Perdic | یادگیری ذهنی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 145 (2 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	heuristic learning U	یادگیری ذهنی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	learning U	یادگیری
	avoidance learning U	یادگیری اجتنابی
	incidental learning U	یادگیری اتفاقی
	incentive learning U	یادگیری با مشوق
	motor learning U	یادگیری حرکتی
	one trial learning U	یادگیری یک کوششی
	discrimination learning U	یادگیری افتراقی
	learning U	دانش یادگیری
	unlearning U	یادگیری زدایی
	latent learning U	یادگیری نهفته
	learning rate U	سرعت یادگیری
	rate of learning U	سرعت یادگیری
	learning set U	امایه یادگیری
	learning to learn U	یادگیری اموزی
	massed learning U	یادگیری بی وقفه
	maze learning U	یادگیری در ماز
	learning curve U	منحنی یادگیری
	perceptual learning U	یادگیری ادراکی
	probability learning U	یادگیری احتمالاتی
	social learning U	یادگیری اجتماعی
	subliminal learning U	یادگیری زیراستانهای
	transfer of learning U	انتقال یادگیری
	global learning U	یادگیری یکپارچه
	verbal learning U	یادگیری کلامی
	learning theory U	نظریه یادگیری
	whole learning U	یادگیری سرتاسری
	serial learning U	یادگیری زنجیرهای
	vicarious learning U	یادگیری مشاهدهای
	mastery learning U	یادگیری در حدتسلط
	statistical learning theory U	نظریه اماری یادگیری
	rote learning U	یادگیری طوطی وار
	means end learning U	یادگیری وسیله- هدف
	mathematical learning theory U	نظریه ریاضی یادگیری
	computer based learning U	یادگیری بر پایه کامپیوتر
	insightful learning U	یادگیری بینش افرین
	distributed learning U	یادگیری فاصله دار
	trial and error learning U	یادگیری از راه کوشش و خطا
	cats U	استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
	how can I learn English U	چگونه می توانم یادگیری زبان انگلیسی
	advanced U	بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
	cat U	استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
	heuristic U	ذهنی
	intellectuals U	ذهنی
	mental U	ذهنی
	psychic U	ذهنی
	psychical U	ذهنی
	subjective U	ذهنی
	intellectual U	ذهنی
	research U	توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
	researched U	توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
	researches U	توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
	researching U	توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
	subjective reality U	واقعیت ذهنی
	mental structure U	ساخت ذهنی
	mental set U	امایه ذهنی
	subjective utility U	سودمندی ذهنی
	psychological make up U	نمود ذهنی
	mental process U	فرایند ذهنی
	mental maturity U	بلوغ ذهنی
	mental image U	تصویر ذهنی
	mental function U	کارکرد ذهنی
	mental faculty U	قوه ذهنی
	mental faculties U	قوی ذهنی
	mental discipline U	پرورش ذهنی
	mentally handicapped U	معلول ذهنی
	subjective equality U	برابری ذهنی
	imagery U	تصویرسازی ذهنی
	psychgenetic U	موجدمحرکات ذهنی
	mentalities U	قوه ذهنی
	intellectuals U	ذهنی روشنفکر
	mentality U	قوه ذهنی
	perceptual handicap U	ناتوانی ذهنی
	intellectual U	ذهنی روشنفکر
	rehearsals U	مرور ذهنی
	rehearsal U	مرور ذهنی
	intrinsic U	طبیعی ذهنی
	stupdity U	کند ذهنی
	stupidness U	کند ذهنی
	mental growth U	رشد ذهنی
	mental development U	رشد ذهنی
	faculty U	قوه ذهنی
	image U	تصویر ذهنی
	unintelligence U	کند ذهنی
	bradyphrenia U	کندکاری ذهنی
	imbecility U	کند ذهنی
	imaginary <adj.> U	ذهنی باف
	to stamp on the memory U	ذهنی کردن
	mental analysis U	تحلیل ذهنی
	subjectivism U	ذهنی گرایی
	mental confusion U	گم گشتگی ذهنی
	images U	تصویر ذهنی
	psychogenic U	موجدمحرکات ذهنی
	faculties U	قوه ذهنی
	subjective value U	ارزش ذهنی
	to imprint on the mind U	ذهنی کردن
	mental ability U	توانایی ذهنی
	psychologt U	دانش قواوکارهای ذهنی
	presence of mind U	حاضر ذهنی هوشیاری
	stupor U	کند ذهنی گیجی
	verbal image U	تصویر ذهنی کلامی
	subjectively U	بطور ذهنی یا باطنی
	stupors U	کند ذهنی گیجی
	subjective psychology U	روانشناسی ذهنی گرا
	subjective scoring U	نمره گذاری ذهنی
	aniconia U	فقدان تصویر ذهنی
	mentally deficient U	عقب مانده ذهنی
	mental retardation U	عقب مانده ذهنی
	mental deficiency U	عقب ماندگی ذهنی
	oligophrenia U	عقب ماندگی ذهنی
	connotation U	توارد ذهنی معنی
	connotations U	توارد ذهنی معنی
	brain worker U	کارگر ذهنی روشنفکر
	faculties U	نیروی ذهنی دانشکده
	stupidity U	کند ذهنی بی علاقگی
	faculty U	نیروی ذهنی دانشکده
	mentally retarded U	عقب مانده ذهنی
	mentally subnormal U	عقب مانده ذهنی
	stupidities U	کند ذهنی بی علاقگی
	faculty psychology U	روانشناسی قوای ذهنی
	noetic U	ذهنی قیاس منطقی
	mental retardation U	عقب ماندگی ذهنی
	mental subnormality U	عقب ماندگی ذهنی
	eidetic imagery U	تصویر ذهنی روشن
	hypophrenia U	عقب ماندگی ذهنی
	phantasm U	روح تصویر ذهنی
	psychics U	دانش قوا وکارهای ذهنی
	primary mental deficiency U	عقب ماندگی ذهنی نخستین
	secondary mental deficiency U	عقب ماندگی ذهنی ثانوی
	borderline mental retardation U	عقب ماندگی ذهنی مرزی
	california tests of mental maturity U	ازمونهای کالیفرنیا برای بلوغ ذهنی
	trainable mentally retarded U	عقب مانده ذهنی تربیت پذیر
	low grade defective U	عقب مانده ذهنی تراز پایین
	educable mentally retarded U	عقب مانده ذهنی اموزش پذیر
	terman group test of mental ability	آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
	otis lennon mental ability test	آزمون توانایی ذهنی اوتیس-لنون
	columbia mental maturity scale U	مقیاس کلمبیا برای بلوغ ذهنی
	otis quick scoring mental ability test	آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
	c U	استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
	psychogenesis U	ایجاددر اثر فعل وانفعالات درونی منشافعالیت ذهنی روان زایش
	neural network U	سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
	subjective U	فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
	part learning U	یادگیری بخش بخش
	Nomatic rugs U	قالی های عشایری و قشقایی [این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
	geometric design U	طرح هندسی [این طرح در ابتدا بخاطر ذهنی بافی و سهولت بیشتر در بافت، بین عشایر و روستاها شهرت یافت. ولی امروزه هم به صورت ساده گذشته و هم بصورت پیچیده بین بافندگان استفاده می شود.]