برشمردن یکایک شمردن
recitative
U
درس راپس دادن یکایک شمردن
to recount something to someone
[formal]
U
برای کسی چیزی را تعریف کردن
[یکایک گفتن]
[بازگفتن]
teller
U
گوینده
narrator
U
گوینده
broadcaster
U
گوینده
tellers
U
گوینده
colloquist
U
گوینده
announcers
U
گوینده
sayer
U
گوینده
speakers
U
گوینده
broadcasters
U
گوینده
narrators
U
گوینده
informants
U
گوینده
announcer
U
گوینده
informant
U
گوینده
speaker
U
گوینده
caller
U
گوینده با بلندگو
fatidio
U
گوینده قضاوقدر
callers
U
گوینده با بلندگو
narrators
U
گوینده داستان
narrator
U
گوینده داستان
fatidioal
U
گوینده قضاوقدر
congratulator
U
تبریک گوینده
nosayer
U
گوینده
[رای]
منفی
naysayer
U
گوینده
[رای]
منفی
yea-sayer
U
گوینده
[رای]
مثبت
newsman
U
خبرنگار گوینده اخبار
newsmen
U
خبرنگار گوینده اخبار
trimmer
U
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
to cough down a speaker
U
باسرفه سخن گوینده راخاموش کردن
fast talker
<idiom>
U
گوینده خوب کسی است که بتواند دیگران متقاعد کند
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
exhibitors
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitor
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
catalysts
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailor
U
امانت دهنده کفیل دهنده
catalyst
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailer
U
امانت دهنده کفیل دهنده
exhibiter
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
extender
U
توسعه دهنده ادامه دهنده
conglutinative
U
التیام دهنده جوش دهنده
Autocue
U
دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
printer
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
challenge and reply
U
ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
apophasis
U
افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
sportscaster
U
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasters
U
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasts
U
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscast
U
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom
U
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
indicator
U
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
altitude azimuth
U
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
basic
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
U
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
trimestr
U
رخ دهنده
joggers
U
هل دهنده
jogger
U
هل دهنده
donor
U
دهنده
transferor
U
دهنده
shover
U
هل دهنده
irriguous
U
اب دهنده
giver
U
دهنده
pushers
U
هل دهنده
pusher
U
هل دهنده
donar
U
دهنده
donors
U
دهنده
subscriber
U
اعانه دهنده
erosive
U
فرسایش دهنده
erosive
U
سایش دهنده
epicritic
U
تمیز دهنده
bailer
U
اجاره دهنده
endorser
U
حواله دهنده
pejorative
U
تنزل دهنده
showmen
U
نمایش دهنده
electron donor
U
دهنده الکترون
bailor
U
اجاره دهنده
emancipator
U
رهایی دهنده
eleemosynary
U
صدقه دهنده
elucidator
U
توضیح دهنده
baiter
U
طعمه دهنده
subscribers
U
اعانه دهنده
expositor
U
توضیح دهنده
performing
U
انجام دهنده
assuror
U
اطمینان دهنده
exhalent
U
بیرون دهنده
exhibitioner
U
نمایش دهنده
antalgic
U
تسکین دهنده
annoyer
U
ازار دهنده
exhibitive
U
جلوه دهنده
expander
U
بسط دهنده
explicator
U
توضیح دهنده
amusive
U
تفریح دهنده
exhalant
U
بیرون دهنده
appealer
U
استیناف دهنده
appellant
U
استیناف دهنده
assurer
U
اطمینان دهنده
evangelic
U
مژده دهنده
assimilatory
U
شباهت دهنده
examinee
U
امتحان دهنده
assignor
U
حواله دهنده
assigner
U
حواله دهنده
assentient
U
موافقت دهنده
ampliative
U
بسط دهنده
briber
U
رشوه دهنده
connector
U
اتصال دهنده
deliverer
U
تحویل دهنده
deluder
U
فریب دهنده
lurer
U
فریب دهنده
depreciative
U
تنزل دهنده
saviour
U
نجات دهنده
conjunctive
U
ربط دهنده
demulcent
U
ت سکین دهنده
deponont
U
شهادت دهنده
delegant
U
حواله دهنده
decreer
U
حکم دهنده
convulsive
U
تکان دهنده
convulsively
U
تکان دهنده
consultee
U
مشورت دهنده
continuant
U
ادامه دهنده
continuative
U
ادامه دهنده
saving
U
نجارت دهنده
deceiver
U
فریب دهنده
decker
U
زینت دهنده
decker
U
ارایش دهنده
connecting
U
اتصال دهنده
concussive
U
تکان دهنده
discriminator
U
تمیز دهنده
drawer of a bill of exchange
U
برات دهنده
drill master
U
مشق دهنده
indicative
U
نشان دهنده
changer
U
تغییر دهنده
formative
U
تشکیل دهنده
showman
U
نمایش دهنده
gracious
U
توفیق دهنده
dimissory
U
رخصت دهنده
designator
U
نقش دهنده
coadjutant
U
یاری دهنده
placater
U
اشتی دهنده
conciliator
U
اشتی دهنده
concentative
U
تمرکز دهنده
complier
U
انجام دهنده
saviours
U
نجات دهنده
compensative
U
پاداش دهنده
communicator
U
پیام دهنده
depreciator
U
تنزل دهنده
bulbiferous
U
پیاز دهنده
dealer
U
دهنده ورق
sedates
U
تسکین دهنده
healers
U
شفا دهنده
healer
U
التیام دهنده
healer
U
شفا دهنده
salvers
U
التیام دهنده
salvers
U
شفا دهنده
salver
U
التیام دهنده
salver
U
شفا دهنده
abusers
U
دشنام دهنده
abuser
U
دشنام دهنده
taxpayers
U
مالیات دهنده
listener
U
گوش دهنده
healers
U
التیام دهنده
lender
U
قرض دهنده
lender
U
وام دهنده
sedated
U
تسکین دهنده
sedate
U
تسکین دهنده
commanding
U
فرمان دهنده
shocking
U
تکان دهنده
lenders
U
وام دهنده
organisers
U
تشکیل دهنده
organizer
U
تشکیل دهنده
organizers
U
تشکیل دهنده
taxpayer
U
مالیات دهنده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com