Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
departure report
U
گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
action report
U
گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
spot report
U
گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
report generator
U
گزارش زایی گزارش گیری
report generator
U
گزارش ساز ایجادکننده گزارش
mortar report
U
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
visualreport
U
گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
amplifying report
U
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
blue bark
U
گزارش حرکت
cargo outturn report
U
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
reported
U
گزارش
recitetion
U
گزارش شز
reportage
U
گزارش
report generator
U
گزارش زا
reports
U
گزارش
account
U
گزارش
report
U
گزارش
returning
U
گزارش رسمی
viva report
U
گزارش شفاهی
situation report
U
گزارش وضعیت
minute
U
گزارش وقایع
technical report
U
گزارش فنی
survey report
U
گزارش بازرسی
actions
U
گزارش وضع
viva voting
U
گزارش شفاهی
log
U
گزارش سفرهواپیما
visualreport
U
گزارش بصری
turn in
<idiom>
U
گزارش دادن
action
U
گزارش وضع
rpg
U
مولدبرنامه گزارش
school report
U
گزارش اموزشگاه
to give forth
U
گزارش دادن
error report
U
گزارش خطا
final report
U
گزارش نهایی
logs
U
گزارش سفرهواپیما
command report
U
گزارش فرماندهی
accident reporting
U
گزارش حادثه
account
U
اهمیت گزارش
reported
U
گزارش دیدبانی
reported
U
گزارش دادن به
wrap up
U
گزارش خلاصه
expertise
U
گزارش اهل فن
report
U
گزارش دادن
blue bell
U
گزارش بدرفتاری
reported
U
گزارش دادن
report
U
گزارش دادن به
report
U
گزارش دیدبانی
status report
U
گزارش وضعیت
bruit
U
گزارش سروصدا
reports
U
گزارش دیدبانی
reports
U
گزارش دادن به
submit a report
U
گزارش دادن
subemit a report
U
گزارش دادن
reports
U
گزارش دادن
edit line
U
خط گزارش وضعیت
journal
U
گزارش روزانه
flash report
U
گزارش انی
blue bell
U
گزارش جنایت
reportable
U
گزارش دادنی
journals
U
گزارش روزانه
quarterly report
U
گزارش سه ماهه
hot report
U
گزارش مهم
commentaries
U
گزارش رویداد
commentary
U
گزارش رویداد
detailed report
U
گزارش مشروح
report file
U
فایل گزارش
report generation
U
تولید گزارش
returns
U
گزارش رسمی
returns
U
گزارش دادن
returning
U
گزارش دادن
management report
U
گزارش مدیریت
annual report
U
گزارش سالانه
return
U
گزارش دادن
return
U
گزارش رسمی
annual report
U
گزارش سالیانه
internal report
U
گزارش داخلی
returned
U
گزارش دادن
returned
U
گزارش رسمی
an incomprehensive report
U
گزارش کوتاه
story
U
روایت گزارش
periodic report
U
گزارش دورهای
report generator
U
مولد گزارش
report progarm generator
U
تولیدبرنامه گزارش
report writer
U
گزارش نویسی
report writer
U
نویسنده گزارش
press report
U
گزارش خبری
report program
U
برنامه گزارش
report progarm generator
U
مولدبرنامه گزارش
reportedly
U
طبق گزارش یا شایعه
contact report
U
گزارش اخذ تماس
progress report
U
گزارش پیشرفت کار
draft report
U
گزارش نیمه نهایی
report of survey
U
گزارش تحقیقات یا بررسیها
progress reporting
U
گزارش پیشرفت کار
project technical report
U
گزارش فنی طرح
bills
U
گزارش جریان دعوی
bill
U
گزارش جریان دعوی
call up
U
دستور ارسال گزارش
flash report
U
گزارش برق اسا
call-up
U
دستور ارسال گزارش
periodic intelligence report
U
گزارش نوبهای اطلاعاتی
call-ups
U
دستور ارسال گزارش
docking report
U
گزارش تعمیر ناو
snap report
U
گزارش فوری یا انی
interim report
U
گزارش پیشرفت کار
exception reporting
U
گزارش گیری مخصوص
aircraft accident report
U
گزارش سانحه هوایی
According to the riport .
