Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
acyl oxygen fission
U
گسسته شدن پیوند اسیل-اکسیژن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bond cleavage
U
گسسته شدن پیوند
oxygen convertor
U
مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
oxygenize
U
با اکسیژن ترکیب کردن اکسیژن زدن
triacyl glycerol
U
تری اسیل گلیسرول
acylating agent
U
عامل اسیل دار کننده
friedel crafts acylation
U
اسیل دار کردن فریدل-کرافتسcruller
maximal oxygen consumption per minute
U
حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
hydrogen bonding
U
پیوند هیدروژنی
[ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن]
[در رنگرزی]
deoxygenate
U
اکسیژن گیری کردن از فاقد اکسیژن کردن
maximal oxygen uptake
U
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen consumption
U
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power
U
بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
dissociated
U
گسسته
discrete
U
گسسته
discontinuous
U
گسسته
incoherent
U
گسسته
disjoint
U
گسسته
discrete structures
U
ساختهای گسسته
cleavage
U
گسسته شدن
discrete
U
مجزاکردن گسسته
incoherence
U
گسسته گویی
discrete device
U
دستگاه گسسته
disclimax
U
اوج گسسته
disturbance climax
U
اوج گسسته
discontinuous chip
U
براده گسسته
discrete circuit
U
مدار گسسته
cleavages
U
گسسته شدن
discrete component
U
با مولفههای گسسته
discrete component
U
مولفه گسسته
discrete data
U
داده گسسته
homolytic cleavage
U
گسسته شدن جور
helerolysis
U
گسسته شدن ناجور
homolytic fission
U
گسسته شدن جور
gap grading
U
دانه بندی گسسته
discrete mathematics
U
ریاضیات گسسته
[ریاضی]
heterolytic cleavage
U
گسسته شدن ناجور
broken traffic line
U
خط گسسته برای امد و شد
cleavage reaction
U
واکنش گسسته شدن
discrete programming
U
برنامه سازی گسسته
homolysis
U
گسسته شدن جور
discrete spectrum
U
طیف گسسته یا انفصالی
oxygen
U
اکسیژن
oxybiont
U
اکسیژن زی
empyreal air
U
اکسیژن
oxygen carrier
U
اکسیژن بر
oxygen debt
U
بدهی اکسیژن
oxygenation
U
امیزش با اکسیژن
oxygenization
U
اکسیژن دهی
steno oxibiant
U
اکسیژن کم تاب
deoxygenation
U
اکسیژن زدایی
oxyacetylene welding
U
جوش اکسیژن
deoxidize
U
بی اکسیژن کردن
oxidization
U
ترکیب با اکسیژن
deoxidation
U
اکسیژن گیری
oxygenation
U
اکسیژن زنی
oxygenation
U
ترکیب با اکسیژن
oxygen extraction
U
جذب اکسیژن
oxygen
U
گاز اکسیژن
oxygen cylinder
U
سیلندر اکسیژن
oxygen
U
اکسیژن دار
oxygen cylinder
U
مخزن اکسیژن
oxygen debt
U
وام اکسیژن
oxygenize
U
با اکسیژن امیختن
oxygen deficit
U
کسر اکسیژن
deoxidate
U
بی اکسیژن کردن
oxidation
U
ترکیب با اکسیژن
acidic oxide
U
اکسیژن اسیدی
acidity coefficient
U
نسبت اکسیژن
oxygen ration
U
نسبت اکسیژن
liquid exygen
U
اکسیژن مایع
liquid oxygen
U
اکسیژن مایع
oxygen deficit
U
کمبود اکسیژن
oxygenate
U
اکسیژن زدن
oxygenate
U
اکسیژن امیختن
lox
U
اکسیژن مایع
anoxia
U
کمبود اکسیژن
oxygenated
U
اکسیژن زدن
atmospheric oxygen
U
اکسیژن هوا
oxygenated
U
اکسیژن امیختن
oxygenates
U
اکسیژن زدن
oxygenates
U
اکسیژن امیختن
oxygenating
U
اکسیژن زدن
oxygenating
U
اکسیژن امیختن
oxide
U
ماده شیمیایی از اکسیژن
oxides
U
ماده شیمیایی از اکسیژن
aqualung
U
دستگاه تنفس اکسیژن
volcanize
U
جوش اکسیژن زدن
rebreather
U
سیستم اکسیژن مداربسته
oxyacid
U
اسید اکسیژن دار
chemical oxygen demand
U
نیاز شیمیایی اکسیژن
c.o.d
U
نیاز شیمیایی به اکسیژن
aqualungs
U
دستگاه تنفس اکسیژن
acetylene oxygen flame
U
شعله استیلن اکسیژن
hypoxemia
U
کاهش اکسیژن بافت
oxidizes
U
با اکسیژن ترکیب کردن
maxvo
U
بیشینه اکسیژن مصرفی
oxidize
U
