Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sparkler
U
گوهر درخشان
sparklers
U
گوهر درخشان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to inlay gems in anything
U
چیزیرا گوهر نشان کردن گوهر در چیزی نشاندن
gem
U
گوهر
navigate
U
گوهر
essence
U
گوهر
gemmy
U
پر گوهر
gems
U
گوهر
consubstantiation
U
هم گوهر
homoousian
U
هم گوهر
consubstantial
U
هم گوهر
navigated
U
گوهر
jewel
U
گوهر
jewels
U
گوهر
nature
U
گوهر
natures
U
گوهر
navigating
U
گوهر
navigates
U
گوهر
gemmy
U
گوهر مانند
gemologist
U
گوهر شناس
inlaid with gems
U
گوهر نشان
instarred with gems
U
گوهر نشان
gemmed
U
گوهر نشان
jeweler
U
گوهر فروش
studded with gems
U
گوهر نشان
lowborn
U
بد گوهر پست
a rare bird
U
گوهر نایاب
precious stones
U
گوهر ها جواهرات
matrix or matrices
U
قرارگاه گوهر
logie
U
روی گوهر نما
inlay
U
گوهر نشان کردن
inlaying
U
گوهر نشان کردن
inlays
U
گوهر نشان کردن
gemmological
U
مربوط به علم گوهر شناسی
inlayer
U
مرصع ساز گوهر نشان
jewels
U
با گوهر اراستن مرصع کردن
gemological
U
مربوطبه علم گوهر شناسی
The shell does not always contain a pearl.
<proverb>
U
همیشه در صدف گوهر نباشد .
jewel
U
با گوهر اراستن مرصع کردن
Why do you cast pearls before the swine.
<proverb>
U
گوهر خود پیش خوک مینداز.
pyrope
U
هر نوع گوهر برنگ قرمز روشن
to inlay anything with gems
U
چیزیرا گوهرنشان کردن گوهر در چیزی نشاندن
lightsome
U
درخشان
glitzy
U
درخشان
ablaze
درخشان
refulgent
U
درخشان
shiner
U
درخشان
glitzier
U
درخشان
glitziest
U
درخشان
prismatic
U
درخشان
mirror finish
U
درخشان
stellar
U
درخشان
beamy
U
درخشان
brilliancy
U
درخشان
luminescent
U
درخشان
eyebright
U
درخشان
florestant
U
درخشان در شب
fulgid
U
درخشان
fulgent
U
درخشان
glittery
U
درخشان
gloss
U
درخشان
bright
U
درخشان
brightest
U
درخشان
luminous
U
درخشان
luminiferous
U
درخشان
glaring
U
درخشان
brighter
U
درخشان
shining
U
درخشان
beaming
U
درخشان پرتودار
brilliantly
U
بطور درخشان
glisteningly
U
بطور درخشان
semigloss
U
نیمه درخشان
meteoric
U
درخشان وزودگذر
lumine
U
درخشان کردن
luminously
U
بطور درخشان
brightest
U
درخشان تابان
brighter
U
درخشان تابان
luciferous
U
شب تاب درخشان
illustrious
U
درخشان ممتاز
lucid
U
واضح درخشان
phosphorescent
U
شب تاب درخشان
brilliant
U
الماس درخشان
starry
U
درخشان معروف
adamantine
U
سخت و درخشان
shiny
U
افتابی درخشان
bertha
U
درخشان روشن
brilliant
U
بسیار درخشان
irradiating
U
درخشان کردن
irradiates
U
درخشان کردن
bright
U
درخشان تابان
irradiated
U
درخشان کردن
irradiate
U
درخشان کردن
star sapphire
U
یاقوت کبود درخشان
bright
U
درخشان بدون روکش
brighter
U
درخشان بدون روکش
radiant
U
شعاع گستر درخشان
giant star
U
ستاره بزرگ و درخشان
brilliancy
U
بازی درخشان شطرنج
brightest
U
درخشان بدون روکش
pennyweight
U
سنگ گوهر فروشان که برابر است با 71555/1گرم و نشان اختصاری
illuminates
U
درخشان ساختن زرنما کردن
illuminating
U
درخشان ساختن زرنما کردن
brightening
U
زرنگ کردن درخشان شدن
blaze
U
شعله درخشان یا اتش مشتعل
brightened
U
زرنگ کردن درخشان شدن
blazed
U
شعله درخشان یا اتش مشتعل
brighten
U
زرنگ کردن درخشان شدن
blazes
U
شعله درخشان یا اتش مشتعل
illuminate
U
درخشان ساختن زرنما کردن
soiuthern cross
U
چهارستاره درخشان نیمکره جنوبی
brightens
U
زرنگ کردن درخشان شدن
high beam
U
نقطه درخشان ونورانی جلووسایل نقلیه
glares
U
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glared
U
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glare
U
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
flame tree
U
درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
lithoglyptics
U
کنده کاری روی گوهر حکاکی روی جواهر
burn in
U
علامت گذاری یک صفحه تلویزیونی یا مانیتور پس از نمایش یک تصویر درخشان برای مدت طولانی
lapidary
U
سنگ شناس گوهر شناس
lapidarian
U
سنگ شناس گوهر شناس
historical rugs
U
قالی های قدیمی، آنتیک و موزه ای
[مثل فرش شیخ صفی، فرش پازیریک، فرش چلسی، فرش دادلی، فرش گوهر، فرش شکارگاهی وین و فرش توپکاپی]
semilustrous
U
نیمه درخشان نیمه مجلل
Gohar carpet
U
فرش گوهر
[این فرش که توسط بافنده ای به همین نام از اهالی ارمنستان وسیه بافته شده از فرش های شاخص و کلیدی این منطقه محسوب شده و طرح آنرا مربوط به قره باغ می دانند.]
blips
U
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blip
U
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
paper white monitor
U
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com