Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
final report
U
گزارش نهایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
return
U
گزارش نهایی هیات تحقیق
returned
U
گزارش نهایی هیات تحقیق
returning
U
گزارش نهایی هیات تحقیق
returns
U
گزارش نهایی هیات تحقیق
draft report
U
گزارش نیمه نهایی
Other Matches
departure report
U
گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
spot report
U
گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
action report
U
گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
telic
U
نهایی دارای هدف نهایی
report generator
U
گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report generator
U
گزارش زایی گزارش گیری
amplifying report
U
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
visualreport
U
گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
mortar report
U
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
cargo outturn report
U
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
closing
U
نهایی
conclusive
U
نهایی
final
U
نهایی
high limit
U
حد نهایی
finals
U
نهایی
definitive
U
نهایی
privy
U
نهایی
peremptory
U
نهایی
ultimate
U
نهایی
ultimatums
U
نهایی
terminals
U
نهایی
ultimata
U
نهایی
definite
<adj.>
U
نهایی
terminal
U
نهایی
ultimatum
U
نهایی
final assembly
U
مونتاژ نهایی
extreme range
U
برد نهایی
margin utility
U
مطلوبیت نهایی
final
U
مسابقه نهایی
quarter-final
U
یک چهارم نهایی
net result
U
نتیجه نهایی
quarterfinal
U
یک چهارم نهایی
elevation stop
U
حد نهایی درجه
end strength
U
استعداد نهایی
semifinal
U
نیمه نهایی
second check
U
بررسی نهایی
final judgement
U
حکم نهایی
differential cost
U
ارزش نهایی
differential cost
U
هزینه نهایی
end user
U
کاربر نهایی
final act
U
سند نهایی
terminuses
U
ایستگاه نهایی
extreme position
U
وضعیت نهایی
terminus
U
ایستگاه نهایی
finals
U
مسابقه نهایی
incremental cost
U
هزینه نهایی
armageddon
U
مبارزهء نهایی
grail
U
هدف نهایی
final position
U
وضعیت نهایی
final result
U
نتیجه نهایی
ultimate speed
U
سرعت نهایی
final term
U
جمله نهایی
final velocity
U
سرعت نهایی
final payment
U
پرداخت نهایی
final drive
U
گرداننده نهایی
final diameter
U
قطر نهایی
final assembly
U
نصب نهایی
final cut
U
برش نهایی
final destination
U
مقصد نهایی
limiting value
U
ارزش نهایی
quarter final
U
یک چهارم نهایی
quarter-finals
U
یک چهارم نهایی
semi finals
U
نیمه نهایی
semi-finals
U
نیمه نهایی
end product
U
فراورده نهایی
end product
U
محصول نهایی
final value
U
ارزش نهایی
drafts
U
نیمه نهایی
try-outs
U
تمرین نهایی
try-out
U
تمرین نهایی
semi-final
U
نیمه نهایی
home stretch
U
مرحله نهایی
ultimate stress limit
U
حد تنش نهایی
ultimate stress
U
تنش نهایی
ultimate load
U
بار نهایی
top speed
U
سرعت نهایی
drafted
U
نیمه نهایی
ultimate analysis
U
تجزیه نهایی
ultimate strength
U
مقاومت نهایی
ultimata
U
هدف نهایی
ultimatum
U
هدف نهایی
ultimatums
U
هدف نهایی
additional costs
[expenses]
U
هزینه نهایی
extra expenses
U
هزینه نهایی
incremental cost
U
هزینه نهایی
last word
<idiom>
U
نظر نهایی
draft
U
نیمه نهایی
account
U
گزارش
report
U
گزارش
reportage
U
گزارش
reported
U
گزارش
reports
U
گزارش
recitetion
U
گزارش شز
report generator
U
گزارش زا
final temperature
U
درجه حرارت نهایی
