Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
telephone conversation
U
گفتگوی تلفنی مذاکره تلفنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
exchange cable
U
کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
voice answer back
U
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
telephone repeater
U
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
radio telephone
U
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone
U
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones
U
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
telephonic
U
تلفنی
trunk line
U
خط تلفنی
telephone connection
U
اتصال تلفنی
telephone communication
U
ارتباط تلفنی
telebrief
U
هماهنگی تلفنی
wire-tapping
U
استراقسمع تلفنی
wire-tapped
U
گوشیازی تلفنی
wire-tapped
U
استراقسمع تلفنی
telephone subscriber
U
مشترک تلفنی
wire net
U
شبکه تلفنی
telephone frequency
U
بسامه تلفنی
telephone message
U
پیغام تلفنی
wire-tap
U
استراقسمع تلفنی
wire-tap
U
گوشیازی تلفنی
telephone message
U
پیام تلفنی
telephone traffic
U
ترافیک تلفنی
wire-tapping
U
گوشیازی تلفنی
telephone conversation
U
مکالمه تلفنی
interphone system
U
سیستم تلفنی
wire-taps
U
گوشیازی تلفنی
wire-taps
U
استراقسمع تلفنی
call girls
U
فاحشه تلفنی
call girl
U
فاحشه تلفنی
call meter
U
کنتور مکالمات تلفنی
telebrief
U
تماس مستقیم تلفنی
wire-tap
U
وسیلهی استراقسمع تلفنی
radiotelephony
U
مکالمه رادیو تلفنی
telephone switching technique
U
اصول اتصالات تلفنی
telephone modal distance
U
مسافت مکالمه تلفنی
telephone carrier current
U
جریان حامل تلفنی
duplex telephony
U
مکالمه تلفنی دو طرفه
duplex telephony
U
گفت و شنود تلفنی
international telephone circuit
U
خط تلفنی بین المللی
line termination circuit
U
مدار مشترک تلفنی
phantom circuit
U
مدار دو خطه تلفنی
push to talk
U
کلید مکالمه تلفنی
local subscriber
U
مشترک تلفنی محلی
wire-tapping
U
استراقسمع تلفنی کردن
wire-tapped
U
وسیلهی استراقسمع تلفنی
wire-taps
U
وسیلهی استراقسمع تلفنی
wire-taps
U
استراقسمع تلفنی کردن
wire-tapped
U
استراقسمع تلفنی کردن
log
U
ضبط تماسهای تلفنی
logs
U
ضبط تماسهای تلفنی
wire-tapped
U
نهان گوشی تلفنی
wire-tap
U
استراقسمع تلفنی کردن
wire-tap
U
نهان گوشی تلفنی
wire-taps
U
نهان گوشی تلفنی
wire-tapping
U
وسیلهی استراقسمع تلفنی
wide area telephone service
U
سرویس تلفنی گسترده
wire-tapping
U
نهان گوشی تلفنی
toll calls
U
مخابره تلفنی خارج شهری
toll call
U
مخابره تلفنی خارج شهری
telephone repeater valve
U
لامپ تقویت کننده تلفنی
trunk call
U
اتصال تلفنی بین دومشترک
trunk calls
U
اتصال تلفنی بین دومشترک
hot line
U
خط تلفنی بیست و چهار ساعته
telephone directory
U
دفترتلفن فهرست مشترکین تلفنی
hot lines
U
خط تلفنی بیست و چهار ساعته
telephone directories
U
دفترتلفن فهرست مشترکین تلفنی
cross fire
U
تداخل دومکالمه تلفنی یا تلگرافی باهم
logger
U
وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند
loggers
U
وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند
ring off
U
قطع کردن تلفن یا مکالمه تلفنی
There is no such number.
U
همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
tele communication
U
مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
duplex operation
U
کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
ex-directory
U
تلفنی که شمارهی آن در کتابچهی تلفن داده نشده
I'm putting you through now.
U
شما را الان وصل میکنم.