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidising
U
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidised
U
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidises
U
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidizing
U
با اکسیژن ترکیب کردن
maxvo
U
حداکثر اکسیژن مصرفی
oxygen acid
U
اسید اکسیژن دار
eudiometry
U
سنجش اکسیژن هوا
hypoxia
U
کاهش اکسیژن بافت
oxyhydrogen
U
اکسیژن امیخته به ایدروژن
b.o.d
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
hypoxia
U
کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
biological oxygen demand
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biochemical oxygen demand
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
deoxidize
U
از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
monoxide
U
اکسیدی که اکسیژن وفلز ان برابر باشد
oxidation
U
عمل ترکیب اکسیژن با جسم دیگری
nitrous acid
U
اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
tetroxide
U
ترکیب دارای چهار اتم اکسیژن
The room is stuffy.
U
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
vulcanization
U
حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
protoxide
U
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
isatin
U
رنگ قرمزی که از ترکیب نیل با اکسیژن بدست می اید
continuous flow oxygen system
U
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
oxyhydrogen blowpipe
U
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
ozone
U
نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
oxygen bottle
U
محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
demand oxygen system
U
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
ageing
U
ثابت شدن رنگ در اثر گذشت زمان و تحت تاثیر اکسیژن موجود در هوا
anoxia
U
فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
graftage
U
پیوند
grafter
U
پیوند زن
inosculation
U
رگ پیوند
ligature
U
خط پیوند
slur
U
پیوند
transplantation
U
پیوند
inosculation
U
پیوند رگ ها
zonule
U
پیوند
imping
U
پیوند
colligation
U
پیوند
connexion
U
پیوند
consociation
U
پیوند
associate
U
هم پیوند
strapping
U
پیوند
hyphens
U
پیوند
hyphen
U
پیوند
grafting
U
پیوند
grafts
U
پیوند
slurring
U
پیوند
grafted
U
پیوند
graft
U
پیوند
bonding
U
پیوند
linkages
U
پیوند
associated
U
هم پیوند
associates
U
هم پیوند
associating
U
هم پیوند
unrelated
U
بی پیوند
slurs
U
پیوند
link
U
پیوند
bond
U
پیوند
nexus
U
پیوند
linkage
U
پیوند
merging
U
پیوند
relation
U
پیوند
synthesis
U
پیوند
slurred
U
پیوند
connection
U
پیوند
connexions
U
پیوند
syntheses
U
پیوند
ligaments
U
پیوند
ligament
U
پیوند
anastomosis
U
پیوند
long splice
U
پیوند بلند
localized bond
U
پیوند مستقر
splices
U
پیوند زدن
triple bond
U
پیوند سه گانه
spliced
U
پیوند زدن
splice
U
پیوند زدن
splices
U
پیوند کردن
transplantable
U
پیوند شدنی
tie bar
U
اهن پیوند
three center bonding
U
پیوند سه مرکزی
splicing
U
پیوند کردن
splicing
U
پیوند زدن
crossbreed
U
پیوند زدن
hydrogen bond
U
پیوند هیدروژنی
hyphenate
U
با خط پیوند نوشتن
buckets
U
منحنی پیوند
underpass approach
U
نشیب پیوند
underpass approach
U
سرازیری پیوند
bucket
U
منحنی پیوند
ionic bond
U
پیوند یونی
flanges
U
پیوند لوله
flange
U
پیوند لوله
link register
U
ثبات پیوند
linkage time
U
زمان پیوند
linker
U
پیوند دهنده
syntropy
U
پیوند سالم
syndesmosis
U
پیوند رباطی
outer connection
U
پیوند برونی
sailmaker splice
U
پیوند چادردوز
association
U
پیوند ارتباط
root graft
U
پیوند ریشهای
grafts
U
پیوند گیاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com