Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
i shoudel hardly think so
U
گمان نمیکنم اینطور باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i do not think so
U
گمان نمیکنم
Supposing that is the case .
U
بفرض اینکه اینطور باشد
i give you my world for it
U
قول میدهم اینطور باشد مطمئن باشید
wellŠwhat of it?
U
بسیار خوب فرض میکنیم اینطور باشد
i suspect him to be a liar
U
گمان میکنم دروغگو باشد
tell it to the marines (Sweeney)
<idiom>
U
باور نمیکنم
i bar tonight
U
من امشب را حساب نمیکنم
i do not pretend to sing well
U
من ادعا نمیکنم که خوب میخوانم
No more Mr. Nice Guy!
<idiom>
U
دیگر به هیچ کس ملاحظه نمیکنم!
[اصطلاح روزمره]
Thus . this way.
U
اینطور
this way
U
اینطور
thus
U
اینطور
in such a way
[manner]
<adv.>
U
به اینطور
like this
U
اینطور
So that is how it goes .
U
که اینطور
so
U
اینطور
like that
U
بدینگونه اینطور
Such is not the case . That is not so.
U
اینطور نیست
so and so
U
اینطور وانطور
Please write it like this (this way).
U
اینطور بنویسید
write this way
U
اینطور بنویسید
so-and-so
U
اینطور وانطور
quite so
U
دقیقا اینطور
It seems as if. . . .
U
اینطور به نظر میا ید که...
So it appears ( looks , seems ) that …
U
اینطور بنظر می آید که ...
He told me in so many words .
U
عینا" اینطور برایم گفت
This is generally like that.
U
به طور کلی اینطور است .
Is that so ?You dont say.
U
چه میگه ( جدا"اینطور است )
I suppose so, yes.
U
من اینطور حدس می زنم. بله.
It is in the nature of things.
U
این موضوع ذاتا اینطور است.
Not that I remember .
U
تا آنجا که من یاددارم خیر ( اینطور نبوده )
Boys will be boys.
U
پسرها حالا دیگه اینطور هستند.
Looks that way, doesn't it?
U
اینطور به نظر می رسد نه؟
[اصطلاح روزمره]
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
thoughts
U
گمان
thought
U
گمان
surmised
U
گمان
surmise
U
گمان
surmises
U
گمان
surmising
U
گمان
impressions
U
گمان
impression
U
گمان
they suspect him of lying
U
گمان
opinions
U
گمان
opinion
U
گمان
ideas
U
گمان
idea
U
گمان
assumption
U
گمان
guesses
U
گمان
conjecture
U
گمان
guessed
U
گمان
guess
U
گمان
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
doubt
U
گمان دودلی
suppositions
U
گمان پندار
aims
U
گمان جهت
supposition
U
گمان پندار
estimations
U
حدس گمان
believed
U
گمان داشتن
believes
U
گمان داشتن
suppose
U
گمان کردن
aimed
U
گمان جهت
believe
U
گمان داشتن
conjecture
U
گمان بردن
doubting
U
گمان دودلی
i suppose so
U
گمان میکنم
belief
U
ایمان گمان
estimation
U
حدس گمان
doubted
U
گمان دودلی
aim
U
گمان جهت
doubts
U
گمان دودلی
supposes
U
گمان کردن
supposing
U
گمان کردن
dubitate
U
گمان چیزنامعلوم
dubitation
U
گمان شک داشتن
trusting
U
نیک گمان
suspects
U
گمان کردن
reckons
U
گمان کردن
supposable
U
گمان کردن
reckoned
U
گمان کردن
think
U
گمان کردن
thinks
U
گمان کردن
suspect
U
گمان کردن
suspecting
U
گمان کردن
wis
U
گمان کردن
reckon
U
گمان کردن
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
i have a hunch that
U
سخت گمان دارم که
think well of
U
خوش گمان بودن به
surmising
U
گمان بردن حدس
surmised
U
گمان بردن حدس
surmises
U
گمان بردن حدس
to think ill of any one
U
نسبت به کسی بد گمان
surmise
U
گمان بردن حدس
to believe wrong
U
اشتباه گمان کردن
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
hunch player
U
شرطبند از روی حدس و گمان
open hearted
U
راست باز خوش گمان
outguess
U
در حدس و گمان برتری داشتن بر
bark up the wrong tree
<idiom>
[درمورد چیزی گمان اشتباه کردن]
