Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
periodic intelligence report
U
گزارش نوبهای اطلاعاتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cirvis
U
دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
departure report
U
گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
counterintelligence survey
U
بررسی ضد اطلاعاتی تحقیقات ضد اطلاعاتی
spot report
U
گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
action report
U
گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
periodic
U
نوبهای
aguish
U
نوبهای
typic
U
نوبهای
malarial
U
نوبهای
intermittent
U
نوبهای نوبتی
tyupical
U
نوبهای برجسته
intermission
U
نوبهای تنفس دار
malarial or an
U
نوبهای xنوبه خیز
intermissions
U
نوبهای تنفس دار
small lot
U
نوبهای که تعداد مهمات یا خرج ان کم است
report generator
U
گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report generator
U
گزارش زایی گزارش گیری
mortar report
U
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
amplifying report
U
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
visualreport
U
گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
area assessment
U
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
information routing
U
مسیریابی اطلاعاتی
bulletin
U
نشریه اطلاعاتی
data bank
U
بانک اطلاعاتی
information banks
U
بانکهای اطلاعاتی
agent
U
عامل اطلاعاتی
agent net
U
شبکه اطلاعاتی
information service
U
خدمت اطلاعاتی
data banks
U
بانک اطلاعاتی
agents
U
عامل اطلاعاتی
information bits
U
بیتهای اطلاعاتی
knowledge work
U
کار اطلاعاتی
bulletins
U
نشریه اطلاعاتی
information service
U
سرویس اطلاعاتی
information system
U
سیستم اطلاعاتی
intelligence annex
U
پیوست اطلاعاتی
intelligence cycle
U
مدار اطلاعاتی
intelligence summary
U
خلاصه اطلاعاتی
information networks
U
شبکههای اطلاعاتی
knowledge industries
U
صنایع اطلاعاتی
double agent
U
عامل اطلاعاتی دو جانبه
cumpuserve
U
سرویس اطلاعاتی کامپیوتر
double agents
U
عامل اطلاعاتی دو جانبه
on line information service
U
سرویس اطلاعاتی مستقیم
automated intelligence file
U
پرونده اطلاعاتی کامپیوتری
intelligence summary
U
خلاصه وضعیت اطلاعاتی
help desk
U
میز کمک
[اطلاعاتی]
dual agent
U
عامل اطلاعاتی دو جانبه
in on
<idiom>
U
اطلاعاتی داشتن درمورد
helpdesk
U
میز کمک
[اطلاعاتی]
shannon
U
اندازه محتوای اطلاعاتی یک ارسال
officers call
U
نشریه اطلاعاتی مخصوص افسران
association in information systems
U
انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
aisp
U
انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
have something on someone
<idiom>
U
اطلاعاتی درموردکار خطای شخص داشتن
inside information
U
اطلاعاتی که بمردمان بیرون داده میشود
irm
U
Resourese Informationمدیر منابع اطلاعاتی anager
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
cargo outturn report
U
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
shirt-tail
U
اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
shirt-tails
U
اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
list
U
چاپ یا نمایش دادن موضوعات اطلاعاتی خاص
We would appreciate it if you could provide us with some information about ...
