Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
find
U
یافتن بوی شکار
finds
U
یافتن بوی شکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
retriever
U
سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
retrievers
U
سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
strike
U
فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
strikes
U
فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
to give the tone
U
هنگام یافتن رد شکار پارس کشیدن
Other Matches
propagating
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagate
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
trial and error
<idiom>
U
یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
chases
U
شکار
chased
U
شکار
chase
U
شکار
hunts
U
شکار
chace
U
شکار
chevy
U
شکار
chasing
U
شکار
venery
U
شکار
game
U
شکار
prey
U
شکار
hunt
U
شکار
hunted
U
شکار
quarries
U
شکار
gameless
U
بی شکار
quarrying
U
شکار
gamey
U
پر از شکار
predatin
U
شکار
hanks
U
شکار
quarry
U
شکار
hunting
U
شکار
hank
U
شکار
ravin
U
شکار
game
U
سرگرمی شکار
hanks
U
طعمه شکار
shotgunner
U
شکار با تفنگ
king hunt
U
شاه شکار
fowling
U
شکار پرنده
area drive
U
شکار دواندن
poniter
U
نوعی سگ شکار ی
predation
U
شکار کردن
whaling
U
شکار نهنگ
fair game
U
شکار قانونی
fair game
U
شکار مجاز
shanking
U
شکار کوسه
hunted
U
شکار کردن
hunt
U
شکار کردن
hank
U
طعمه شکار
quarries
U
شکار موردنظر
quarry
U
لاشه شکار
hunters
U
اسب شکار
quarrying
U
لاشه شکار
game keep
U
پاسبان شکار
quarrying
U
شکار موردنظر
blood sports
U
کشتن شکار
blood sport
U
کشتن شکار
to go a hunting
U
شکار رفتن
hunter
U
اسب شکار
game law
U
قانون شکار
hunts
U
شکار کردن
gamy
U
پراز شکار
quarry
U
شکار موردنظر
quarries
U
لاشه شکار
victim
U
دستخوش شکار
gunning
U
شکار با تفنگ
hunting ground
U
شکار گاه
huntsmen
U
شکار باز
huntsman
U
شکار باز
shooting
U
شکار باتفنگ
ducking
U
شکار مرغابی
hunting district
U
شکار گاه
predatory habit
U
خوی شکار
falconry
U
شکار با شاهین
shootings
U
شکار باتفنگ
victims
U
دستخوش شکار
predatory
U
تغذیه کننده از شکار
game
U
شکار گرفته شده
shining
U
پیداکردن شکار در شب بانورافکن
outfitter
U
فروشنده لوازم شکار
hunting
U
شکار دشمن یا زیردریایی
raptatorial
U
لازم برای شکار
pointer
U
سگ شکاری یابنده شکار
pointers
U
سگ شکاری یابنده شکار
checked
U
و شدن بوی شکار
stool
U
گروه فریبنده شکار
predator
U
تغذیه کننده از شکار
check
U
و شدن بوی شکار
poaches
U
دزدکی شکار کردن
ravens
U
شکار طعمه شکاری
checks
U
و شدن بوی شکار
poached
U
دزدکی شکار کردن
deer stalking
U
شکار اهو و گوزن
poach
U
دزدکی شکار کردن
foxhunt
U
شکار روباه باتازی
bag
U
شکار کردن با تیر
chevy
U
فریاد هنگام شکار
sniping
U
پاشله شکار کردن
prowling
U
درپی شکار گشتن
prowled
U
درپی شکار گشتن
sniped
U
پاشله شکار کردن
cub hunting
U
شکار بچه روباه
prowl
U
درپی شکار گشتن
snipe
U
پاشله شکار کردن
raptatory
U
لازم برای شکار
rabbits
U
شکار خرگوش کردن
rabbit
U
شکار خرگوش کردن
raven
U
شکار طعمه شکاری
bow hunting
U
شکار با تیر و کمان
bags
U
شکار کردن با تیر
prowls
U
درپی شکار گشتن
predators
U
تغذیه کننده از شکار
predatorial
U
تغذیه کننده از شکار
big game
U
شکار حیوانات بزرگ
shoot
U
هدف گرفتن شکار
shoots
U
هدف گرفتن شکار
hog dress
U
بریدن گلوی شکار
outfitters
U
فروشنده لوازم شکار
snipes
U
پاشله شکار کردن
foxhound
U
تازی مخصوص شکار روباه
still hunting
U
شکار باروش در کمین نشستن
foxhounds
U
تازی مخصوص شکار روباه
hunt
U
اداره کردن تازیها در شکار
courses
U
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
coursed
U
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
course
U
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
wood craft
U
جنگل شناسی از لحاظ شکار
decoy shooting
U
شکار به کمک مرغ دام
close season
U
فصلصید ماهیو شکار در بریتانیا
hunted
U
اداره کردن تازیها در شکار
closed season
U
فصل منع ماهیگیری یا شکار
safari
U
سفر برای شکار بزرگ
safaris
U
سفر برای شکار بزرگ
privilegium
U
حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
to p on any one's preserves
U
در جای قورق شکار کردن
