English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 148 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thermosphere U گرما سپهر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thermostats U :الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
thermostat U :الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
heavens U سپهر
hydrosphere U اب سپهر
sphere U سپهر
spheres U سپهر
heaven U سپهر
sky U سپهر
skies U سپهر
magnetosphere U مغناطیس- سپهر
mesosphere U میان- سپهر
troposphere U زیرین سپهر
photosphere U نور سپهر
ionosphere U یون- سپهر
stratosphere U لایه- سپهر
biosphere U زیست سپهر
pedosphere U خاک- سپهر
centrosphere U گردان سپهر
biogenosphere U زیست سپهر
barysphere U گردان سپهر
chromosphere U فام سپهر
ecosphere U بوم سپهر
geosphere U زمین سپهر
lithosphere U خاک سپهر
phytosphere U گیاه- سپهر
oceanic troposphere U گرم - سپهر اقیانوس
cauma U گرما
isotherm U خط هم گرما
heat U گرما
heats U گرما
radiation of heat U گرما
heat exchange U تبادل گرما
heat flow U جریان گرما
non conducting U عایق گرما
heat absorbing U جذب گرما
thermal reservoir U منبع گرما
thermoelectric U گرما برقی
thermal unit U واحدسنجش گرما
cold is merely privative U گرما نیست
thermomagnetic U گرما مغناطیس
thermosphere U گرما کره
I am absolutely baked. U از گرما پختم
heat loss U تلف گرما
heat flux U شار گرما
thermal agitation voltage U اثر گرما
pyro electricity U گرما برق
thermal effect U اثر گرما
thermochemistry U گرما شیمی
pyromagnetic U گرما- مغناطیس
intensity of heat U شدت گرما
incalescence U گرما جویی
hot cabinet U قفسه گرما
heat transmission U انتقال گرما
heat transfer U انتقال گرما
heat radiation U تابش گرما
thermoelasticity U گرما کشسانی
thermal flux U شار گرما
thermo electricity U گرما برق
calorification U پیدایش گرما
melted U از گرما سوختن
heats U گرما حرارت
radiators U گرما افکن
adiabatic U عایق گرما
temperatures U درجه گرما
convection U انتقال گرما
thermometers U گرما سنج
thermometer U گرما سنج
temperature U درجه گرما
heat U گرما حرارت
incalescent U گرما گرای
radiators U گرما تاب
radiator U گرما افکن
radiator U گرما تاب
btu U واحدبریتانیایی گرما
thermal U مربوط به گرما
radiator U بیرون دهنده گرما
thermoelectric effect U اثر گرما- برق
swelters U از گرما بیحال شدن
she cannot bear heat U طاقت گرما را ندارد
sweltered U از گرما بیحال شدن
she cannot bear heat U تاب گرما رانمیاورد
swelter U از گرما بیحال شدن
resistant to heat U مقاوم در برابر گرما
warmth U تعادل گرما ملایمت
thermoforming U شکل دادن با گرما
thermolytic U وابسته به تحلیل گرما
to evolve heat U گرما بیرون دادن
therm U واحد گرما حمام
therm U حمام عمومی گرما
fehrenheit thermometer U گرما سنج فارنهایت
to resist heat U تاب گرما اوردن
thermotropism U حساسیت نسبت به گرما
thermotropic U علاقمند به گرما دماگرای
thermotaxis U تحرک در اثر گرما
therms U واحد گرما حمام
therms U حمام عمومی گرما
thermonuclear reaction U واکنش گرما- هستهای
temperature independent paranagnetism U پارامغناطیس گرما مستقل
heat transfer coefficient U ضریب انتقال گرما
calory U واحد سنجس گرما
cooling water thermometer U گرما سنج اب سرد
calories U واحد سنجس گرما
diathermacy U خاصیت هدایت گرما
heat-stroke U گرماگرفتگی غش در اثر گرما
heat stroke U گرماگرفتگی غش در اثر گرما
heat fast paint U رنگ مقاوم گرما
b.t.u. U واحد بریتانیایی گرما
calorie U واحد سنجس گرما
hot shorteness U شکنندگی حاصل از گرما
mechanical equivalent of heat U هم ارز مکانیکی گرما
british thermal unit U واحد بریتانیایی گرما
heat flux density U چگالی شار گرما
chinical t. U گرما سنج طبی
baking enamel U لعاب دادن با گرما
radiators U بیرون دهنده گرما
conductibility of heat U قابلیت هدایت گرما گرمارسانی
warm spot U اندامها و مراکزاحساس گرما در پوست
stew U خیس عرق شدن [در گرما]
convector U جسم انتقال دهنده گرما
electricity U مین نور یا گرما یا نیرو
calorie U واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
heater U بخاری دستگاه تولید گرما
calories U واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
thermographic U وابسته به گرما سنجی یادمانگاری
heat radiates from the stove U گرما ازبخاری متشعشع میشود
heaters U بخاری دستگاه تولید گرما
thermolytic U وابسته به تجزیه در اثر گرما
convectors U جسم انتقال دهنده گرما
register U ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
registering U ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
variations of temperature U اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
registers U ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
chromometer U ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
In the heat of the moment <idiom> [در گرما گرم کار] [بحث ومجادله لفظی]
thermostat U تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
thermostats U تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
epicritic U تمیز دهنده گرما وسرما حساس بسرماوگرما
thermostatics U اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
material theory of heat U پندار مادیت نسبت بگرما تصور اینکه گرما ماده است
advection U جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
glass wool U تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
cracking U وارد کردن گرما و معمولافشار برای شکستن هیدروکربنهای کمپلکس گاه درحضور کاتالیزور
stirling cycle U سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
thermodynamics U علم مربوط به تبادل کار وحرارت و جریان گرما وتغییر دما بویژه در سیالات متحرک
thermal U کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
electrosensitive U کاغذ چاپ پوشیده شده از فلر که میتواند حروف را توسط گرما با نوک مخصوص چاپ -Ddot matrix نمایش میدهد
conductance U رسانایی الکتریکی گرما رسانایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com