[در مکالمه تلفنی]
ren
U
شمارهای که باریک وسیله را در شبکه تلفنی نشان دهد
hang-up
U
ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
hang-ups
U
ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
hang up
U
ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
fcc
U
شبکههای تلفنی و رسانههای ارتباط جمعی میان ایالتی میباشد
phonopore
U
اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
answered
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answering
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
telephony
U
سیستم ساخت Nouel وATLT که به PC امکان کنترل ارتباط تلفنی PBX میدهد.
vab
U
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواند یک سیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند
ciphony
U
رمز کردن پیامهای تلفنی مکالمات رمز شده
dial up
U
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
long distance
U
دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
two way telephone equipment
U
تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
long-distance
U
دور برد مکالمات تلفنی از راه دور
private automatic branch exchange
U
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
voice grade channel
U
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
subscriber's line
U
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
fibre
U
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fiber
U
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibres
U
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
talk politics
U
گفتگوی سیاسی
tete a tete
U
گفتگوی دوبدو
parleys
U
گفتگوی دو نفری
parleyed
U
گفتگوی دو نفری
duologue
U
گفتگوی دو بدو
parleying
U
گفتگوی دو نفری
palaver
U
گفتگوی مفصل
her majesty
U
در گفتگوی ملکه
his majesty
U
در گفتگوی ازپادشاه
parley
U
گفتگوی دو نفری
it is four months old
U
در گفتگوی ازکودک
mensal conversation
U
گفتگوی سر میز
private talk
U
گفتگوی محرمانه
to speak of
<idiom>
U
مهم ،گفتگوی با ارزش
to talk politics
U
گفتگوی سیاسی کردن
to tap
[phone line]
U
مخفیانه به گفتگوی کسی در خط تلفن گوش کردن
Their eyes met.
U
آنها به هم زل زدند.
[همینطور به معنی گفتگوی بدون مکالمه یا عشق به هم]
tractate
U
مذاکره
bargain
U
مذاکره
negotiations
U
مذاکره
negotiation
U
مذاکره
bargained
U
مذاکره
bargaining
U
مذاکره
bargains
U
مذاکره
discussions
U
مذاکره
discussion
U
مذاکره
conferences
U
گفتگو مذاکره
parley
U
مذاکره کردن
beginning of negotiations
U
شروع مذاکره
discuss
U
مذاکره کردن
debate
U
مذاکره کردن
interviews
U
مصاحبه مذاکره
consultation
U
مذاکره همفکری
consultations
U
مذاکره همفکری
negotiator
U
مذاکره کننده
tractarian
U
مقاله مذاکره
proceed with deliberations
U
اقدام به مذاکره
negotiates
U
مذاکره کردن
negotiating
U
مذاکره کردن
conference
U
گفتگو مذاکره
interview
U
مصاحبه مذاکره
interviewing
U
مصاحبه مذاکره
renegotiation
U
مذاکره مجدد
negotiable
U
قابل مذاکره
negotiated
U
مذاکره کردن
interviewed
U
مصاحبه مذاکره
negotiant
U
مذاکره کننده
parleying
U
مذاکره کردن
negotiate
U
مذاکره کردن
negotiators
U
مذاکره کننده
invitation to treat
U
دعوت به مذاکره
plateform
U
سطح مذاکره
parleyed
U
مذاکره کردن
parleys
U
مذاکره کردن
symposia
U
مجلس مذاکره دوستانه
renegotiate
U
دوباره مذاکره کردن
conversing
U
مذاکره کردن امیزش
converses
U
مذاکره کردن امیزش
talk
U
مذاکره حرف زدن
symposium
U
مجلس مذاکره دوستانه
symposiums
U
مجلس مذاکره دوستانه
talks
U
مذاکره حرف زدن
converse
U
مذاکره کردن امیزش
conversed
U
مذاکره کردن امیزش
talked
U
مذاکره حرف زدن
to collapse
U
موفق نشدن
[مذاکره یا فرضیه]
in treaty
U
مشغول مذاکره و عقد پیمان
to collapse
U
بهم خوردن
[مذاکره یا فرضیه]
to collapse
U
درهم شکستن
[مذاکره یا فرضیه]
treater
U
مذاکره کننده طرف گفتگو
talk out
U
مطرح مذاکره قرار دادن
parleys
U
مذاکره درباره صلح موقت
parleyed
U
مذاکره درباره صلح موقت
parley
U
مذاکره درباره صلح موقت
parleying
U
مذاکره درباره صلح موقت
sales talk
U
مذاکره وبازار گرمی برای فروش
bring up
<idiom>
U
معرفی چیزی برای بحث (مذاکره)آوردن
to talk out a bill
U
مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
full power
U
اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
to join in
[on]
a conversation
U
واسطه شدن
[میانجی شدن]
در مذاکره ای
demarche
U
بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com