Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
management report
U
گزارش مدیریت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
departure report
U
گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
action report
U
گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
spot report
U
گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
computer managed instruction
U
اموزش با مدیریت کامپیوتردستورالعمل با مدیریت کامپیوتر
smart
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarter
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smartest
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarting
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarts
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarted
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
report generator
U
گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report generator
U
گزارش زایی گزارش گیری
CMOT
U
استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP
mortar report
U
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
visualreport
U
گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
amplifying report
U
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
command management system
U
سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
army class manager activity
U
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
cargo outturn report
U
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
reportage
U
گزارش
recitetion
U
گزارش شز
report generator
U
گزارش زا
reports
U
گزارش
reported
U
گزارش
report
U
گزارش
account
U
گزارش
directorate
U
مدیریت
directorates
U
مدیریت
superintendence
U
مدیریت
leadership
U
مدیریت
stage direction
U
مدیریت
administrations
U
مدیریت
administratorship
U
مدیریت
managership
U
مدیریت
managements
U
مدیریت
conductorship
U
مدیریت
matronage
U
مدیریت
management
U
مدیریت
directorship
U
مدیریت
administration
U
مدیریت
menage
U
مدیریت
generalship
U
مدیریت
directorships
U
مدیریت
command report
U
گزارش فرماندهی
reports
U
گزارش دادن
turn in
<idiom>
U
گزارش دادن
bruit
U
گزارش سروصدا
blue bell
U
گزارش بدرفتاری
reports
U
گزارش دادن به
flash report
U
گزارش انی
detailed report
U
گزارش مشروح
edit line
U
خط گزارش وضعیت
error report
U
گزارش خطا
reported
U
گزارش دیدبانی
reported
U
گزارش دادن به
final report
U
گزارش نهایی
commentary
U
گزارش رویداد
reports
U
گزارش دیدبانی
blue bell
U
گزارش جنایت
blue bark
U
گزارش حرکت
an incomprehensive report
U
گزارش کوتاه
story
U
روایت گزارش
report generator
U
مولد گزارش
periodic report
U
گزارش دورهای
report generation
U
تولید گزارش
report file
U
فایل گزارش
accident reporting
U
گزارش حادثه
journal
U
گزارش روزانه
journals
U
گزارش روزانه
internal report
U
گزارش داخلی
quarterly report
U
گزارش سه ماهه
report progarm generator
U
مولدبرنامه گزارش
report progarm generator
U
تولیدبرنامه گزارش
hot report
U
گزارش مهم
annual report
U
گزارش سالیانه
annual report
U
گزارش سالانه
school report
U
گزارش اموزشگاه
log
U
گزارش سفرهواپیما
logs
U
گزارش سفرهواپیما
rpg
U
مولدبرنامه گزارش
action
U
گزارش وضع
actions
U
گزارش وضع
reportable
U
گزارش دادنی
report writer
U
نویسنده گزارش
report writer
U
گزارش نویسی
report program
U
برنامه گزارش
commentaries
U
گزارش رویداد
reported
U
گزارش دادن
returns
U
گزارش دادن
returns
U
گزارش رسمی
returning
U
گزارش دادن
viva voting
U
گزارش شفاهی
viva report
U
گزارش شفاهی
visualreport
U
گزارش بصری
to give forth
U
گزارش دادن
technical report
U
گزارش فنی
