English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
unlearning U یادگیری زدایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
error trapping U اشتباه زدایی غلط زدایی
dehydroisomerization U همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
learning U یادگیری
rate of learning U سرعت یادگیری
learning set U امایه یادگیری
incidental learning U یادگیری اتفاقی
learning theory U نظریه یادگیری
massed learning U یادگیری بی وقفه
maze learning U یادگیری در ماز
learning rate U سرعت یادگیری
learning curve U منحنی یادگیری
latent learning U یادگیری نهفته
avoidance learning U یادگیری اجتنابی
incentive learning U یادگیری با مشوق
heuristic learning U یادگیری ذهنی
global learning U یادگیری یکپارچه
discrimination learning U یادگیری افتراقی
mastery learning U یادگیری در حدتسلط
learning to learn U یادگیری اموزی
whole learning U یادگیری سرتاسری
vicarious learning U یادگیری مشاهدهای
verbal learning U یادگیری کلامی
serial learning U یادگیری زنجیرهای
transfer of learning U انتقال یادگیری
subliminal learning U یادگیری زیراستانهای
social learning U یادگیری اجتماعی
motor learning U یادگیری حرکتی
learning U دانش یادگیری
one trial learning U یادگیری یک کوششی
perceptual learning U یادگیری ادراکی
probability learning U یادگیری احتمالاتی
statistical learning theory U نظریه اماری یادگیری
mathematical learning theory U نظریه ریاضی یادگیری
distributed learning U یادگیری فاصله دار
means end learning U یادگیری وسیله- هدف
computer based learning U یادگیری بر پایه کامپیوتر
insightful learning U یادگیری بینش افرین
rote learning U یادگیری طوطی وار
trial and error learning U یادگیری از راه کوشش و خطا
how can I learn English U چگونه می توانم یادگیری زبان انگلیسی
cats U استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
cat U استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
advanced U بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
deglaciation U یخ زدایی
de icing U یخ زدایی
dehydration U اب زدایی
researching U توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researches U توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
research U توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researched U توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
desulphurizing U گوگرد زدایی
peptization U لخته زدایی
blanching U رنگ زدایی
decoloration U رنگ زدایی
descaling U پوسته زدایی
debugging U اشکال زدایی
mechanical de icing U یخ زدایی مکانیکی
undoing U عمل زدایی
debug U اشکال زدایی
debugs U اشکال زدایی
detente U تشنج زدایی
decentralization U مرکزیت زدایی
deforestation U جنگل زدایی
stain removed U لکه زدایی
debugged U اشکال زدایی
sterilization U گند زدایی
accretion of silt U رسوب زدایی
demystifying U راز زدایی
genocide U نژاد زدایی
demystify U راز زدایی
demystifies U راز زدایی
demystified U راز زدایی
decolonization U مستعمره زدایی
unconditioning U شرطی زدایی
trubleshoot U عیب زدایی
troubleshoot U عیب زدایی
de escalation U تشنج زدایی
decarbonylation U کربونیل زدایی
deionization U یون زدایی
demagnetization U مغناطیس زدایی
deculturation U فرهنگ زدایی
demodulation U تحمیل زدایی
demythologization U اسطوره زدایی
deoxygenation U اکسیژن زدایی
debug aids U ابزاراشکال زدایی
dehydrohalogenation U هیدروهالوژن زدایی
decarboxylation U کربوکسیل زدایی
decolorization U رنگ زدایی
decolourization U رنگ زدایی
degasify U گاز زدایی
desalination U نمک زدایی
dehumidification U رطوبت زدایی
dehydrogenation U هیدروژن زدایی
depolarization U قطبش زدایی
desalinization U نمک زدایی
discoloration U رنگ زدایی
deamination U امین زدایی
desulfurization U گوگرد زدایی
desensitization U حساسیت زدایی
desegregation U جدایی زدایی
desalting U نمک زدایی
disinhibition U بازداری زدایی
dispergation U لخته زدایی
dealkylation U الکیل زدایی
demodulation U کشف تحمیل زدایی
debugs U اشکال زدایی کردن
debugging aids U ادوات اشکال زدایی
desegregate U تفکیک زدایی کردن
debugging aids U وسائل اشکال زدایی
desegregates U تفکیک زدایی کردن
desegregating U تفکیک زدایی کردن
hydrodesulfurizing U گوگرد زدایی با هیدروژن
bleaching powder U گرد رنگ زدایی
bleaching U رنگ زدایی الیاف
acid depolarization U قطبش زدایی اسیدی
de-escalating U تشنج زدایی کردن
desegregated U تفکیک زدایی کردن
defusing U تشنج زدایی کردن
deskew U اریب زدایی کردن
de-escalate U تشنج زدایی کردن
de-escalated U تشنج زدایی کردن
de-escalates U تشنج زدایی کردن
pyrolytic dehydrogenation U هیدروژن زدایی تفکافتی
program debugging U اشکال زدایی برنامه
debug aids U ادوات اشکال زدایی
debugging a program U اشکال زدایی یک برنامه
de escalate U تشنج زدایی کردن
systematic desensitization U حساسیت زدایی منظم
defuse U تشنج زدایی کردن
demagnetization factor U ضریب مغناطیس زدایی
debug U اشکال زدایی کردن
desulfurization unit U واحد گوگرد زدایی
debugged U اشکال زدایی کردن
defuses U تشنج زدایی کردن
defused U تشنج زدایی کردن
dehydrocyclization U حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
transversal U اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
c U استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
neural network U سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
part learning U یادگیری بخش بخش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com