Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hydrodesulfurizing
U
گوگرد زدایی با هیدروژن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dehydroisomerization
U
همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
desulphurizing
U
گوگرد زدایی
desulfurization
U
گوگرد زدایی
desulfurization unit
U
واحد گوگرد زدایی
dehydrogenation
U
هیدروژن زدایی
pyrolytic dehydrogenation
U
هیدروژن زدایی تفکافتی
dehydrocyclization
U
حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
dehydrogenate
U
هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
dehydrogenize
U
هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
hydric
U
هیدروژن دار وابسته به هیدروژن
error trapping
U
اشتباه زدایی غلط زدایی
catalytic hydrogenation
U
هیدروژن دار کردن کاتالیزوری هیدروژن دارشدن کاتالیزوری
hydrogenation
U
هیدروژن دار کردن هیدروژن دار شدن
brimstones
U
گوگرد
sulphur
U
گوگرد
sulfur
U
گوگرد
brimstone
U
گوگرد
sulfureous
U
دارای گوگرد
sulfurate
U
با گوگرد امیختن
sulfuret
U
با گوگرد امیختن
philosophers' stone
U
گوگرد سرخ
philosophers stone
U
گوگرد سرخ
oil of vitriol
U
عرق گوگرد
suphuretted
U
گوگرد دار
desulphurize
U
گوگرد زدودن
sulphury
U
مانند گوگرد
dusted
U
گرد گوگرد
sulphurate
U
گوگرد زدن
sulfurous
U
شبیه گوگرد
sulphureous
U
گوگرد مانند
sulphurous
U
شبیه گوگرد
sulphurize
U
گوگرد زدن
brimstone
U
گوگرد قلمی
sulphuric acid
U
جوهر گوگرد
dust
U
گرد گوگرد
brimstones
U
گوگرد قلمی
dusts
U
گرد گوگرد
sulfureous
U
دارای سنگ گوگرد
sulphur
U
گوگرد گوگرددار کردن
mercaptan
U
الکل گوگرد دار
sulfur recovery unit
U
واحد بازیابی گوگرد
sulfur
U
گوگرد گوگرددار کردن
sulphurate
U
با گوگرد ترکیب کردن
sulphuret
U
ترکیب گوگرد باجسم بسیط
sulfuric acid
U
جوهر گوگرد بفرمول 4SO 2H
to metallizo rubber
U
گوگرد زدن پلاستیک و انراکشدارتر کردن
nitrosulphuric
U
ساخته شده از امیزش تیزاب و جوهر گوگرد
hydrogen
U
هیدروژن
hydrocracking
U
کراکینگ با هیدروژن
tertiary hydrogen
U
هیدروژن 3 درجه
heavy hydrogen
U
هیدروژن سنگین
heydrogenize
U
هیدروژن دادن
parahydrogen
U
هیدروژن پارا
orthohydrogen
U
هیدروژن ارتو
hydrotreating
U
هیدروژن کاری
hydrogenator
U
هیدروژن ساز
hydrogenation
U
هیدروژن دهی
hydrogenate
U
هیدروژن دادن
hydrogen sulphide
U
سولفید هیدروژن
hydrodimerization
U
دی مرشدن با هیدروژن
hydrodimerization
U
دوپارش با هیدروژن
hydrogenolysis
U
هیدروژن کافت
liquid hydrogen
U
هیدروژن مایع
secondary hydrogen
U
هیدروژن 2 درجه
acid function
U
یون هیدروژن
acid hydrogen
U
هیدروژن اسیدی
active hydrogen
U
هیدروژن فعال
hydrogenate
U
دارای هیدروژن کردن
hydro carbon
U
ترکیب هیدروژن و کربن
hydrogen like orbital
U
اوربیتال هیدروژن مانند
hydrogen like atom
U
اتم هیدروژن مانند
hydrogen flame detector
U
اشکارساز شعلهای هیدروژن
tertiary hydrogen
U
هیدروژن نوع سوم
standard hydrogen electrode
U
الکتورد هیدروژن استاندارد
sodium hydrogen carbonate
U
سدیم هیدروژن کربنات
sulfide
U
نمک یااسترسولفید هیدروژن
secondary hydrogen
U
هیدروژن درجه دوم
labile hydrogen
U
هیدروژن تند اثر
hydrogenation
U
عمل تبدیل به هیدروژن
sulphide
U
نمک یااسترسولفید هیدروژن
light hydrogen
U
هیدروژن سبک یا معمولی
hydrogen depleted structure
U
ساختار هیدروژن زدوده
sodium monohydrogen carbonate
U
سدیم مونو هیدروژن کربنات
hydride
U
ترکیب هیدروژن دار هیدروکسید
