Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
super visum corporis
U
گزارش معاینه جسد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
departure report
U
گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
spot report
U
گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
action report
U
گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
report generator
U
گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report generator
U
گزارش زایی گزارش گیری
visualreport
U
گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
mortar report
U
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
amplifying report
U
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
examinations
U
معاینه
observation
U
معاینه
observations
U
معاینه
inspects
U
معاینه
inspecting
U
معاینه
inspected
U
معاینه
inspect
U
معاینه
inspection
U
معاینه
observantion
U
معاینه
examination
U
معاینه
visited
U
مسافرت معاینه
visits
U
مسافرت معاینه
inspection
U
بازدید معاینه
observes
U
معاینه کردن
observed
U
معاینه کردن
retinoscopy
U
معاینه شبکیه
seach
U
معاینه کردن
site inspection
U
معاینه محل
examinations
U
بازرسی معاینه
visit
U
مسافرت معاینه
observe
U
معاینه کردن
observing
U
معاینه کردن
psychiatric examination
U
معاینه روانپزشکی
examination
U
بازرسی معاینه
radiographic inspection
U
معاینه رونتگن
examinations
U
رسیدگی معاینه
examinations
U
معاینه کردن
examination
U
معاینه کردن
examination
U
رسیدگی معاینه
postmortem
U
معاینه پس از مرگ
test
U
معاینه کردن
mental examination
U
معاینه روانی
look over
U
معاینه کردن
tested
U
معاینه کردن
tests
U
معاینه کردن
auscultate
U
معاینه کردن
gastroscopy
U
معاینه معده
check up
U
معاینه کردن
to see eye to eye
U
معاینه دیدن
palpation
U
معاینه با دست
palpate
U
معاینه بساوشی
palp
U
معاینه بساوشی
abdominoscopy
U
معاینه شکم
otoscopy
U
معاینه گوش
checkup
U
معاینه عمومی
technical inspection
U
معاینه فنی
[خودرو]
rhinoscopy
U
معاینه بینی و حنجره
introspectively
U
بطریق معاینه نفس
observations
U
معاینه وبررسی کردن
observation
U
معاینه وبررسی کردن
ophthalmoscopy
U
معاینه چشم و شبکیه
roentgenoscopy
U
معاینه بوسیله اشعه مجهول
proctoscope
U
الت معاینه روده راست
stethoscopy
U
معاینه بوسیله گوشی طبی
laryngoscope
U
دستگاه مخصوص معاینه حنجره
hepatoscopy
U
معاینه کبد غیبگویی بادیدن جگر
roentgenoscope
U
دستگاه معاینه بوسیله اشعه مجهول
Never look a gift horse in the mouth.
<proverb>
U
دهان اسب پیشکشى را هرگز معاینه نکن .
tromsillumination
U
معاینه اندامی بوسیله انداختن روشنایی زیاد بر روی ان
cargo outturn report
U
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
speculum
U
اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
reportage
U
گزارش
reported
U
گزارش
report generator
U
گزارش زا
account
U
گزارش
report
U
گزارش
recitetion
U
گزارش شز
reports
U
گزارش
press report
U
گزارش خبری
account
U
اهمیت گزارش
edit line
U
خط گزارش وضعیت
detailed report
U
گزارش مشروح
hot report
U
گزارش مهم
flash report
U
گزارش انی
internal report
U
گزارش داخلی
final report
U
گزارش نهایی
error report
U
گزارش خطا
management report
U
گزارش مدیریت
report progarm generator
U
تولیدبرنامه گزارش
to give forth
U
گزارش دادن
report program
U
برنامه گزارش
report writer
U
گزارش نویسی
report writer
U
نویسنده گزارش
reportable
U
گزارش دادنی
technical report
U
گزارش فنی
rpg
U
مولدبرنامه گزارش
school report
U
گزارش اموزشگاه
status report
U
گزارش وضعیت
subemit a report
U
گزارش دادن
submit a report
U
گزارش دادن
report progarm generator
U
مولدبرنامه گزارش
visualreport