turtles
U
لاک پشت شکار کردن
turtle
U
لاک پشت شکار کردن
predacious
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
falconer
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
falconers
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
open season
U
فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
cover
U
بوته زار پناهگاه شکار
master of
U
سرپرست گروه شکار روباه
hunts
U
اداره کردن تازیها در شکار
tufter
U
کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
foxhunt
U
باتازی شکار روباه کردن
to ride to hounds
U
با تازی شکار روباه کردن
to rid to hounds
U
با تازی شکار روباه کردن
predaceous
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
jaeger
U
علاقمند به شکار مرد شکارچی
covers
U
بوته زار پناهگاه شکار
coverings
U
بوته زار پناهگاه شکار
case
U
محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
cases
U
محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
covert
U
بوته زار انبوه مخفیگاه شکار
weigh in
U
وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
wildfowl
U
مرغ شکار بخصوص مرغهای ابی
poaches
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poaches
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
poached
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
poach
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poach
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
challenge
[of a dog]
U
پارس سگی
[پس از دریافت بوی شکار]
hunting bow
U
کمان بلند و سنگین برای شکار
weigh-in
U
وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
weigh-ins
U
وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
buck fever
U
هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
fox hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
setter
U
سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
setters
U
سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد
gaze hound
U
تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
mask
U
کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
still hunting
U
روش شکار با تعقیب اهسته بدون کمک سگ
stag hunting
U
شکار اهو با حالت سواره وکمک تازیها
shoots
U
زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
fox-hunting
U
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
masks
U
کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
sports
U
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
shoot
U
زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
sported
U
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
sport
U
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
falconry
U
تربیت و شکار با قوش وشاهین و باز و عقاب
bolted
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolts
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolt
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
pass shooting
U
شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
drag hunt
U
شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
bolting
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
small game
U
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
fowling piece
U
تفنگ سبک برای شکار پرنده وحیوان کوچک
wing shooting
U
شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
floo floo
U
تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
flu flu
U
تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
hoick
U
فریاد تازی دار بعلامت اعلام کشف مسیر شکار
gamey
U
دارای بو و مزه گوشت شکار که نزدیک فاسد شدن باشد
buck fever
U
هیجان شکارچی تازه کار دردیدن شکار و خطا رفتن تیر
break
U
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
actaeon
U
اکتئون نام شکارگری که بدن لخت دیاناالههء شکار و جنگل را دیدوبشکل گوزن درامد
breaks
U
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
discovered
U
یافتن
detecting
U
یافتن
discover
U
یافتن
discovers
U
یافتن
discovering
U
یافتن
detect
U
یافتن
detected
U
یافتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com