U
ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
compuserve
U
یکی از مهمترین سرویسهای اطلاعاتی line-on وابسته به آمریکا
the source
U
خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
qube
U
تسهیلات اطلاعاتی که قسمتی از یک سیستم پیشرفته کابل تلویزیونی است
header
U
پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه
headers
U
پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه
status
U
ثباتی که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
reveals
U
نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
status
U
کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
reveal
U
نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
revealed
U
نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
ip
U
شرکت یا کاربری که اطلاعاتی درباره استفاده سیستم ویدیویی است
aspect
U
کارتی که حاوی اطلاعاتی درباره متن ها در سیستم بازیابی اطلاعات است
mastered
U
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
masters
U
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
aspects
U
کارتی که حاوی اطلاعاتی درباره متن ها در سیستم بازیابی اطلاعات است
status
U
یک بیت در کلمه که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت و نتیجه یک عملیات است
master
U
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
approved data
U
سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
device
U
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
provider
U
شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
providers
U
شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
devices
U
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
CDs
U
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
CD
U
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
headers
U
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
header
U
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
recitetion
U
گزارش شز
report generator
U
گزارش زا
reports
U
گزارش
report
U
گزارش
account
U
گزارش
reportage
U
گزارش
reported
U
گزارش
Q Channel
U
یکی از هشت کانال اطلاعاتی که داده مشخص کننده شیار و زمان گردش مطلق را نگهداری میکند
edit line
U
خط گزارش وضعیت
quarterly report
U
گزارش سه ماهه
report file
U
فایل گزارش
final report
U
گزارش نهایی
error report
U
گزارش خطا
internal report
U
گزارش داخلی
report generator
U
مولد گزارش
report
U
گزارش دادن به
report writer
U
گزارش نویسی
report
U
گزارش دیدبانی
report
U
گزارش دادن
account
U
اهمیت گزارش
minute
U
گزارش وقایع
hot report
U
گزارش مهم
management report
U
گزارش مدیریت
periodic report
U
گزارش دورهای
flash report
U
گزارش انی
report generation
U
تولید گزارش
report progarm generator
U
مولدبرنامه گزارش
report progarm generator
U
تولیدبرنامه گزارش
return
U
گزارش دادن
return
U
گزارش رسمی
returned
U
گزارش دادن
returned
U
گزارش رسمی
turn in
<idiom>
U
گزارش دادن
returning
U
گزارش دادن
press report
U
گزارش خبری
expertise
U
گزارش اهل فن
wrap up
U
گزارش خلاصه
status report
U
گزارش وضعیت
returns
U
گزارش رسمی
situation report
U
گزارش وضعیت
school report
U
گزارش اموزشگاه
rpg
U
مولدبرنامه گزارش
reportable
U
گزارش دادنی
report writer
U
نویسنده گزارش
report program
U
برنامه گزارش
subemit a report
U
گزارش دادن
submit a report
U
گزارش دادن
viva voting
U
گزارش شفاهی
viva report
U
گزارش شفاهی
returning
U
گزارش رسمی
visualreport
U
گزارش بصری
to give forth
U
گزارش دادن
returns
U
گزارش دادن
technical report
U
گزارش فنی
survey report
U
گزارش بازرسی
annual report
U
گزارش سالانه
commentary
U
گزارش رویداد
reports
U
گزارش دادن به
commentaries
U
گزارش رویداد
reported
U
گزارش دادن به
reported
U
گزارش دیدبانی
accident reporting
U
گزارش حادثه
bruit
U
گزارش سروصدا
story
U
روایت گزارش
blue bell
U
گزارش جنایت
annual report
U
گزارش سالیانه
reports
U
گزارش دادن
blue bark
U
گزارش حرکت
an incomprehensive report
U
گزارش کوتاه
actions
U
گزارش وضع
command report
U
گزارش فرماندهی
reports
U
گزارش دیدبانی
journals
U
گزارش روزانه
blue bell
U
گزارش بدرفتاری
reported
U
گزارش دادن
log
U
گزارش سفرهواپیما
detailed report
U
گزارش مشروح
logs
U
گزارش سفرهواپیما
action
U
گزارش وضع
journal
U
گزارش روزانه
annual financial statement
U
گزارش مالی سالانه
hearing
U
رسیدگی بمحاکمه گزارش
snap report
U
گزارش فوری یا انی
project technical report
U
گزارش فنی پروژه
project technical report
U
گزارش فنی طرح
progress reporting
U
گزارش پیشرفت کار
progress report
U
گزارش پیشرفت کار
bills
U
گزارش جریان دعوی
super visum corporis
U
گزارش معاینه جسد
weekly progress report
U
گزارش هفتگی کار
reportedly
U
طبق گزارش یا شایعه
reportable items
U
اقلام قابل گزارش
schedule report
U
گزارش زمانبندی شده
call up
U
دستور ارسال گزارش
According to the riport .
U
بقرار این گزارش
call-up
U
دستور ارسال گزارش
call-ups
U
دستور ارسال گزارش
bill
U
گزارش جریان دعوی
hearings
U
رسیدگی بمحاکمه گزارش
log
U
گزارش سفرنامه کشتی
report of survey
U
گزارش تحقیقات یا بررسیها
aircraft accident report
U
گزارش سانحه هوایی
to give an account of
U
گزارش و توضیح دادن
docking report
U
گزارش تعمیر ناو
exception reporting
U
گزارش گیری مخصوص
logbook
U
گزارش روزانه سفرکشتی
to report
[to a body]
U
گزارش دادن
[به اداره ای]
misreport
U
اشتباه گزارش دادن
logs
U
گزارش سفرنامه کشتی
draft report
U
گزارش نیمه نهایی
contact report
U
گزارش اخذ تماس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com