Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
manipulators
U
گرفتن شمشیر با شست وانگشت ابهام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
covered
U
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
mist
U
ابهام مه گرفتن
mists
U
ابهام مه گرفتن
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
uncertainty
U
ابهام
fog
U
ابهام
opacity
U
ابهام
equivoque
U
ابهام
fogs
U
ابهام
ambiguity
U
ابهام
ambiguities
U
ابهام
haziness
U
ابهام
uncertainties
U
ابهام
generality
U
ابهام
generalities
U
ابهام
foggage
U
ابهام
unequivocal
U
بی ابهام
unequivocally
U
بی ابهام
amphiboly
U
ابهام
amphibology
U
ابهام
anfractuosity
U
ابهام
equivoke
U
ابهام
obscurity
U
ابهام
univocal
U
بی ابهام
equivocation
U
ابهام
vagueness
U
ابهام
haze
U
ابهام
equivocating
U
ابهام بکاربردن
equivocates
U
ابهام بکاربردن
equivocate
U
ابهام بکاربردن
ambage
U
ابهام گویی
stimulus ambiguity
U
ابهام محرک
doubtfulness
U
ابهام مشکوکیت
lacuna
U
نقطه ابهام
equivocated
U
ابهام بکاربردن
unequivocal
U
بدون ابهام
unequivocally
U
بدون ابهام
punster
U
تجنیس ساز ابهام گو
onscurity
U
ابهام شخص گمنام
unsnarl
U
رفع پیچیدگی و ابهام
equivocal
U
دارای ابهام دو پهلو
spurtle
U
شمشیر
spit
U
شمشیر
swordsman
U
شمشیر زن
bilbo
U
شمشیر
spits
U
شمشیر
bilboa
U
شمشیر
swords
U
شمشیر
bolo
U
شمشیر
blade
U
شمشیر
sword
U
شمشیر
rapier
U
شمشیر دودم
daito
U
شمشیر بزرگ
rapiers
U
شمشیر دودم
swordfishes
U
شمشیر ماهی.
fencer
U
شمشیر باز
foilsman
U
شمشیر باز
gladiate
U
شمشیر مانند
swordfish
U
شمشیر ماهی.
blade
U
تیغه شمشیر
handle
U
قبضه شمشیر
baldric
U
بند شمشیر
hilts
U
دسته شمشیر
scabbard
U
غلاف شمشیر
hilt
U
دسته شمشیر
swordsmanship
U
شمشیر بازی
swordsman
U
شمشیر باز
swordlike
U
شمشیر مانند
sword knot
U
شرابه شمشیر
scabbards
U
غلاف شمشیر
tucker
U
شمشیر ساز
to carry sword
U
شمشیر جستن
pommels
U
قبه شمشیر
pommel
U
قبه شمشیر
at the point of the sword
U
بدم شمشیر
foibles
U
تیغه شمشیر
foible
U
تیغه شمشیر
With a stork of the sword.
U
با ضرب شمشیر
sword fish
U
شمشیر ماهی
sword dance
U
رقص شمشیر
steeling
U
شمشیر پولادی
steels
U
شمشیر پولادی
fences
U
شمشیر بازی
fence
U
شمشیر بازی
steeled
U
شمشیر پولادی
claymore
U
شمشیر دودمه
swordplay
U
فن شمشیر بازی
sabre cut
U
زخم شمشیر
sword cut
U
زخم شمشیر
steel
U
شمشیر پولادی
sword cutter
U
شمشیر ساز
handles
U
قبضه شمشیر
toledo
U
شمشیر ابدارمصنوع تولدو
falchion
U
شمشیر کوتاه و پهن
in line
U
شمشیر در وضع حمله
fences
U
شمشیر بازی کردن
sword play
U
مهارت در بکارگیری شمشیر
stoccata
U
پرتاب با ضربه شمشیر
stoccado
U
پرتاب با ضربه شمشیر
backsword
U
شمشیر یک لبهء برنده
scimitar
U
شمشیر هلالی شکل
point d'arret
U
نوک چنگالی شمشیر
fence
U
شمشیر بازی کردن
curtle ax
U
شمشیر کوتاه وسنگین
academic assault
شمشیر بازی نمایشی
curtal ax
U
شمشیر کوتاه وسنگین
action on the blade
U
تماس با شمشیر حریف
engagements
U
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
engagement
U
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
The pen is mightier than the sword.
<proverb>
U
قلم قدرتمندتر از شمشیر است .
partizan
U
شمشیر پهن ودسته بلند
partisans
U
شمشیر پهن ودسته بلند
sabre cut
U
زخم شوشکه ضربه شمشیر
sword dance
U
اجرای رقص در اطراف شمشیر
foin
U
فرو بردن شمشیر یا نیزه
partisan
U
شمشیر پهن ودسته بلند
foible
U
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
electric foil
U
شمشیر فویل با نوک برقدار
weaker
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weakest
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
foibles
U
نیمی از شمشیر از وسط تانوک
double hi
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double touch
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
circular parry
U
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
counter parry
U
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
weaknesses
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
weak
U
ناحیه نزدیک نوک شمشیر
director
U
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
compound parry
U
دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
bind
U
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
binds
U
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
forte
U
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
fortes
U
نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
sabers
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
guard
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guarding
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
guards
U
کاسه بین تیغه و دسته شمشیر
handle
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
handles
U
قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
acinaces
U
شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
croise
U
عبور تیغه شمشیر به شکل خاص
sabres
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
To behead ( decapitate ) someone .
U
کسی را گردن زدن (با شمشیر وغیره )
saber
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabre
U
شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
change of engagement
U
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
directors
U
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
line of engagement
U
ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
touch
U
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
touches
U
برخورد شمشیر به بدن ضربه فنی کشتی
scimitar
U
شمشیر کارد دسته دراز ونوک برگشته
to take medical advice
U
دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
opposition
U
حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
pommel
U
قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
tucking
U
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
pommels
U
قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
tuck
U
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tucks
U
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
barong
U
یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
ceding parry
U
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
dub
U
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dubs
U
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
dubbed
U
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطاکردن
counter disengagement
U
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
foiled
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foil
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
curtana
U
شمشیر رحمت :شمشیربی نوکی که درتاج گذاری پادشاهان انگلیس پیشاپ
foils
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiling
U
مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
gripped
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
clam
U
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
grip
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
clams
U
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
gripping
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
grips
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
to seal up
U
درز گرفتن کاغذ گرفتن
take in
<idiom>
U
زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
slag
U
کفه گرفتن تفاله گرفتن
calebrate
U
جشن گرفتن عید گرفتن
glide
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
mounting
U
دسته و پشت بند دسته شمشیر
To tell some one his fortune .
U
برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
resume
U
از سر گرفتن
ceasing
U
گرفتن
tithe
U
ده یک گرفتن از
overtakes
U
گرفتن
abated
U
اب گرفتن از
resumes
U
از سر گرفتن
resumed
U
از سر گرفتن
accompanied
U
دم گرفتن
retreats
U
پس گرفتن
reoccupy
U
از سر گرفتن
pushing
U
گرفتن
abate
U
اب گرفتن از
capture
U
گرفتن
abates
U
اب گرفتن از
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com