Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
radiator
U
گرما افکن
radiators
U
گرما افکن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thermostat
U
:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
thermostats
U
:الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
bomber
U
بمب افکن
projectors
U
پرتو افکن
projectors
U
پیش افکن
trajectories
U
فرا افکن
trajectory
U
فرا افکن
shadowy
U
سایه افکن
projector
U
پیش افکن
bombers
U
بمب افکن
searchlight
U
نور افکن
searchlights
U
نور افکن
disruptive
U
نفاق افکن
projector
U
پرتو افکن
electron injector
U
الکترون افکن
adumbral
U
سایه افکن
umbriferous
U
سایه افکن
peashooters
U
نخود افکن
peashooter
U
نخود افکن
torpedo boat
U
اژدر افکن
irradiative
U
پرتو افکن
flame thrower
U
شعله افکن
fire thrower
U
شعله افکن
bombardier
U
بمب افکن
factious
U
نفاق افکن
falmethrower
U
شعله افکن
searchlights
U
اشعه نور افکن
bombers
U
هواپیمای بمب افکن
fighter bomber
U
شکاری- بمب افکن
destroyer boat
U
قایق اژدر افکن
pharos
U
نور افکن دریایی
pt boat
U
ناوچه اژدر افکن
torpedo boat
U
ناوچه اژدر افکن
searchlight
U
اشعه نور افکن
bomber
U
هواپیمای بمب افکن
shady
U
سایه افکن مشکوک
torpedo plane
U
هواپیمای اژدر افکن
broad beam headlamp
U
نور افکن با تشعشع عرضی
stratojet
U
نوعی هواپیمای بمب افکن قاره پیمای 6 موتوره
stratofortress
U
نوعی هواپیمای قاره پیمای استراتژیکی بمب افکن 8موتوره
radiation of heat
U
گرما
heats
U
گرما
isotherm
U
خط هم گرما
cauma
U
گرما
heat
U
گرما
thermoelasticity
U
گرما کشسانی
thermal effect
U
اثر گرما
cold is merely privative
U
گرما نیست
thermal reservoir
U
منبع گرما
thermal unit
U
واحدسنجش گرما
calorification
U
پیدایش گرما
btu
U
واحدبریتانیایی گرما
thermochemistry
U
گرما شیمی
incalescent
U
گرما گرای
intensity of heat
U
شدت گرما
hot cabinet
U
قفسه گرما
heat transmission
U
انتقال گرما
heat transfer
U
انتقال گرما
non conducting
U
عایق گرما
pyro electricity
U
گرما برق
thermal flux
U
شار گرما
heat flux
U
شار گرما
heat flow
U
جریان گرما
thermo electricity
U
گرما برق
heat exchange
U
تبادل گرما
heat absorbing
U
جذب گرما
pyromagnetic
U
گرما- مغناطیس
incalescence
U
گرما جویی
heat
U
گرما حرارت
thermosphere
U
گرما کره
thermoelectric
U
گرما برقی
heat loss
U
تلف گرما
temperature
U
درجه گرما
heats
U
گرما حرارت
thermal
U
مربوط به گرما
radiators
U
گرما تاب
heat radiation
U
تابش گرما
radiator
U
گرما تاب
I am absolutely baked.
U
از گرما پختم
melted
U
از گرما سوختن
temperatures
U
درجه گرما
thermomagnetic
U
گرما مغناطیس
thermal agitation voltage
U
اثر گرما
thermometer
U
گرما سنج
thermometers
U
گرما سنج
thermosphere
U
گرما سپهر
convection
U
انتقال گرما
adiabatic
U
عایق گرما
she cannot bear heat
U
تاب گرما رانمیاورد
therm
U
واحد گرما حمام
mechanical equivalent of heat
U
هم ارز مکانیکی گرما
warmth
U
تعادل گرما ملایمت
thermoforming
U
شکل دادن با گرما
thermolytic
U
وابسته به تحلیل گرما
thermotaxis
U
تحرک در اثر گرما
thermoelectric effect
U
اثر گرما- برق
thermotropic
U
علاقمند به گرما دماگرای
thermotropism
U
حساسیت نسبت به گرما
to evolve heat
U
گرما بیرون دادن
to resist heat
U
تاب گرما اوردن
temperature independent paranagnetism
U
پارامغناطیس گرما مستقل
therms
U
حمام عمومی گرما
therms
U
واحد گرما حمام
she cannot bear heat
U
طاقت گرما را ندارد
therm
U
حمام عمومی گرما
resistant to heat
U
مقاوم در برابر گرما
thermonuclear reaction
U
واکنش گرما- هستهای
heat stroke
U
گرماگرفتگی غش در اثر گرما
chinical t.
