Perdic | گروه دو عضوی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	diad U	گروه دو عضوی
	dyad U	گروه دو عضوی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	packs U	گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
	pack U	گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
	memberless U	بی عضوی
	organic U	عضوی
	beach group U	گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
	commodity groups U	گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
	organic set U	امایه عضوی
	monoplegia U	فلج یک عضوی
	organicism U	عضوی نگری
	octamerous U	هشت عضوی
	organic deafness U	کری عضوی
	organic sensations U	احساسهای عضوی
	organic disorder U	اختلال عضوی
	dyadic unit U	واحد دو عضوی
	six membered ring U	حلقه شش عضوی
	inorganic U	غیر عضوی
	dysarthria U	نارساگویی عضوی
	beach party U	گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
	psychalgia U	درد غیر عضوی
	organic psychosis U	روان پریشی عضوی
	organic mental disorder U	اختلال روانی عضوی
	amputation U	قطع عضوی از بدن
	brachium U	هر عضوی شبیه بازو
	struma U	اتساع و گشادشدن هر عضوی
	maim U	اختلال یا از کارافتادگی عضوی
	maimed U	اختلال یا از کارافتادگی عضوی
	maiming U	اختلال یا از کارافتادگی عضوی
	maims U	اختلال یا از کارافتادگی عضوی
	ablation U	قطع عضوی از بدن
	hypertrophy U	بزرگ شدن عضوی بیش از حد لزوم
	viscus U	عضوی که دراحشاء واقع شده است
	tranillumination U	انقال نور از خلال عضوی بعضو دیگری
	emphysema U	اتساع و بزرگی عضوی در اثر گاز یا هوا باد
	play footsie <idiom> U	از زیرمیز با پا عضوی از بدن شخص مقابل را لمس کردن
	civil reserve air fleet U	گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
	task component U	بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
	framing U	یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
	Internet U	انجمنی که عضوی از IAB است و استانداردهای اینترنت را تشخیص میدهد
	prolotherapy U	اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
	clean up party U	گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
	task forces U	گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
	task force U	گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
	countervailing power U	قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
	kaldor criterion U	ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
	amphibious task group U	گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
	landing group U	گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
	Internet U	انجمنی که عضوی از IAB است و استانداردهای جدید اینترنت را پیش از اینکه به IETF مراجعه کنند بررسی میکند
	stables U	گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
	stable U	گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
	horde U	گروه بیشمار گروه
	hordes U	گروه بیشمار گروه
	battery of tests U	گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
	qyaternary U	چهار واحدی چهار عضوی
	hosted U	گروه
	host U	گروه
	batches U	گروه
	clusters U	گروه
	hosting U	گروه
	mass U	گروه
	hosts U	گروه
	platoon U	گروه
	platoons U	گروه
	batch U	گروه
	flock U	گروه
	flocked U	گروه
	flocking U	گروه
	ensign U	گروه
	ensigns U	گروه
	massing U	گروه
	masses U	گروه
	shoals U	گروه
	folk U	گروه
	folks U	گروه
	shoal U	گروه
	clique U	گروه
	cluster bomb U	گروه
	cluster U	گروه
	cliques U	گروه
	teams U	گروه
	team U	گروه
	flocks U	گروه
	covey U	گروه
	congregations U	گروه
	congregation U	گروه
	squads U	گروه
	special interest group U	گروه
	squad U	گروه
	swarms U	گروه
	many U	گروه
	concourse U	گروه
	concourses U	گروه
	attack group U	گروه تک
	g , series U	گروه ژ
	herds U	گروه
	herding U	گروه
	herded U	گروه
	herd U	گروه
	multitudes U	گروه
	multitude U	گروه
	swarmed U	گروه
	swarm U	گروه
	cluster bombs U	گروه
	assembly U	گروه
	frying U	گروه
	fry U	گروه
	fries U	گروه
	throngs U	گروه
	thronging U	گروه
	thronged U	گروه
	parcel U	گروه
	parcels U	گروه
	gang U	گروه
	bunching U	گروه
	bunches U	گروه
	bunched U	گروه
	bunch U	گروه
	t group U	گروه T
	gangs U	گروه
	throng U	گروه
	schools U	گروه
	crowd U	گروه
	cohort U	گروه
	cohorts U	گروه
	company U	گروه
	party U	گروه
	group U	گروه
	crowds U	گروه
	corps U	گروه
	school U	گروه
	setting up U	گروه
	sets U	گروه
	ring U	گروه
	companies U	گروه
	set U	گروه
	groups U	گروه
	trooping U	گروه
	bevy U	گروه
	lot U	گروه
	troop U	گروه
	trooped U	گروه
	army group U	گروه ارتش
	armor group U	گروه زرهی
	wing U	گروه هوایی
	out group U	برون گروه
	divisions U	گروه وزنی
	passel U	گروه کثیر
	patriciate U	گروه بزرگان
	artillery group U	گروه توپخانه
	division U	گروه وزنی
	billeting party U	گروه پیشرو
	billeting party U	گروه یورتچی
	optimates U	گروه اشراف
	quire U	گروه کر [موسیقی]
	schools U	گروه پرندگان
	lobbied U	گروه فشار
	lobbies U	گروه فشار
	battle group U	گروه نبرد
	battery of wells U	گروه چاهها
	lobby U	گروه فشار
	basic unit assembly group U	گروه ساختمانی
	multitudes U	گروه بسیار
	attack group U	گروه تک به ساحل
	service squadron U	گروه خدمات
	open group U	گروه باز
	winging U	گروه هوایی
	peasntry U	گروه دهقانان
	acidic group U	گروه اسید
	acid group U	گروه اسیدی
	acid group U	گروه اسید
	subgroups U	زیر گروه
	choir U	گروه خوانندگان
	amino group U	گروه امینی
	reconnaissance party U	گروه شناسایی
	GEAM U	گروه معماری
	republic of letters U	گروه ادبا
	packs U	دسته گروه
	subgroup U	خرده گروه
	reference group U	گروه مرجع
	regimentalation U	گروه بندی
	subgroups U	خرده گروه
	subgroup U	زیر گروه
	phosphoryl group U	گروه فسفریل
	alkyl group U	گروه الکیلی
	selected group U	گروه گزیده
	alkyl group U	گروه الکیل
	point group U	گروه نقطهای
	primary group U	گروه نخستین
	air group U	گروه هوایی
	professoriate U	گروه استادان
	advance point U	گروه نوک
	advance party U	گروه پیشرو
	quaternary U	گروه چهارچیز
	pack U	دسته گروه
	acidic group U	گروه اسیدی
	abelian group U	گروه ابلی
	biotype U	زیست گروه
	end group U	گروه انتهایی
	outfits U	همسفر گروه
	encounter group U	گروه رویارویی
	in group U	گروه خودی