English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
group U گروه رزمی
groups U گروه رزمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
amphibious task force U گروه رزمی اب خاکی
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
carrier task force U گروه رزمی هواپیمابر دریایی
combat team U گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
joint task force U گروه رزمی مشترک
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
Other Matches
duty with troops U در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
combat developer U وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
field services U قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
combat power U نیروی رزمی استعداد رزمی
combat orders U دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
combatcommand U فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
combat air patrol U هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
combat cargo officer U افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
defense readiness condition U وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde U گروه بیشمار گروه
hordes U گروه بیشمار گروه
combats U رزمی
epic U رزمی
epical U رزمی
combat U رزمی
combated U رزمی
combating U رزمی
epics U رزمی
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
combat power U قدرت رزمی
field army U ارتش رزمی
combat proficiency U شایستگی رزمی
combat proficiency U مهارت رزمی
combat trains U بنه رزمی
combat team U تیم رزمی
combat surveillance U مراقبت رزمی
combat troops U عدههای رزمی
field commands U قسمتهای رزمی
combat vehicle U خودروی رزمی
combatcommand U یکان رزمی
combatdrill U تمرین رزمی
combat support U پشتیبانی رزمی
combat duty U ماموریت رزمی
combatintelligence U اطلاعات رزمی
combat readiness U امادگی رزمی
combat ration U جیره رزمی
fighting patrol U گشتی رزمی
combat , echelon U یکان رزمی
strength U استعداد رزمی
strengths U استعداد رزمی
combat , echelon U رده رزمی
c ration U جیره رزمی
battle station U پایگاه رزمی
battle problems U مشکلات رزمی
battle casualty U ضایعات رزمی
martial arts U ورزشهای رزمی
field glasses U عینک رزمی
non-combatants U غیر رزمی
non-combatant U غیر رزمی
non combatant U غیر رزمی
combat , elements U عناصر رزمی
combat , elements U یکانهای رزمی
combat patrol U گشتی رزمی
combat outpost U پاسدار رزمی
combat jump U پرش رزمی
combat intelligence U اطلاعات رزمی
combat formation U ارایش رزمی
combat forces U نیروهای رزمی
combat exercise U تمرین رزمی
combat engineer U مهندسی رزمی
combat efficiency U کارایی رزمی
combat duty U امور رزمی
combat development U توسعه رزمی
combat crew U خدمه رزمی
combat arms U رسته رزمی
readiness U امادگی رزمی
service ammunition U مهمات رزمی
field officer U افسر رزمی
field order U دستورالعمل رزمی
field ration U جیره رزمی
damage U ضایعات رزمی
field service U خدمات رزمی
field type U نوع رزمی
fighting load U بار رزمی
tactical missile U موشک رزمی
herioic verse U شعر رزمی
heroic verse U شعر رزمی
tactical support U پشتیبانی رزمی
task organization U سازمان رزمی
nonbattle U غیر رزمی
operational route U جاده رزمی
field manual U دستور رزمی
field grade U رده رزمی
field commands U یکانهای رزمی
field duty U ماموریت رزمی
field exercise U تمرین رزمی
field gun U توپ رزمی
field duty U خدمات رزمی
tactical loading U بارگیری رزمی یا جنگی
combat firing U تمرین تیراندازی رزمی
combat information center U مرکز اطلاعات رزمی
live exercise U تمرین رزمی حقیقی
unit strength U قدرت رزمی یکان
combat liaison U ربط و ارتباط رزمی
combat load U بار رزمی هواپیما
combat operations U مرکز عملیات رزمی
materiel readiness U امادگی رزمی وسایل
standards U کالای جانشین رزمی
combat control team U تیم کنترل رزمی
combat support arms U رسته پشتیبانی رزمی
readiness category U درجه امادگی رزمی
readiness category U نوع امادگی رزمی
pioneer unit U یگان مهندسی رزمی
combat development U پیشرفت اموزش رزمی
combat service support U پشتیبانی خدمات رزمی
epos U اشعار رزمی پیشینیان
standard U کالای جانشین رزمی
effective strength U استعداد رزمی موثر
level of strength U میزان استعداد رزمی
level of strength U سطح استعداد رزمی
combat support arms U یکان پشتیبانی رزمی
field U زمینه رزمی صحرایی
combat support troops U یکانهای پشتیبانی رزمی
combat support troops U عدههای پشتیبانی رزمی
fielded U زمینه رزمی صحرایی
fields U زمینه رزمی صحرایی
field range U میدان تیر رزمی
field order U دستورعملیاتی دستور رزمی
attrition U کاهش توان رزمی
field officer U افسر رسته رزمی
condition of readiness U وضعیت امادگی رزمی
field service U پشتیبانی سرویس رزمی
epics U شعر رزمی حماسه
level of readiness U سطح امادگی رزمی
level of effort U تلاش رزمی یکان
combat pay U فوق العاده رزمی
jujitsu U مادر ورزشهای رزمی
epic U شعر رزمی حماسه
conventional forces U نیروهای رزمی معمولی
combat ready U دارای امادگی رزمی
flyable dud U بدون امادگی رزمی
threat study U بررسی امکانات رزمی دشمن
strengths U توان رزمی تعداد نفرات
tae guk U بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
trains area U منطقه بنه رزمی یکان
strength U قدرت رزمی استعداد نفری
strength U توان رزمی تعداد نفرات
combat essential U مورد نیاز حتمی رزمی
battle bill U فهرست استعداد رزمی ناو
strengths U قدرت رزمی استعداد نفری
commitment value U ارزش رزمی یک یکان در درگیریها
combatdrill U تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
main battle tank U قوی ترین تانک رزمی
night cap U گشتی رزمی هوایی شبانه
combat crew U خدمه رزمی هواپیما یاخودرو
combat commander's insignia U علامت فرماندهی بر یکان رزمی
rhapsode U دوره گردی که اشعار رزمی
loss U تلفات جنگی ضایعات رزمی
field commands U یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
combat resolution U پایین ترین رده رزمی
build up U بالا بردن توان رزمی نیروها
build-up U بالا بردن توان رزمی نیروها
army ready material program U برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
build-ups U بالا بردن توان رزمی نیروها
tactical reconnaissance U براوردموقعیت رزمی در حالتی که درگیری نزدیک است
tailor U برش دادن ازنظر رزمی به هم مربوط کردن
tailors U برش دادن ازنظر رزمی به هم مربوط کردن
task organization U سازمان دادان برای رزم برش رزمی
zipper U گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
locap U گشتی رزمی هوایی مخصوص ارتفاع پست
zippers U گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
trouvere U شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
war footing U حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
target cap U گشتی هوایی رزمی مخصوص تجسس منطقه هدف
unit citation U جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
technical observer U بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
odyssey U قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odysseys U قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
stand-off U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-offs U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand off U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
zeroed out U ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
attrition rate U میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
assembly U گروه
bunching U گروه
cohort U گروه
covey U گروه
t group U گروه T
swarm U گروه
attack group U گروه تک
bunches U گروه
bunched U گروه
bunch U گروه
parcel U گروه
parcels U گروه
special interest group U گروه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com