Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electron withdrawing substituent
U
گروه استخلافی الکترون کشنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electron releasing substituent
U
گروه استخلافی الکترون دهنده
substituent
U
گروه استخلافی
substituent group
U
گروه استخلافی
packs
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
distribution compound
U
ترکیب دو استخلافی
substitution reaction
U
واکنش استخلافی
monosubstituted compound
U
ترکیب تک استخلافی
subtitution nucleophilic unimolecular
U
واکنش استخلافی هسته دوست تک مولکولی
substitution uncleophilic biomolecular
U
واکنش استخلافی هسته دوست مولکولی
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups
U
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet
U
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component
U
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing
U
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party
U
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
deadlier
U
کشنده
trackers
U
کشنده
tracker
U
کشنده
deadly
U
کشنده
fatal
U
کشنده
deadliest
U
کشنده
inhalant
U
بو کشنده
tensioner
U
کشنده
murderers
U
کشنده
pestilent
U
کشنده
perishing
U
کشنده
enticing
U
کشنده
puller
U
کشنده
assassinator
U
کشنده
suicidal
U
کشنده
pernicious
U
کشنده
tensor
U
کشنده
lethal
U
کشنده
tractive
U
کشنده
killer
U
کشنده
killers
U
کشنده
mortals
U
کشنده
attractive
U
کشنده
murderous
U
کشنده
mortal
U
کشنده
alluring
U
کشنده
sorbent
U
کشنده
murderer
U
کشنده
plotters
U
کشنده
delineator
U
کشنده
deathy
U
کشنده
death ful
U
کشنده
prepossessing
U
کشنده
drainer
U
اب کشنده
plotter
U
کشنده
inviting
U
کشنده
lethiferous
U
کشنده
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task force
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces
U
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
drawers
U
کشنده برات یا چک
death blow
U
ضربت کشنده
herbicidal
U
کشنده گیاهان
nonlethal
U
غیر کشنده
killings
U
کشنده دلربا
introversive
U
بدرون کشنده
hauling part
U
قسمت کشنده
fungicidal
U
کشنده قارچ
lethality
U
کشنده بودن
lancinating
U
تیر کشنده
it is mortal to him
U
کشنده اوست
killing
U
کشنده دلربا
dragman
U
میکشد کشنده
stertorous
U
خرناس کشنده
drum plotter
U
کشنده طبله
tractive effort
U
نیروی کشنده
introvertive
U
بدرون کشنده
drawer
U
کشنده برات یا چک
howling
U
جیغ کشنده
killer whales
U
وال کشنده
pestilently
U
بطور کشنده
inhaul
U
به داخل کشنده
howling
U
زوزه کشنده
mortally
U
بطور کشنده
ovicidal
U
کشنده تخم
killer whale
U
وال کشنده
kaldor criterion
U
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
downhaul
U
طناب پایین کشنده
invitingly
U
بطور جالب یا کشنده
attractively
U
بطور کشنده یا جاذب
median lethal dose
U
دوز متوسط کشنده
adducent
U
بداخل کشنده مقرب
pesticide
U
کشنده حشره موذی
disinfestant
U
ماده کشنده حشرات
dead ground
U
اتصال به زمین کشنده
pesticides
U
کشنده حشره موذی
nitrogen mustard
U
گاز کشنده خردل
lethal
U
وابسته به مرگ کشنده
ejector
U
پوکه کش بیرون کشنده
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group
U
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
to cach one's death
U
دچار سرماخوردگی کشنده شدن
adductive
U
استشهادی بسوی محور کشنده
biocid
U
قاطع حیات کشنده حشرات
raymond hook
U
قلاب بالا کشنده قایق
boat falls
U
طناب بالا کشنده قایق
slaughterous
U
مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
It is murder driving on this freeway ( motorway , highway ) .
U
رانندگی دراین بزرگراه کشنده است
caricaturists
U
کشنده تصویرهای مضحک واغراق امیز
rodenticide
U
دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
caricaturist
U
کشنده تصویرهای مضحک واغراق امیز
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde
U
گروه بیشمار گروه
hordes
U
گروه بیشمار گروه
counter check
U
چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
lanciation
U
سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
traced
U
رد الکترون
electrons
U
الکترون
trace
U
رد الکترون
isoelectronic
U
هم الکترون
electron
U
الکترون
negatron
U
الکترون
electron donor
U
الکترون ده
coelectron
U
هم الکترون
traces
U
رد الکترون
charge of the electron
U
بار الکترون
photo electron
U
الکترون نوری
electron diffraction
U
خمیدگی الکترون
primary electron
U
الکترون اولیه
electron deceleration
U
دیرکرد الکترون
electron decay
U
اضمحلال الکترون
electron decay
U
تجزیه الکترون
electron conduction
U
هدایت الکترون
electronic concentration
U
غلظت الکترون
electron distribution
U
پخش الکترون
electron donor
U
دهنده الکترون
emissions
U
صدور الکترون
emission
U
صدور الکترون
free electron
U
الکترون غیرپیوندی
valence electron
U
الکترون والانس
valence electron
U
الکترون رسانایی
valence electron
U
الکترون فرفیت
electron emitter
U
منبع الکترون
electron emission
U
صدور الکترون
electron drift
U
رانش الکترون
electron concentration
U
غلظت الکترون
bound electron
U
الکترون بسته
photo electron
U
فوتو الکترون
electron beam
U
اشعه الکترون
electron beam
U
شعاع الکترون
electron flow
U
سیلان الکترون ها
electron avalanche
U
بهمن الکترون
electron affinity
U
الکترون خواهی
electron acceptor
U
الکترون پذیر
electron acceptor
U
پذیرنده الکترون
electron acceleration
U
شتاب الکترون
nonbonding electron
U
الکترون ناپیوندی
isoelectronic ions
U
یونهای هم الکترون
mass of the electron
U
جرم الکترون
nuclear electron
U
الکترون هسته
electron beam
U
باریکه الکترون
inner shell electron
U
الکترون درونی
electron charge
U
بار الکترون
high energy electron
U
الکترون پر انرژی
electron capture
U
الکترون گیراندازی
outer shell electron
U
الکترون رسانایی
outer shell electron
U
الکترون بیرونی
concentration of electron
U
چگالی الکترون
density of electron
U
چگالی الکترون
conduction electron
U
الکترون رسانایی
conduction electron
U
الکترون رسانش
initiating electron
U
الکترون اغازگر
odd electron
U
الکترون منفرد
lone electron
U
الکترون تنها
free electron
U
الکترون ازاد
electron jump
U
پرش الکترون
electron multiplier
U
افزاینده الکترون
electron orbit
U
مسیرگردش الکترون
electron mass
U
جرم الکترون
electron flow
U
فلوی الکترون
electron exchange
U
تبادل الکترون
electron volt
U
الکترون ولت
antibonding electron
U
الکترون ضد پیوندی
electron energy
U
انرژی الکترون
electron pair
U
زوج الکترون
electron recoil
U
بازگشت الکترون
electron tube
U
لوله الکترون
electron injector
U
الکترون افکن
electron trajectory
U
مسیر الکترون
electron focusing
U
تمرکز الکترون
electron beam
U
پرتو الکترون
electron transition
U
انتقال الکترون
electron spin
U
اسپین الکترون
electron transition
U
عبور الکترون
electron spin
U
تنیدگی الکترون
electron shell
U
پوسته الکترون
electroneutrality
U
الکترون خنثایی
secondary electron
U
الکترون ثانوی
electrophile
U
الکترون دوست
electron emmission
U
انتشار الکترون
electron energy
U
کارمایه ی الکترون
battery of tests
U
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com