expertise
U
گزارش اهل فن
returning
U
گزارش رسمی
press report
U
گزارش خبری
return
U
گزارش دادن
return
U
گزارش رسمی
returned
U
گزارش دادن
returned
U
گزارش رسمی
minute
U
گزارش وقایع
survey report
U
گزارش بازرسی
report
U
گزارش دادن
report
U
گزارش دادن به
submit a report
U
گزارش دادن
account
U
اهمیت گزارش
subemit a report
U
گزارش دادن
situation report
U
گزارش وضعیت
status report
U
گزارش وضعیت
report
U
گزارش دیدبانی
wrap up
U
گزارش خلاصه
materiel cognizance
U
مدیریت کالاها
materials management
U
مدیریت مواد
managerial economics
U
اقتصاد مدیریت
management system
U
سیستم مدیریت
materiel management
U
مدیریت اماد
trusts
U
مدیریت امانی
ownership and management
U
مالکیت و مدیریت
operational management
U
مدیریت عملیاتی
trusted
U
مدیریت امانی
trust
U
مدیریت امانی
monopoly management
U
مدیریت انحصاری
industrial management
U
مدیریت صنعتی
career management
U
مدیریت مشاغل
memory management
U
مدیریت حافظه
personnel management
U
مدیریت استخدام
file management
U
مدیریت فایل
file management
U
مدیریت پرونده
file management
U
مدیریت پرونده ها
data management
U
مدیریت داده ها
job management
U
مدیریت برنامه
facilities management
U
مدیریت امکانات
interlocking directorate
U
مدیریت واحد
inventory management
U
مدیریت موجودی
maladministration
U
سوء مدیریت
management graphics
U
مدیریت گرافیک
foremanship
U
مدیریت سرکارگری
demand management
U
مدیریت تقاضا
concurrency management
U
مدیریت همزمانی
management expenses
U
مخارج مدیریت
configuration management
U
مدیریت پیکربندی
management science
U
علم مدیریت
financial management
U
مدیریت مالی
educational administration
U
مدیریت اموزشی
personnel management
U
مدیریت پرسنلی
task management
U
مدیریت وفیفه
supply management
U
مدیریت عرضه
run the show
U
مدیریت کردن
record management
U
مدیریت مدارک
materiel management
U
مدیریت اقلام
resource management
U
مدیریت منبع
pyramiding
U
مدیریت واحد
directorates
U
مقام مدیریت
setup
<idiom>
U
مدیریت داشتن
record management
U
مدیریت رکوردها
directorate
U
مقام مدیریت
system mangement
U
مدیریت سیستم
superintendency
U
ریاست مدیریت
task management
U
مدیریت کار
production management
U
مدیریت تولید
superintendence
U
ریاست مدیریت
scientific management
U
مدیریت علمی
postal directory
U
مدیریت پست
super visum corporis
U
گزارش معاینه جسد
reportedly
U
طبق گزارش یا شایعه
contact report
U
گزارش اخذ تماس
According to the riport .
U
بقرار این گزارش
exception reporting
U
گزارش گیری مخصوص
bill
U
گزارش جریان دعوی
bills
U
گزارش جریان دعوی
flash report
U
گزارش برق اسا
snap report
U
گزارش فوری یا انی
report of survey
U
گزارش تحقیقات یا بررسیها
logbook
U
گزارش روزانه سفرکشتی
evaluation report
U
گزارش ارزیابی وضعیت
interim report
U
گزارش پیشرفت کار
schedule report
U
گزارش زمانبندی شده
draft report
U
گزارش نیمه نهایی
logs
U
گزارش سفرنامه کشتی
journal book
U
دفتر گزارش روزانه
misreport
U
اشتباه گزارش دادن
reportable items
U
اقلام قابل گزارش
weekly progress report
U
گزارش هفتگی کار
docking report
U
گزارش تعمیر ناو
call-ups
U
دستور ارسال گزارش
progress report
U
گزارش پیشرفت کار
log
U
گزارش سفرنامه کشتی
aircraft accident report
U
گزارش سانحه هوایی
progress reporting
U
گزارش پیشرفت کار
project technical report
U
گزارش فنی طرح
project technical report
U
گزارش فنی پروژه
call-up
U
دستور ارسال گزارش
hearings
U
رسیدگی بمحاکمه گزارش
call up
U
دستور ارسال گزارش
to give an account of
U
گزارش و توضیح دادن
to report
[to a body]
U
گزارش دادن
[به اداره ای]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com