U
گرما سنج طبی
swelter
U
از گرما بیحال شدن
diathermacy
U
خاصیت هدایت گرما
cooling water thermometer
U
گرما سنج اب سرد
sweltered
U
از گرما بیحال شدن
calory
U
واحد سنجس گرما
british thermal unit
U
واحد بریتانیایی گرما
baking enamel
U
لعاب دادن با گرما
b.t.u.
U
واحد بریتانیایی گرما
radiators
U
بیرون دهنده گرما
calorie
U
واحد سنجس گرما
heat-stroke
U
گرماگرفتگی غش در اثر گرما
fehrenheit thermometer
U
گرما سنج فارنهایت
swelters
U
از گرما بیحال شدن
radiator
U
بیرون دهنده گرما
calories
U
واحد سنجس گرما
heat flux density
U
چگالی شار گرما
heat fast paint
U
رنگ مقاوم گرما
heat transfer coefficient
U
ضریب انتقال گرما
hot shorteness
U
شکنندگی حاصل از گرما
thermolytic
U
وابسته به تجزیه در اثر گرما
heaters
U
بخاری دستگاه تولید گرما
heater
U
بخاری دستگاه تولید گرما
electricity
U
مین نور یا گرما یا نیرو
warm spot
U
اندامها و مراکزاحساس گرما در پوست
heat radiates from the stove
U
گرما ازبخاری متشعشع میشود
calorie
U
واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
convector
U
جسم انتقال دهنده گرما
calories
U
واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
convectors
U
جسم انتقال دهنده گرما
stew
U
خیس عرق شدن
[در گرما]
conductibility of heat
U
قابلیت هدایت گرما گرمارسانی
thermographic
U
وابسته به گرما سنجی یادمانگاری
registers
U
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
register
U
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
registering
U
ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
variations of temperature
U
اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
hustler
U
بمب افکن استراتژیکی قابل حمل بمب اتمی که با چهارموتور جت مجهز است
hustlers
U
بمب افکن استراتژیکی قابل حمل بمب اتمی که با چهارموتور جت مجهز است
mark mark
U
اعلام رها کردن بمب به هواپیمای بمب افکن از سوی دستگاه کنترل زمینی
epicritic
U
تمیز دهنده گرما وسرما حساس بسرماوگرما
In the heat of the moment
<idiom>
[در گرما گرم کار]
[بحث ومجادله لفظی]
chromometer
U
ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
thermostats
U
تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
thermostat
U
تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
dive bomber
U
هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
thermostatics
U
اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
clouding
U
ابری شدن سایه افکن شدن
clouds
U
ابری شدن سایه افکن شدن
cloud
U
ابری شدن سایه افکن شدن
material theory of heat
U
پندار مادیت نسبت بگرما تصور اینکه گرما ماده است
advection
U
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
glass wool
U
تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
cracking
U
وارد کردن گرما و معمولافشار برای شکستن هیدروکربنهای کمپلکس گاه درحضور کاتالیزور
stirling cycle
U
سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
thermodynamics
U
علم مربوط به تبادل کار وحرارت و جریان گرما وتغییر دما بویژه در سیالات متحرک
thermal
U
کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
electrosensitive
U
کاغذ چاپ پوشیده شده از فلر که میتواند حروف را توسط گرما با نوک مخصوص چاپ -Ddot matrix نمایش میدهد
conductance
U
رسانایی الکتریکی گرما رسانایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com