U
بقرار این گزارش
evaluation report
U
گزارش ارزیابی وضعیت
schedule report
U
گزارش زمانبندی شده
annual financial statement
U
گزارش مالی سالانه
log
U
گزارش سفرنامه کشتی
misreport
U
اشتباه گزارش دادن
hearings
U
رسیدگی بمحاکمه گزارش
reportable items
U
اقلام قابل گزارش
hearing
U
رسیدگی بمحاکمه گزارش
to give an account of
U
گزارش و توضیح دادن
logbook
U
گزارش روزانه سفرکشتی
journal book
U
دفتر گزارش روزانه
project technical report
U
گزارش فنی پروژه
weekly progress report
U
گزارش هفتگی کار
logs
U
گزارش سفرنامه کشتی
to report
[to a body]
U
گزارش دادن
[به اداره ای]
super visum corporis
U
گزارش معاینه جسد
request mast
U
گزارش از طریق سلسله مراتب
critic report
U
گزارش نتیجه جلسه انتقاد
this report is incredible
U
این گزارش را نمیتوان باورکرد
daily progress report
U
گزارش روزانه پیشرفت کار
journal
U
گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
neither report was correct
U
هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
system log
U
گزارش روزانه عملیات سیستم
fitness report
U
گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
report generator
U
برای تامین گزارش کامل
air control and reporting center (c.r.c.
U
مرکز کنترل و گزارش هوایی
city article
U
گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
return
U
گزارش نهایی هیات تحقیق
he gave an a of the battle
U
گزارش ان جنگ راشرح داد
docking report
U
گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
contact report
U
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
journals
U
گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
returning
U
گزارش نهایی هیات تحقیق
returned
U
گزارش نهایی هیات تحقیق
returns
U
گزارش نهایی هیات تحقیق
charting
U
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
[results were]
satisfactory
U
رضایت بخش
[در یادداشت گزارش کنترل]
chart
U
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
White Paper
U
گزارش هیئت دولت نامه سفید
inkling
U
اطلاع مختصری که با ان به چیزی پی برند گزارش
charted
U
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charts
U
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
i saw the report in the rough
U
من پیش نویس این گزارش رادیدم
White Papers
U
گزارش هیئت دولت نامه سفید
rpg
U
Program Report تولیدکننده برنامه گزارش
nudets
U
سیستم کشف و گزارش انفجارات اتمی
collision detection
U
تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
The details of the report were verified by the police.
U
جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
air raid reporting control ship
U
گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
aerographer
U
شخصی که وضع هوا وامواج را به کشتی گزارش میدهد
negative
U
گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
negatives
U
گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
cirvis
U
دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
print chart
U
فرمی که برای شرح قالب گزارش خروجی از یک چاپگربکار می رود
pagination
U
روند شکستن یک گزارش چاپ شده به واحدهایی متنافر باصفحات
This compares to a total of 36 cases reported in 2009.
U
همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
whats' up
U
در رهگیری هوایی یعنی علت حادثه را گزارش کنید یا وضع چطور است
logs
U
گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
log
U
گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
feasibility
U
امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود
processor
U
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
writes
U
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
write
U
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
observer
U
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
sentinel
U
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinels
U
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
flags
U
جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
flag
U
جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
observers
U
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
Anyone found trespassing is liable to be reported to the police.
U
هر کسی که غیر مجاز وارد شود به پلیس گزارش داده می شود.
cargo outturn message
U
پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
forward tell
U
انتقال دادن اطلاعات به ردههای بالاتر گزارش به مقام بالاتر
control and reporting center
U
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
stet processus
U
گزارش اصلاحی تنظیم کردن ترک دعوی کردن
voyage repairs
U
تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
reports
U
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report
U
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reported
U
گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
basic communication
U
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
returned
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
development support library
U
امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
relates
U
گزارش دادن شرح دادن
inform
U
اطلاع دادن گزارش دادن
informing
U
اطلاع دادن گزارش دادن
informs
U
اطلاع دادن گزارش دادن
relate
U
گزارش دادن شرح دادن
financial statement
U
صورت مالی گزارش مالی
flag
U
1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flags
U
1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com