English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shadower U یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hunter killer U نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
direct pressure U تعاقب کردن مستقیم دشمن
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
approach march U راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
break off U قطع تماس با دشمن
bogeys U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
contact report U گزارش تماس با هواپیمای دشمن
affiliated unit U یکان احتیاط مامور به ادارات غیرنظامی
zeroed out U ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
amplifying report U گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
contacts U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacting U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contact U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacted U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
gall U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
to triumph over the enemy U برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
radio deception U گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio countermeasures U اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
tenants U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenant U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
force augmentation U تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
visit of courtesy U بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
interrogator responder U دستگاه تماس یا مکالمه سیستم شناسایی دشمن وخودی
hitting U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
rejects U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejecting U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
enemy alien U طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
rejected U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
reject U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
combat arms U یکان رزمی یکان درگیر در رزم
line replacement U یکان تعویض کننده یکان جبهه
designations U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
parent U یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
subactivity U یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
designation U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
detail U شرح مفصل یکان بقیه یکان
detailing U شرح مفصل یکان بقیه یکان
disengagement U جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
close up U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-up U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-ups U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close with U اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element U یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill U سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
penetration U نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
breaching U رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
espionage U جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
close in security U برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
barrier forces U نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
flanker U عده مامور تک جناحی استحکامات جناحی یکان
command information program U برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
evasions U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasion U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
identification friendly or foe U سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
hostile track U تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
disorganises U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizing U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizes U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganised U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganising U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
casualty staging unit U یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
end on U سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
staging unit U یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
guiden U پرچم یکان پرچم نماینده یکان
division slice U یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
out flank U دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
repelling U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repels U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelled U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repel U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
pursuit course U جریان تعاقب مسیر تعاقب مدت تعاقب
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
singly U یکان یکان
formation U یکان
units U یکان
unit U یکان
enemy U دشمن
foe U دشمن
foes U دشمن
hostile U دشمن
enemies U دشمن
adversaries U دشمن
adversary U دشمن
foeman U دشمن
abhorrer U دشمن
xenophobe U دشمن
at d. U دشمن
adversarial U دشمن
base unit U یکان مبنا
beach organization U یکان ساحلی
exempted station U یکان مخصوص
motorized U یکان موتوری
organisations U یکان قسمت
strangle U دورافتادن از یکان
organization U یکان قسمت
organizations U یکان قسمت
base unit U یکان پایگاهی
motor unit U یکان موتوری
unit training U اموزش یکان
divisional unit U یکان لشگری
boundary U حدود یکان
intercommand U بین یکان
composite unit U یکان مختلط
organizational U یکان سازمانی
support command U یکان پشتیبانی
identification code U کدشناسایی یکان
organic U یکان سازمانی
installation type U نوع یکان
mixed U یکان مختلط
mobility U تحرک یکان
joint command U یکان مشترک
shock troops U یکان ضربت
major command U یکان عمده
cavalry unit U یکان سوارزرهی
service unit U یکان خدمات
march unit U یکان راهپیمایی
service force U یکان خدمات
combatcommand U یکان رزمی
retraining command U یکان بازاموزی
combat , echelon U یکان رزمی
naval activity U یکان دریایی
muster book U دفتروقایع یکان
single unit U یکان منفرد
single unit U یکان مستقل
command strength U استعداد یکان
pertinent U یکان لاحق
distinguished unit U یکان ممتاز
organization chart U نمودارسازمان یکان
detached unit U یکان مامورشده
command net U شبکه یکان
service U قسمت یکان
serviced U قسمت یکان
combined command U یکان مرکب
combined arms U یکان مرکب
logistical command U یکان لجستیکی
designator code U کد تشخیص یکان
active U یکان کادر
administrative command U یکان اداری
separate U یکان مستقل
activity U قسمت یکان
composite U یکان مختلط
activities U قسمت یکان
designations U اسم یکان
troop unit U یکان صنفی
designation U اسم یکان
troop unit U یکان سربازدار
first seargeant U سرگروهبان یکان
composite U یکان مرکب
air command U یکان هوایی
trains U عقبه یکان
trains U بنه یکان
advance gruard U یکان جلودار
presence U فرستی در یکان
separates U یکان مستقل
fire unit U یکان اتش
parent U یکان لاحق
troop basis U مبنای یکان
parent U یکان اولیه
train U بنه یکان
train U عقبه یکان
trained U بنه یکان
trained U عقبه یکان
stragglers U دورافتاده از یکان
stragglers U گم شده از یکان
separated U یکان مستقل
unit supply U تدارکات یکان
unit train U بنه یکان
sergeants U سرگروهبان یکان
boundaries U حدود یکان
mechanized U یکان مکانیزه
sergeant U سرگروهبان یکان
frontalier U یکان مرزی
paratroop U یکان چترباز
force basis U مبنای یکان
unit structure U استخوانبندی یکان
tactical command U یکان تاکتیکی
straggler U دورافتاده از یکان
unit structure U سازمان یکان
straggler U گم شده از یکان
antagonized U دشمن کردن
evades U گریز از دشمن
evading U گریز از دشمن
antagonizing U دشمن کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com