finales
U
اهنگ نهایی اخر
aircraft rigging
U
تنظیم نهایی هواپیما
finishing strokes
U
دست کاری نهایی
front end
U
نرم افزار نهایی
backdoor
U
وسیله نهایی یا زیرجلی
diminishing marginal utility
U
فایده نهایی نزولی
World Series
U
مسابقات نهایی بیسبال
end user
U
استفاده کننده نهایی
final approach
U
مسیر نهایی فرود
face formwork
U
قالب بندی نهایی
finale
U
اهنگ نهایی اخر
final decision
U
رای قطعی و نهایی
decreasing marginal cost
U
هزینه نهایی نزولی
no wind position
U
محل نهایی هواپیما
final heading
U
مسیر پرواز نهایی
final invoice
U
صورت حساب نهایی
final measurement
U
اندازه گیری نهایی
finalized
U
بمرحله نهایی رساندن
endings
U
بخش نهایی چیزی
finalised
U
بمرحله نهایی رساندن
finalizes
U
بمرحله نهایی رساندن
terminal ballistics
U
بالیستیک نهایی گلوله
finalizing
U
بمرحله نهایی رساندن
ultimate strength
U
مقاومت یا استحکام نهایی
mechanicals
U
نتیجه نهایی تجسمی
margine efficiency of capital
U
بازده نهایی سرمایه
terminal repeater
U
تقویت کننده نهایی
finalises
U
بمرحله نهایی رساندن
tail end
U
قسمت نهایی انتها
finalize
U
بمرحله نهایی رساندن
ending
U
بخش نهایی چیزی
finalising
U
بمرحله نهایی رساندن
ultimacy
U
حالت نهایی غائیت
marginal costing
U
هزینه یابی نهایی
ultimate tensile stress
U
تنش کشش نهایی
margin land
U
حد نهایی بازده زمین
edit line
U
خط گزارش وضعیت
report file
U
فایل گزارش
status report
U
گزارش وضعیت
technical report
U
گزارش فنی
report generation
U
تولید گزارش
periodic report
U
گزارش دورهای
subemit a report
U
گزارش دادن
error report
U
گزارش خطا
management report
U
گزارش مدیریت
to give forth
U
گزارش دادن
turn in
<idiom>
U
گزارش دادن
flash report
U
گزارش انی
report writer
U
گزارش نویسی
wrap up
U
گزارش خلاصه
viva voting
U
گزارش شفاهی
viva report
U
گزارش شفاهی
internal report
U
گزارش داخلی
report program
U
برنامه گزارش
report progarm generator
U
تولیدبرنامه گزارش
survey report
U
گزارش بازرسی
expertise
U
گزارش اهل فن
report writer
U
نویسنده گزارش
reportable
U
گزارش دادنی
situation report
U
گزارش وضعیت
hot report
U
گزارش مهم
report progarm generator
U
مولدبرنامه گزارش
quarterly report
U
گزارش سه ماهه
submit a report
U
گزارش دادن
report generator
U
مولد گزارش
school report
U
گزارش اموزشگاه
rpg
U
مولدبرنامه گزارش
visualreport
U
گزارش بصری
journals
U
گزارش روزانه
reported
U
گزارش دادن به
reported
U
گزارش دادن
report
U
گزارش دیدبانی
report
U
گزارش دادن به
report
U
گزارش دادن
account
U
اهمیت گزارش
an incomprehensive report
U
گزارش کوتاه
minute
U
گزارش وقایع
annual report
U
گزارش سالانه
annual report
U
گزارش سالیانه
blue bark
U
گزارش حرکت
reported
U
گزارش دیدبانی
journal
U
گزارش روزانه
logs
U
گزارش سفرهواپیما
commentaries
U
گزارش رویداد
commentary
U
گزارش رویداد
story
U
روایت گزارش
actions
U
گزارش وضع
action
U
گزارش وضع
log
U
گزارش سفرهواپیما
reports
U
گزارش دیدبانی
accident reporting
U
گزارش حادثه
reports
U
گزارش دادن به
reports
U
گزارش دادن
blue bell
U
گزارش جنایت
bruit
U
گزارش سروصدا
returning
U
گزارش رسمی
returning
U
گزارش دادن
returned
U
گزارش رسمی
return
U
گزارش رسمی
return
U
گزارش دادن
detailed report
U
گزارش مشروح
command report
U
گزارش فرماندهی
returns
U
گزارش دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com