English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clean bill of health U گواهی نامه بهداشت کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
certificate of health U گواهی بهداشت
bill of health U گواهی بهداشت
health certificate U گواهی بهداشت
probate U گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
licensing U گواهی نامه
testimonials U گواهی نامه
testimonial U گواهی نامه
license U گواهی نامه
certificate U گواهی نامه
certificates U گواهی نامه
d. certificate U گواهی نامه مرخصی
cover note U گواهی بیمه نامه
certificate of deposits U گواهی نامه سپرده
marriage lines U گواهی نامه عروسی
scrip U گواهی نامه موقت
bankrupts certificate U گواهی نامه اعاده حیثیت
testamur U گواهی نامه گذراندن امتحانات
testimonialize U گواهی نامه یا رضایت دادن
matricula U دفتر ثبت گواهی نامه نویسی
probate U رونوشت گواهی شده وصیت نامه
floater U گواهی نامه سهام دولتی یا راه اهن
docl pass U گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
packet boat U کشتی نامه بر
bill of lading U بار نامه کشتی
bareboat charter U ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
stock certificate U گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
eyewitnesses U گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
eye-witnesses U گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
eyewitness U گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
chater party U اجاره نامه یا قرارداد اجاره کشتی تجاری
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
hygiene U بهداشت
hygienics U بهداشت
health U بهداشت
sanitary engineering U مهندسی بهداشت
sanitarily U از لحاظ بهداشت
insanitation U فقدان بهداشت
social hygiene U بهداشت اجتماعی
hygienics U علم بهداشت
hygienically U مطابق بهداشت
social health U بهداشت اجتماعی
hygienist U متخصص بهداشت
hygeist U بهداشت دان
hygeist U متخصص بهداشت
Health physics U بهداشت پرتوی
The Physics of Radiation Protection U بهداشت پرتوی
The Physics of Radiation Protection U فیزیک بهداشت
public health U بهداشت همگانی
mental hygiene U بهداشت روانی
Health physics U فیزیک بهداشت
hygiene U علم بهداشت
mental health U بهداشت روانی
health insurance U بیمه بهداشت
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
certifying U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifies U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certify U تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
world health organization U سازمان بهداشت جهانی
The health authorities . U مقامات اداره بهداشت
pedology U مبحث بهداشت کودکان
sanitation U مراعات اصول بهداشت بهسازی
to keep one's health U موافب بهداشت خود بودن
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
flight sister U افسر مسئول بهداشت و تغذیه هواپیما
sanitarian U کارشناس بهداشتی جانبدار بهداشت همگانی
constitutionalize U برای بهداشت مزاج گردش کردن
hygeian U وابسته به دارگونهء تندرستی مربوط به رب النوع صحت بهداشت
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
mark U گواهی
grade U گواهی
evidence U گواهی
certificate [official document] U گواهی
testimonies U گواهی
certificates U گواهی
attestation U گواهی
reference [testimonial] U گواهی
report U گواهی
oral evidence U گواهی
depositions U گواهی
witnessing U گواهی
witnesses U گواهی
deposition U گواهی
witnessed U گواهی
attestation U گواهی
testimony U گواهی
witness U گواهی
legalization U گواهی
certification U گواهی
warranting U گواهی
warrants U گواهی
warranted U گواهی
warrant U گواهی
certificate U گواهی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
certifier U گواهی کننده
attests U گواهی دادن
testifying U گواهی دادن
death certificate U گواهی فوت
death certificates U گواهی فوت
witnessed U گواهی دادن
certified check U چک گواهی شده
certification U گواهی کردن
depositions U گواهی کتبی
deposition U گواهی کتبی
bear testimony U گواهی دادن
witness U گواهی دادن
certificating of quantity U گواهی کمیت
witnesses U گواهی دادن
evidence U ملاک گواهی
warrant U گواهی کردن
warranting U گواهی کردن
warranted U گواهی حکم
warranted U گواهی کردن
warrant U گواهی حکم
clean bill of health <idiom> U گواهی سلامتی
qualifying certificate U گواهی صلاحیت
quality certificate U گواهی کیفیت
warrantable U قابل گواهی
deponent U گواهی نویس
certified U گواهی شده
bill of health U گواهی تندرستی
warranting U گواهی حکم
false testimony U گواهی کذب
warrants U گواهی کردن
certifies U گواهی کردن
certify U گواهی کردن
interim certificates U گواهی موقت
insurance certificate U گواهی بیمه
speak well for U گواهی دادن
certifying U گواهی کردن
inspection certificate U گواهی نظارت
inspection certificate U گواهی بازرسی
back letter U گواهی تضمین
warrants U گواهی حکم
false evidence U گواهی کدب
certificate of weight U گواهی وزن
attested U گواهی دادن
to bear witness U گواهی دادن
certificate of deposit U گواهی سپرده
bear witness U گواهی دادن
attesting U گواهی دادن
deposes U گواهی دادن
certificate of measurement U گواهی مقدار
certificate of measurement U گواهی وزن
certificate of death U گواهی فوت
to call in evidence U گواهی خواستن از
certificate of damage U گواهی خسارت
treasury warrant U گواهی خزانه
call to witness U گواهی خواستن از
call in evidence U گواهی خواستن از
depose U گواهی دادن
deposing U گواهی دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com