English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
snowball U گلوله برف بازی باگلوله برف زدن
snowballed U گلوله برف بازی باگلوله برف زدن
snowballing U گلوله برف بازی باگلوله برف زدن
snowballs U گلوله برف بازی باگلوله برف زدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bowlers U نوعی کلاه لبه دار کسی که باگلوله یاگوی بازی میکند
bowler U نوعی کلاه لبه دار کسی که باگلوله یاگوی بازی میکند
loads U عمل پرکردن تفنگ باگلوله
load U عمل پرکردن تفنگ باگلوله
miss U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
trend U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trends U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
sensing U تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
misses U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
missed U موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sabot U کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
fire ball U گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
clue U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
frangible bullet U گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
clues U گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
ogive U ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
dud U منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
splinterproof U ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
velocity jump U جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
maximum ordinate U حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
nuclear stalemate U گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
square base U کف گلوله یا قسمت ته گلوله
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
side spray U بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
ballistics of penetration U شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
lead collision course U مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
angle of arrival U زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
round U گلوله
cartridge U گلوله
roundest U گلوله
pellet U گلوله
glomerule U گلوله رگ
shot U گلوله
globes U گلوله
cartridges U گلوله
bullets U گلوله
clues U گلوله نخ
fire ball U گلوله
clue U گلوله نخ
bullet گلوله
bullet-proof U ضد گلوله
cannon proof U ضد گلوله
rounds U گلوله ها
projectile U گلوله
line shot U گلوله در خط
shots U گلوله
gunshot U گلوله
shell proof U ضد گلوله
ball U گلوله
gunshots U گلوله
globe U گلوله
ditto U گلوله در راه
bullet گلوله تفنگ
fireball U گلوله انفجاری
ounce of lead U گلوله سربی
ball U گلوله کردن
fragmenting U بسک گلوله
smoke round U گلوله دودانگیز
single shot U گلوله منفرد
smoke projectile U گلوله دودانگیز
snow ball U گلوله برف
number of rounds U تعداد گلوله ها
fireballs U گلوله انفجاری
snowballed U گلوله برف
buckshot U گلوله سربی
fragments U بسک گلوله
snowball U گلوله برف
ball U گلوله توپ
shell fragments U قطعات گلوله
shell proof U ضد نفوذ گلوله
delivery U فروریختن گلوله
delivery U پرتاب گلوله
deliveries U فروریختن گلوله
deliveries U پرتاب گلوله
trajectories U خط سیر گلوله
trajectory U مسیر گلوله
shell room U انبار گلوله
shilleilagh U گلوله شلیلاق
bombardment U گلوله باران
bombardments U گلوله باران
shell fragments U بسک گلوله
shells U گلوله توپ
impacts U اصابت گلوله
impact U اصابت گلوله
shelling U گلوله توپ
rotating band U کمربند گلوله
blobs U گلوله حباب
blob U گلوله حباب
shell U گلوله توپ
trajectory U خط سیر گلوله
projectile flat U سکوی گلوله
potshot U گلوله هوایی
gunshot U زخم گلوله
gunshots U زخم گلوله
trajectories U مسیر گلوله
snowballs U گلوله برف
snowballing U گلوله برف
fragment U بسک گلوله
bullets U گلوله فشنگ
shafts U خدنگ گلوله
bullets U گلوله تفنگ
marble U گلوله شیشهای
plumb bob U گلوله شاقول
shoot down U با گلوله کشتن
piercing shell U گلوله ثاقب
shaft U خدنگ گلوله
lost U گلوله ناپیدا
marbles U گلوله شیشهای
shrapnel shell U گلوله انفجاری
bullet گلوله فشنگ
base spray U بسکهای ته گلوله
bulletproof U ضد یا مانع گلوله
burst center U مرکز گلوله
slugs U گلوله بی شکل
can , not observe U گلوله ناپیدا
missile U گلوله موشک
missiles U گلوله موشک
cannon proof U ضد گلوله توپ
cannon shot U گلوله توپ
cannonball U گلوله توپ
shoot U گلوله زدن
shoot U برد گلوله
blank cartridge U فشنگ بی گلوله
blank catridge U گلوله سلام
shrapnel U گلوله ضد نفر
tracer shell U گلوله رسام
trial shot U گلوله ازمایشی
cannon balls U گلوله توپ
shoots U برد گلوله
cannon ball U گلوله توپ
shoots U گلوله زدن
canon ball U گلوله توپ
cartouch U گلوله توپ
cartouche U گلوله توپ
graupel U گلوله برف
rotund U گلوله وار
globus hystericus U گلوله هیستریایی
gilding metal U روکش گلوله
gas shell U گلوله دودانگیز
drill ammunition U گلوله مشقی
equivalent service rounds U گلوله معادل
beehives U گلوله ضد نفر
beehive U گلوله ضد نفر
gun shot U گلوله توپ
gun stone U گلوله توپ
cease loading U گلوله را پرنکنید
slugged U گلوله بی شکل
center of burst U مرکزاصابت گلوله
slug U گلوله بی شکل
clew U گلوله کردن
clew U گلوله نخ گره
gunshot wound U زخم گلوله
conglobate U گلوله شدن
fixed shell U گلوله متصل
illuminating shell U گلوله منور
star shell U گلوله نورافشان
plumb U گلوله سربی
plummets U گلوله سربی
hitting U اصابت گلوله
hits U اصابت گلوله
sugarplum U گلوله نبات
bombarded U گلوله باران
bombard U گلوله باران
incendiary U گلوله اتش زا
bombarding U گلوله باران
hit U اصابت گلوله
line of impact U خط اصابت گلوله
bombards U گلوله باران
star shell U گلوله منور
live round U گلوله جنگی
loading tray U سینی پر کن گلوله
plummeted U گلوله سربی
illumination round U گلوله منور
shrapnel U گلوله انفجاری
shrapnel U گلوله افشان
starshell U گلوله منور
shrapnel U گلوله نارنجکی
ballistic trajectory U خط سیربالیستیکی گلوله
leads U شاقول گلوله
lead U شاقول گلوله
bullet-proof U پاد گلوله
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com