Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
organizational
U
یکان سازمانی
organic
U
یکان سازمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
parent
U
یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
Other Matches
complement
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complementing
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complemented
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complements
U
استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
zeroed out
U
ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
visit of courtesy
U
بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
force augmentation
U
تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
tenant
U
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenants
U
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
designation
U
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
subactivity
U
یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
detail
U
شرح مفصل یکان بقیه یکان
detailing
U
شرح مفصل یکان بقیه یکان
combat arms
U
یکان رزمی یکان درگیر در رزم
line replacement
U
یکان تعویض کننده یکان جبهه
designations
U
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element
U
یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill
U
سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
shadower
U
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
command information program
U
برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
authorized level of organization
U
سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
inorganization
U
بی سازمانی
institutional
U
سازمانی
organizational
U
سازمانی
organic
U
سازمانی الی
branch material position
U
شغل سازمانی
organizational maintenance
U
نگهداری سازمانی
complementing
U
پرسنل سازمانی
organizational psychology
U
روانشناسی سازمانی
organizational identity
U
هویت سازمانی
quarters in kind
U
منازل سازمانی
complemented
U
پرسنل سازمانی
complement
U
پرسنل سازمانی
augmenting
U
غیر سازمانی
organic
U
سازمانی اصلی
organizational maintenance
U
تعمیرات سازمانی
organization scheme
U
نمودار سازمانی
augments
U
غیر سازمانی
augmented
U
غیر سازمانی
augment
U
غیر سازمانی
complements
U
پرسنل سازمانی
nonorganic
U
غیر سازمانی
organization chart
U
نمودار سازمانی
organization control
U
کنترل سازمانی
casualty staging unit
U
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
aeromedical unit
U
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
validated position
U
شغل بلاتصدی سازمانی
make-up
U
آرایش
[سازمانی یا سیستمی]
packaging
U
آرایش
[سازمانی یا سیستمی]
position
U
حالت محل سازمانی
position
U
مقام شغل سازمانی
positioned
U
حالت محل سازمانی
layout
U
آرایش
[سازمانی یا سیستمی]
positioned
U
مقام شغل سازمانی
noncrew
U
خدمه غیر سازمانی
roll call
U
حضور و غیاب سازمانی
style
U
آرایش
[سازمانی یا سیستمی]
design
U
آرایش
[سازمانی یا سیستمی]
side job
U
شغل غیر سازمانی
style
U
ترکیب
[سازمانی یا سیستمی]
style
U
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
design
U
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
organizational citizenship behavior
U
رفتار شهروندی سازمانی
validated position
U
محل سازمانی خالی
make-up
U
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
make-up
U
ترکیب
[سازمانی یا سیستمی]
packaging
U
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
layout
U
ساخت
[سازمانی یا سیستمی]
site license
U
مجوز درون سازمانی
packaging
U
ترکیب
[سازمانی یا سیستمی]
layout
U
ترکیب
[سازمانی یا سیستمی]
design
U
ترکیب
[سازمانی یا سیستمی]
division slice
U
یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
staging unit
U
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
cellular unit
U
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
guiden
U
پرچم یکان پرچم نماینده یکان
organically
U
چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد
reshuffles
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffling
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffle
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffled
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
clearinghouse
U
سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
BSI
U
سازمانی که طراحی و کنترل استانداردهای انگلیس را برعهده دارد
billets
U
محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
billeted
U
محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
billet
U
محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
billeting
U
محل و شغل سازمانی پذیرفتن یا نام نویسی در هتل
in house training
U
برنامهای برای اموزش افراددر سازمانی که در ان کارمی کنند
integrated
U
روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
R & D
U
سازمانی در یک شرکت که محصولات , کشفیات آوری جدید را گشترش توسعه می بخشد
society of certified processors
U
سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
secondary
U
سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
international standards organization
U
سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
enterprise
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
enterprises
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
custodian
U
فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
custodians
U
فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
National Center for Supercomputing Applications
U
سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
Big Brother
U
دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
independent computer
U
manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
InterNIC
U
سازمانی که روشی که نام میدان ها و آدرس یکتای شبکه به کامپیوتر انتساب شده است را مدیریت میکند
singly
U
یکان یکان
units
U
یکان
formation
U
یکان
unit
U
یکان
composite unit
U
یکان مختلط
support command
U
یکان پشتیبانی
combatcommand
U
یکان رزمی
combined arms
U
یکان مرکب
combined command
U
یکان مرکب
force basis
U
مبنای یکان
command net
U
شبکه یکان
command strength
U
استعداد یکان
troop basis
U
مبنای یکان
designator code
U
کد تشخیص یکان
combat , echelon
U
یکان رزمی
tactical command
U
یکان تاکتیکی
base unit
U
یکان پایگاهی
base unit
U
یکان مبنا
beach organization
U
یکان ساحلی
unit training
U
اموزش یکان
unit train
U
بنه یکان
unit supply
U
تدارکات یکان
unit structure
U
استخوانبندی یکان
troop unit
U
یکان سربازدار
cavalry unit
U
یکان سوارزرهی
troop unit
U
یکان صنفی
detached unit
U
یکان مامورشده
distinguished unit
U
یکان ممتاز
identification code
U
کدشناسایی یکان
paratroop
U
یکان چترباز
organization chart
U
نمودارسازمان یکان
naval activity
U
یکان دریایی
installation type
U
نوع یکان
muster book
U
دفتروقایع یکان
motor unit
U
یکان موتوری
joint command
U
یکان مشترک
march unit
U
یکان راهپیمایی
logistical command
U
یکان لجستیکی
retraining command
U
یکان بازاموزی
frontalier
U
یکان مرزی
unit structure
U
سازمان یکان
divisional unit
U
یکان لشگری
single unit
U
یکان مستقل
exempted station
U
یکان مخصوص
single unit
U
یکان منفرد
fire unit
U
یکان اتش
shock troops
U
یکان ضربت
first seargeant
U
سرگروهبان یکان
service unit
U
یکان خدمات
service force
U
یکان خدمات
major command
U
یکان عمده
sergeants
U
سرگروهبان یکان
separate
U
یکان مستقل
trains
U
عقبه یکان
separates
U
یکان مستقل
designations
U
اسم یکان
trained
U
عقبه یکان
trained
U
بنه یکان
train
U
عقبه یکان
train
U
بنه یکان
parent
U
یکان اولیه
stragglers
U
دورافتاده از یکان
activities
U
قسمت یکان
motorized
U
یکان موتوری
boundary
U
حدود یکان
activity
U
قسمت یکان
pertinent
U
یکان لاحق
sergeant
U
سرگروهبان یکان
straggler
U
گم شده از یکان
straggler
U
دورافتاده از یکان
stragglers
U
گم شده از یکان
boundaries
U
حدود یکان
administrative command
U
یکان اداری
parent
U
یکان لاحق
advance gruard
U
یکان جلودار
serviced
U
قسمت یکان
service
U
قسمت یکان
strangle
U
دورافتادن از یکان
air command
U
یکان هوایی
active
U
یکان کادر
organisations
U
یکان قسمت
organization
U
یکان قسمت
organizations
U
یکان قسمت
intercommand
U
بین یکان
composite
U
یکان مرکب
trains
U
بنه یکان
presence
U
فرستی در یکان
designation
U
اسم یکان
mixed
U
یکان مختلط
mobility
U
تحرک یکان
mechanized
U
یکان مکانیزه
separated
U
یکان مستقل
composite
U
یکان مختلط
general support
U
یکان پشتیبانی عمومی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com