hydrogenate
U
سبب ترکیب چیزی با هیدروژن شدن
atomic hydrogen arc welding
U
جوش قوسی بوسیله اتم هیدروژن
hydrochloric
U
دارای هیدروژن و کلورین جوهر نمک
de icing
U
یخ زدایی
dehydration
U
اب زدایی
deglaciation
U
یخ زدایی
chlorinated hydrocarbon
U
ماده حلال هیدروکلروکربن محلول هیدروژن و کلروکربن
monad
U
ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
blanching
U
رنگ زدایی
debugged
U
اشکال زدایی
unconditioning
U
شرطی زدایی
debugs
U
اشکال زدایی
deforestation
U
جنگل زدایی
peptization
U
لخته زدایی
accretion of silt
U
رسوب زدایی
stain removed
U
لکه زدایی
genocide
U
نژاد زدایی
debug
U
اشکال زدایی
decentralization
U
مرکزیت زدایی
detente
U
تشنج زدایی
sterilization
U
گند زدایی
troubleshoot
U
عیب زدایی
decoloration
U
رنگ زدایی
trubleshoot
U
عیب زدایی
decolonization
U
مستعمره زدایی
demystified
U
راز زدایی
demystifies
U
راز زدایی
demystify
U
راز زدایی
demystifying
U
راز زدایی
undoing
U
عمل زدایی
descaling
U
پوسته زدایی
desalting
U
نمک زدایی
dispergation
U
لخته زدایی
disinhibition
U
بازداری زدایی
discoloration
U
رنگ زدایی
decolorization
U
رنگ زدایی
demodulation
U
تحمیل زدایی
deoxygenation
U
اکسیژن زدایی
dehydrohalogenation
U
هیدروهالوژن زدایی
depolarization
U
قطبش زدایی
decolourization
U
رنگ زدایی
deculturation
U
فرهنگ زدایی
desensitization
U
حساسیت زدایی
desegregation
U
جدایی زدایی
desalination
U
نمک زدایی
desalinization
U
نمک زدایی
decarboxylation
U
کربوکسیل زدایی
decarbonylation
U
کربونیل زدایی
demythologization
U
اسطوره زدایی
dealkylation
U
الکیل زدایی
deamination
U
امین زدایی
degasify
U
گاز زدایی
debug aids
U
ابزاراشکال زدایی
demagnetization
U
مغناطیس زدایی
debugging
U
اشکال زدایی
dehumidification
U
رطوبت زدایی
mechanical de icing
U
یخ زدایی مکانیکی
deionization
U
یون زدایی
unlearning
U
یادگیری زدایی
de escalation
U
تشنج زدایی
desegregate
U
تفکیک زدایی کردن
desegregated
U
تفکیک زدایی کردن
desegregating
U
تفکیک زدایی کردن
demodulation
U
کشف تحمیل زدایی
program debugging
U
اشکال زدایی برنامه
demagnetization factor
U
ضریب مغناطیس زدایی
bleaching
U
رنگ زدایی الیاف
deskew
U
اریب زدایی کردن
desegregates
U
تفکیک زدایی کردن
debugged
U
اشکال زدایی کردن
acid depolarization
U
قطبش زدایی اسیدی
debugs
U
اشکال زدایی کردن
bleaching powder
U
گرد رنگ زدایی
debug aids
U
ادوات اشکال زدایی
debugging aids
U
وسائل اشکال زدایی
debugging aids
U
ادوات اشکال زدایی
debugging a program
U
اشکال زدایی یک برنامه
debug
U
اشکال زدایی کردن
de-escalating
U
تشنج زدایی کردن
de-escalates
U
تشنج زدایی کردن
de-escalated
U
تشنج زدایی کردن
defuses
U
تشنج زدایی کردن
defused
U
تشنج زدایی کردن
defuse
U
تشنج زدایی کردن
defusing
U
تشنج زدایی کردن
de escalate
U
تشنج زدایی کردن
systematic desensitization
U
حساسیت زدایی منظم
de-escalate
U
تشنج زدایی کردن
pH
U
علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
transversal
U
اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
protons
U
هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
proton
U
هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
hydrogen bonding
U
پیوند هیدروژنی
[ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن]
[در رنگرزی]
hydrogenize
U
با هیدروژن ترکیب کردن هیدروژنی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com