English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
diastereotopic group U گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ortho para director U هدایت کننده به موقعیتعای ارتو- پارا
ortho director U هدایت کننده به موقعیت ارتو
para director U هدایت کننده به موقعیت پارا
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
directors U هدایت کننده
director U هدایت کننده
guideway U شیار هدایت کننده
ballistic director U هدایت کننده بالیستیکی
bell's bund U دیوار هدایت کننده اب
dredging ladder U هدایت کننده سطل
conducting staff U ستاد هدایت کننده
directors U هدایت کننده اتش
director U هدایت کننده اتش
directing staff U ستاد هدایت کننده
channelising island U سکوی هدایت کننده
meta director U هدایت کننده به موقعیت متا
orthohydrogen U هیدروژن ارتو
ortho position U محل ارتو
armstrong U سیستم عمل کننده فرامین موشک هدایت شونده
feeding group U گروه تغذیه کننده
leaving group U گروه ترک کننده
nucleofuge U گروه ترک کننده
user group U گروه استفاده کننده
deactivating group U گروه کم کننده فعالیت
orthonormal functions U توابع نرمال ارتو
para U پارا
paras U پارا
computer users group U گروه استفاده کننده کامپیوتر
activating effect of functional group U گروه زیاد کننده فعالیت
coaxing U کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
co axial cable U کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coax U کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coaxes U کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coaxed U کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
bridgehead positions U موقعیتهای دو سر پل
parahydrogen U هیدروژن پارا
pararaft U پارا رافت
para position U محل پارا
fleet U گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
area coordination group U گروه هماهنگ کننده عملیات منطقه
fleets U گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guidance U هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
environment U محیط یا موقعیتهای فیزیکی
environments U محیط یا موقعیتهای فیزیکی
mace U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
terminal guidance U هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
maces U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
fighter direction U هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
beamrider U موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
cylinder baffles U صفحات نازک قلزی برای هدایت هوا از میان تیغههای خنک کننده و جذب حداکثر گرمای ممکن از جدارسیلندر
choir-screen U [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
choire-enclosure U [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
deterministic U نتیجه فرآیند که بستگی به موقعیتهای اولیه ورودی ها دارد
inertial guidance U سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
stellar guidance U سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
rocketeer U هدایت کننده پرتابه یا موشک دانشمند پرتابه شناس
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
adaptation U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptations U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
conductance U ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
adventure game U بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
celestial guidance U سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
asynchronous U تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes U گروه بیشمار گروه
horde U گروه بیشمار گروه
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
navigator U هدایت گر
guidance U هدایت
leading U هدایت
lead U هدایت
leads U هدایت
total conductivity U هدایت کل
transduction U هدایت
navigators U هدایت گر
conduction U هدایت
conductance U هدایت
steerage U هدایت
direction U هدایت
electric conduction U هدایت الکتریسیته
admittance U هدایت فاهری
conduct U هدایت کردن
conductibility U قابلیت هدایت
directing U هدایت کردن
conductivity U قابلیت هدایت
conveys U هدایت کردن
conductible U قابل هدایت
steering U هدایت کردن
conductivity U ضریب هدایت
conduction velocity U سرعت هدایت
conductive U قابل هدایت
convect U هدایت کردن
electron conduction U هدایت الکترون
directs U هدایت کردن
conducting U هدایت کردن
superconductivity U فوق هدایت
guided U هدایت کردن
guide U هدایت کردن
conductance U میزان هدایت
conning tower U برج هدایت
rede U هدایت کردن
conduct of fire U هدایت تیراندازی
enlightened U هدایت شده
commutate U هدایت وتغییر
guides U هدایت کردن
directed U هدایت کردن
direct U هدایت کردن
electrical conductivity U هدایت الکتریکی
conducts U هدایت کردن
undirected U هدایت نشده
conducted U هدایت کردن
vee guideways U مسیر هدایت "وی "
afferent conduction U هدایت اورانی
managements U هدایت یا سازماندهی
fire direction U هدایت اتش
steerable U هدایت کردنی
conduction U هدایت گرم
conduction U هدایت تنظیم
joysticks U سکان هدایت
template U ریل هدایت
templates U ریل هدایت
hydraulic conductivity U هدایت ابی
joystick U سکان هدایت
management U هدایت یا سازماندهی
ionic conduction U هدایت یونی
afferent transmission U هدایت اورانی
operating stand U اطاق هدایت
heat conduction U هدایت حرارتی
heat conductivity U هدایت حرارتی
guide way U مسیر هدایت
leading marks U نشانههای هدایت
leading line U خط هدایت هواپیما
stream line U خط هدایت جریان
dirigible U قابل هدایت
navigates U هدایت کردن
conveyed U هدایت کردن
canalization U هدایت در مسیر
navigate U هدایت کردن
navigating U هدایت کردن
navigated U هدایت کردن
image line U هدایت تصویر
convey U هدایت کردن
avigation U فن هدایت هواپیما
bus bar line U سیم هدایت
cons U هدایت کردن
direction U هدایت رهبری
conveying U هدایت کردن
conning U هدایت کردن
con U هدایت کردن
conned U هدایت کردن
susceptance U مقدار هدایت کور
conduction U رسانش الکتریکی هدایت
high conductivity U قابلیت هدایت زیاد
traffics U تجارت هدایت شده
laser guidance U سیستم هدایت لیزری
absolute joystick U سکان هدایت مطلق
tactical control U کنترل و هدایت تاکتیکی
direction center U مرکز هدایت عملیات
input of current U تغذیه و هدایت جریان
directional U وابسته به راهنمایی و هدایت
conducts U هدایت کردن بردن
transverse conductance U مقدار هدایت عرضی
trafficked U تجارت هدایت شده
vectored thrust U تراست هدایت شونده
director U برج هدایت تیر
vectored U تراست هدایت شونده
heat conductivity U قابلیت هدایت حرارت
current carring U انتقال یا هدایت جریان
aircraft modification and control U کنترل و هدایت هواپیما
steered wheel U چرخ هدایت شده
trafficking U تجارت هدایت شده
increase in conductivity U افزایش قابلیت هدایت
directors U برج هدایت تیر
fire direction U هدایت کردن اتش
conduct grade U درجه هدایت یک ماده
hot blast main U هدایت هوای دم داغ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com