to think well of a person
U
درباره کسی خوش گمان بودن
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
Santa Claus
U
شخص موهومی که کودکان گمان میبرند درشب عیدمیلادمسیح میاید
venriloquism
U
سخن گفتن بدانسان که گمان کنندصداازجای ....دهان بیرون میاید
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
pale face
U
سفید پوست لقبی است که گمان می کنندسرخ پوستان امریکایی بمردم سفیدپوست
karachoph design
U
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
charge
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
shaggy ugs
U
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denials
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
gini coefficient
U
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
some one or other
U
هر کس باشد
Benedictines
U
باشد
admissibly
U
باشد
Benedictine
U
باشد
custom's declaration
U
باشد
at the owner's risk
U
باشد
reflexively
U
باشد
any old thing
U
هر چه باشد
incomplete flower
U
کم باشد
admissibleness
U
باشد
stet
U
بگذارید باشد
whosoever
U
هر شخصی که باشد
quantum sufficit
U
چندان که بس باشد
whoso
U
هر شخصی که باشد
hydroxide
U
داشته باشد
whencesoever
U
از هرجا که باشد
worksheet
U
ی داشته باشد
at most
U
خیلی باشد
if he be
U
اگر او باشد
coute que coute
U
بهربهاکه باشد
if any
U
اگر باشد
over crowding
U
بیشتر باشد
be it so
U
چنین باشد
beit so
U
چنین باشد
let it remain as it is
U
بگذارید باشد
let it be
U
بگذارید باشد
keep your peck up
U
دل داشته باشد
theonomy
U
کشوری که خداپادشاه ان باشد
at f.
U
منتهی خیلی باشد
at any price
U
بهر قسمت که باشد
medially
U
چنانکه درمیان باشد
at all events
U
بهر وسیله که باشد
layer
U
ل تصحیح خطا باشد
layers
U
ل تصحیح خطا باشد
rain or shine
چه باران باشد چه آفتاب
inoffensively
U
بی انکه زننده باشد
culpably
U
چنانکه سزاوارسرزنش باشد
pitfully
U
چنانکه سزاوارنکوهش باشد
as the case may be
U
تاچه مورد باشد
steady as you go
U
راه ثابت باشد
by all means
U
بهر قیمت که باشد
pterygium
U
گلبرگی که مانندبال باشد
i girder
U
تیری که بشکل ) باشد
flocculence
U
یا دسته پشم باشد
that depends
U
تا چه شرایطی درکار باشد
well and good
U
باشد چه ضرر دارد
if any
U
اگر داشته باشد
out of range
U
که خارج از حد سیستم باشد
if i find an opportunity
U
اگر مجالی باشد
library edition
U
چاپی که درخودکتابخانه باشد
i beam or i beam
U
تیری که به شکل ) باشد
if necessary
U
اگر لازم باشد
he must have gone
U
باید رفته باشد
meetly
U
چنانکه در خور باشد
riparian
U
حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
Keep your mind on your work.
U
حواست بکارت باشد
shell back
U
دریانوردی که از خط استواگذشته باشد
He is not dead by any chance , is he ?
U
نکند مرده باشد ؟
kentish fire
U
که نشانه نفاق ..باشد
Mind the step!
U
حواست به پله باشد!
if need be
U
اگر لازم باشد
how difficult soever it may be
U
هر قدر سخت باشد
strays
U
که متوقف نشده باشد
straying
U
که متوقف نشده باشد
stray
U
که متوقف نشده باشد
May his soull live in peace.
U
روحش شاد باشد
You neednt worry . Dont bother your head.
U
خیالت راحت باشد
brilliantly
U
چنانکه برجسته باشد
shepherdess
U
شبان کلیسا که زن باشد
inviolably
U
چنانکه سزاوارحرمت باشد
shepherdesses
U
شبان کلیسا که زن باشد
Mark my words . Remember what I told you .
U
یادت باشد چه گفتم
caryatid
U
ستونی که مجسمه زن باشد
perhaps so
U
شاید چنین باشد
he wished to be private
U
می خواست در خلوت باشد
HTTPD
U
تصدیق و جستجو باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com