U
گزارش بصری
viva report
U
گزارش شفاهی
periodic report
U
گزارش دورهای
turn in
<idiom>
U
گزارش دادن
expertise
U
گزارش اهل فن
wrap up
U
گزارش خلاصه
quarterly report
U
گزارش سه ماهه
viva voting
U
گزارش شفاهی
situation report
U
گزارش وضعیت
report file
U
فایل گزارش
report generation
U
تولید گزارش
report generator
U
مولد گزارش
survey report
U
گزارش بازرسی
journals
U
گزارش روزانه
report
U
گزارش دادن
blue bark
U
گزارش حرکت
returning
U
گزارش دادن
action
U
گزارش وضع
actions
U
گزارش وضع
commentary
U
گزارش رویداد
annual report
U
گزارش سالانه
minute
U
گزارش وقایع
an incomprehensive report
U
گزارش کوتاه
story
U
روایت گزارش
returns
U
گزارش دادن
returns
U
گزارش رسمی
accident reporting
U
گزارش حادثه
reported
U
گزارش دادن
journal
U
گزارش روزانه
commentaries
U
گزارش رویداد
annual report
U
گزارش سالیانه
blue bell
U
گزارش بدرفتاری
return
U
گزارش رسمی
reported
U
گزارش دادن به
return
U
گزارش دادن
reports
U
گزارش دادن
reported
U
گزارش دیدبانی
logs
U
گزارش سفرهواپیما
reports
U
گزارش دادن به
command report
U
گزارش فرماندهی
reports
U
گزارش دیدبانی
blue bell
U
گزارش جنایت
report
U
گزارش دیدبانی
report
U
گزارش دادن به
returned
U
گزارش رسمی
bruit
U
گزارش سروصدا
log
U
گزارش سفرهواپیما
returning
U
گزارش رسمی
returned
U
گزارش دادن
gastroscope
U
اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
project technical report
U
گزارش فنی پروژه
to report
[to a body]
U
گزارش دادن
[به اداره ای]
hearing
U
رسیدگی بمحاکمه گزارش
bills
U
گزارش جریان دعوی
to give an account of
U
گزارش و توضیح دادن
snap report
U
گزارش فوری یا انی
weekly progress report
U
گزارش هفتگی کار
log
U
گزارش سفرنامه کشتی
schedule report
U
گزارش زمانبندی شده
reportedly
U
طبق گزارش یا شایعه
According to the riport .
U
بقرار این گزارش
reportable items
U
اقلام قابل گزارش
logs
U
گزارش سفرنامه کشتی
periodic intelligence report
U
گزارش نوبهای اطلاعاتی
report of survey
U
گزارش تحقیقات یا بررسیها
project technical report
U
گزارش فنی طرح
progress reporting
U
گزارش پیشرفت کار
bill
U
گزارش جریان دعوی
exception reporting
U
گزارش گیری مخصوص
flash report
U
گزارش برق اسا
annual financial statement
U
گزارش مالی سالانه
contact report
U
گزارش اخذ تماس
misreport
U
اشتباه گزارش دادن
evaluation report
U
گزارش ارزیابی وضعیت
interim report
U
گزارش پیشرفت کار
journal book
U
دفتر گزارش روزانه
logbook
U
گزارش روزانه سفرکشتی
call-ups
U
دستور ارسال گزارش
draft report
U
گزارش نیمه نهایی
call-up
U
دستور ارسال گزارش
progress report
U
گزارش پیشرفت کار
hearings
U
رسیدگی بمحاکمه گزارش
aircraft accident report
U
گزارش سانحه هوایی
docking report
U
گزارش تعمیر ناو
call up
U
دستور ارسال گزارش
fitness report
U
گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
return
U
گزارش نهایی هیات تحقیق
this report is incredible
U
این گزارش را نمیتوان باورکرد
contact report
U
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
system log
U
گزارش روزانه عملیات سیستم
he gave an a of the battle
U
گزارش ان جنگ راشرح داد
docking report
U
گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
returned
U
گزارش نهایی هیات تحقیق
city article
U
گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
critic report
U
گزارش نتیجه جلسه انتقاد
journal
U
گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
returns
U
گزارش نهایی هیات تحقیق
daily progress report
U
گزارش روزانه پیشرفت کار
air control and reporting center (c.r.c.
U
مرکز کنترل و گزارش هوایی
report generator
U
برای تامین گزارش کامل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com