Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
date time group
U
گروه تاریخ و زمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chronologically
U
به ترتیب زمان یا تاریخ
sailing date
U
تاریخ شروع سفر دریایی زمان حرکت
chronologize
U
بترتیب زمان قراردادن موافق تاریخ مرتب کردن
rain check
<idiom>
رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
christian era
U
مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
date time group
U
گروه ساعت و زمان
packs
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
banner page
U
صفحهای که در ابتدا با تاریخ و زمان و نام متن و نام مشخص چاپ گیرند و چاپ میشود
backdate
U
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdating
U
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdates
U
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdated
U
تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
martyrology
U
تاریخ شهدا تاریخ شهدای مسیحی
antedated cheque
U
چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
antedates
U
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated
U
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedate
U
پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
dates
U
تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
date
U
تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
prehistory
U
ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
hagiology
U
تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
target date
U
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups
U
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
protohistory
U
تاریخ ماقبل تاریخ
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
civil reserve air fleet
U
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component
U
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing
U
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party
U
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task force
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
kaldor criterion
U
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
amphibious task group
U
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes
U
گروه بیشمار گروه
horde
U
گروه بیشمار گروه
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
presents
U
زمان حاضر زمان حال
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
presented
U
زمان حاضر زمان حال
present
U
زمان حاضر زمان حال
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
battery of tests
U
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
coetaneous
U
هم تاریخ
appointment
U
تاریخ
era
U
تاریخ
coeval
U
هم تاریخ
history
U
تاریخ
date
U
تاریخ
undated
U
بی تاریخ
histories
U
تاریخ
eras
U
تاریخ
dates
U
تاریخ
dateless
U
بی تاریخ
date
[appointment]
U
تاریخ
dates
[appointments]
U
تاریخ ها
no date
U
بی تاریخ
with effect from
U
از تاریخ ...
appointments
U
تاریخ ها
as of
U
از تاریخ
appointed days
U
تاریخ ها
as from
U
از تاریخ ,
appointed day
U
تاریخ
closing date
U
تاریخ انقضاء
backdating date
U
پیش تاریخ
date of birth
U
تاریخ تولد
epochs
U
مبدا تاریخ
date of maturity
U
تاریخ انقضاء
date of maturity
U
تاریخ سررسید
epoch
U
مبدا تاریخ
acceptance date
U
تاریخ قبولی
value date
U
تاریخ ارزش
literary history
U
تاریخ ادبیات
out of date
U
از تاریخ گذشته
current date
U
تاریخ جاری
system date
U
تاریخ سیستم
expiry date
U
تاریخ انقضاء
postdate
U
تاریخ ماقبل
dateline
U
تاریخ گذاری
postdated
U
تاریخ ماقبل
postdates
U
تاریخ ماقبل
postdating
U
تاریخ ماقبل
expiration date
U
تاریخ انقضا
maturity date
U
تاریخ سررسید
shelf life
U
تاریخ مصرف
chronogram
U
ماده تاریخ
prehistory
U
پیش تاریخ
julain date
U
تاریخ ژولین
the date was not specified
U
تاریخ ان معلوم
termination date
U
تاریخ پایان
date of shipment
U
تاریخ حمل
completion date
U
تاریخ تکمیل
prehistory
U
ماقبل تاریخ
natural history
U
تاریخ طبیعی
historian
U
تاریخ گزار
historians
U
تاریخ نویس
historians
U
تاریخ گزار
due date
U
تاریخ تادیه
dated
U
تاریخ دار
economic history
U
تاریخ اقتصادی
basic date
U
تاریخ ترفیع
maintenance history
U
تاریخ تعمیرات
date of acquisition
U
تاریخ خریداری
dates
U
نخل تاریخ
historian
U
تاریخ نویس
date of issuance
U
تاریخ صدور
delivery date
U
تاریخ تحویل
dateable
U
تاریخ گذاردنی
creation date
U
تاریخ افرینش
creation date
U
تاریخ ایجاد
stale cheque
U
چک تاریخ گذشته
date in issuing
U
تاریخ صدور
in chronological order
U
به ترتیب تاریخ
natural historian
U
تاریخ نویس
due date
U
تاریخ سررسید
modern history
U
تاریخ معاصر
Ancient history
U
تاریخ باستان
date
U
نخل تاریخ
intellectual history
U
تاریخ اندیشه ها
effective date
U
تاریخ اجرا
datable
U
تاریخ گذاردنی
historicity
U
تاریخ گرایی
chronological
U
به ترتیب تاریخ
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
era
U
اغاز تاریخ عصر
eras
U
اغاز تاریخ عصر
the Classical World
[the Ancient World]
U
جهان باستانی
[تاریخ]
early German history
U
تاریخ ابتدایی آلمان
misdate
U
تاریخ غلط گذاشتن
value date
U
تاریخ اجرا والور
morphology
U
تاریخ تحولات لغوی
azoic
U
دوران ماقبل تاریخ
hagiologist
U
نویسنده تاریخ اولیاوپیغمبران
up to now
U
تا کنون تا این تاریخ
historian
U
تاریخ دان مورخ
medizeval history
U
تاریخ قرون وسطی
historical determinism
U
اعتقاد به جبر تاریخ
expiry date of the credit
U
تاریخ انقضای اعتبار
the christian era
U
مبدا تاریخ میلادی
historians
U
تاریخ دان مورخ
back dated
U
پیش تاریخ شده
from the date on wards
U
از این تاریخ به بعد
historically
U
بشکل تاریخ دراوردن
even
U
دارای همان تاریخ
Death keeps no calendar.
<proverb>
U
مرگ تاریخ ندارد.
economic interpretation of history
U
تفسیر اقتصادی تاریخ
to go down in history
U
در تاریخ ثبت شدن
dateline
U
محل تاریخ گذاری
What is todays date ?
U
تاریخ امروز چیست ؟
landmark
U
نقطه تحول تاریخ
cryptodate
U
کلید تاریخ رمز
effective date
U
تاریخ شروداجرای دستورالعمل
historic
U
معروف مبنی بر تاریخ
chronological
U
دارای تسلسل تاریخ
prehistoric times
U
ازمنه ماقبل تاریخ
landmarks
U
نقطه تحول تاریخ
The prehistoric creatures .
U
موجودات ماقبل تاریخ
of even date
U
دارای همان تاریخ
Antiquity
U
جهان باستانی
[تاریخ]
post date
U
تاریخ اینده گذاشتن
dateable
U
قابل تعیین تاریخ
post date
U
پیش تاریخ کردن
date of change of acountability
U
تاریخ تسویه حساب
completion date
U
تاریخ انجام کار
letter of even date
U
نامه همین تاریخ
Date and place of departure.
U
تاریخ ؟ محل حرکت
An Out line of European history .
U
کلیات تاریخ اروپ؟
datable
U
قابل تعیین تاریخ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com