English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
frumenty U گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
furmety U گندمی که پوست انراکنده درشیربجوشانندودارچین وشیرینی بان بزنن
aboveboard U پوست کنده
peeled U پوست کنده
husked U پوست کنده
hulled U پوست کنده
in plain english U پوست کنده
picked U پوست کنده
make no bones about something <idiom> U رک و پوست کنده گفتن
talk turkey <idiom> U رک و پوست کنده گفتن
plain U ساده پوست کنده
plainer U ساده پوست کنده
plainest U ساده پوست کنده
plains U ساده پوست کنده
ptisan U گندم پوست کنده
shelled almond U بادام پوست کنده
it peels better U بهتر پوست ان کنده میشود
as fresh as a rose <idiom> U مثل هلوی پوست کنده
she is a peach U هلوی پوست کنده است
plainspoken U صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
groat U بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
hominy grits U ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
hominy U ذرت پوست کنده که با اب جوش یا شیر پخته شده باشد
comfit U نقل وشیرینی
frumentaceous U گندمی
wheaten U گندمی
give it a good wash U خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
cereals U گیاهان گندمی
cereal U گیاهان گندمی
fine green marble U سنگ گندمی
claque U پول گرفته اند دست بزنند
passing bell U زنگی که هنگام درگذشتن کسی بزنند
pasquinade U جرشفت هجو نامهای که درجایگاه عمومی بزنند
plough land U مقداری زمین که با هشت گاومیتوانستند در یک سال شخم بزنند
to beat the egg-white until it is stiff U سفیده تخم مرغ را آنقدر بزنند که سفت شود
gibus U کلاه نرمی که دراپرابرسرمیگذارندبرای اینکه هرچه بران مشت بزنند
pious fraud U حیلهای که به دستاویزمذهبی برای مقاصد پیک مذهبی بکسی بزنند
endermic U انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma U مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological U مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skinning U پوست کندن با پوست پوشاندن
skins U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned U پوست کندن با پوست پوشاندن
skin U پوست کندن با پوست پوشاندن
him who U انرا که
i saw it U انرا دیدم
neither i or he sees it U نه من انرا می بینم نه او
i have a secure grasp of it U انرا گرفته ام
had searched U انرا می یافتید
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
lowlander U اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
send it by post U با پست انرا بفرستید
imyself saw it U من خودم انرا دیدم
i saw it my self U من خودم انرا دیدم
we must winnow away the refuse U اشغال انرا باید
i can make nothing of it U هیچ انرا نمیفهم
i do not have the courage U جرات انرا ندارم
i am out of p with it U دیگرحوصله انرا ندارم
give it a rinse U انرا بشویید یا اب بکشید
i had it signed U انرا به امضاء رساندم
he sold the good ones U خوبهای انرا فروخت
give it a twist U انرا پیچ بدهید
give it a shake U انرا تکان دهید
it mokes it yet easier U انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
who will pay for it U کی پول انرا خواهد داد
who will pay for it U کی هزینه انرا خواهد پرداخت
i am out of p with it U دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
shearling U گوسفندی که یک بار پشم انرا
you have perhaps seen it U شاید انرا دیده باشید
sculpsit U انرا تراشیده یاحجاری کرد
i kind of liked it U من تا اندازهای انرا دوست داشتم
i cannot a to buy that U استطاعت خرید انرا ندارم
i sold it to one abdullah U به عبدالله نامی انرا فروختم
i gave it a slight press U انرا کمی فشار دادم
they give it a good scrub U خوب انرا مالش میدهند
we made heavy weather of it U انرا خیلی سخت دیدیم
overshot wheel U چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
ormer U یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
irrecocilably U چنانکه نتوان انرا وفق داد
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
inimitably U چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
it is past reclaim U دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
an inseparable prefix U سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
you have perhaps seen it U ممکن است انرا دیده باشید
litmus U ماده ابی رنگی که ازبعضی گلسنگ ها بدست میایدودر اثر اسید زیاد برنگ قرمزتبدیل میشود وهرگاه قلیا بدان بزنند باز برنگ ابی در میاید
sexto U کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
indiscerptible U ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
water bed U تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
whitleather U پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
loaded dice U طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
peel U پوست انداختن پوست
tegumnentum U پوست طبیعی پوست
peels U پوست انداختن پوست
rickshaw U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
it will not bear repeating U جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
reversible propeller U ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
dress coat U جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
indian giver U کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
ricksha U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rackets U یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
rickshaws U کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
cheque to a person's order U چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
waggonette U گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
rose gall U برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
to garble the coinage U مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
judgement dept U بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
telescopic chimney U دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
vanishing cream U کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
leadsman U کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
pope's eye U غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
vacuum concrete U ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
retro rocket U موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
block aead U سر کنده
knockstone U کنده
stubs U کنده
stubbed U کنده
clogged U : کنده
stub U کنده
chumps U کنده
clogs U : کنده
logs U کنده
graven U کنده
pulled U کنده
bloc U کنده
blocs U کنده
stocked U کنده
stock U کنده
anvil stock U کنده
log U کنده
clog U : کنده
bilboes U کنده
blocked U کنده
dugout dewelling U کنده
block U کنده
blocks U کنده
stubbing U کنده
chump U کنده
chunks U کنده
chunk U کنده
timber U کنده
money spinner U کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
carver U کنده کار
in intaglio U بشکل کنده
wooden anvil stock U کنده چوب
entry block U کنده مدخل
control block U کنده کنترل
rear crotch and near arm U نوعی کنده رو
ingraving U کنده کاری
deblock U شکستن کنده
deblocking U کنده شکنی
inside sarma U انواع کنده رو
dugouts U کنده شده
unstuck U کنده شده
stumpy U پر از کنده درخت
graving U کنده کاری
stump U کنده درخت
trunk U کنده درخت
stumped U کنده درخت
glyptics U کنده کاری
stumping U کنده درخت
stumps U کنده درخت
trunks U کنده درخت
block mark U نشان کنده
log U کنده چوب
block size U اندازه کنده
logs U کنده چوب
blockette U کنده کوچک
block length U درازای کنده
building blocks U کنده ساخت
building block U کنده ساخت
plummer block U کنده شفت
plummer block U کنده محور
frankly U رک وپوست کنده
olympic lift U کنده یک چاک
engravers U کنده کار
building block U بنا کنده
engraver U کنده کار
near leg pickup and turnover U نوعی کنده رو
logrolling U کنده غلتانی
building blocks U بنا کنده
near leg and craddle U کنده گوسفندانداز
grits U جوپوست کنده
leg pickup U کنده کشی
leg lift and side roll U کنده سرانبون
dugout U کنده شده
controllable twist U تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
carvings U کنده کاری کردن
carve U کنده کاری کردن
carved U کنده کاری کردن
carves U کنده کاری کردن
I had a very hard time ot it. U دراینکار پوستم کنده شد
trunk U الوار کنده چوب
block U کنده مانع ورادع
rock hewn U از کوه کنده شده
cutting chisel U اسکنه کنده کاری
dug in U سنگر کنده شده
blocked U کنده مانع ورادع
chalcogrophy U کنده کاری روی مس
chalcographer U کنده کاری روی مس
blocks U کنده مانع ورادع
flump U تلوتلوخوردن کنده زدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com