Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
color wheel
U
گردونه رنگ امیزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
merge
U
در هم امیزی
merges
U
در هم امیزی
confluence
U
هم امیزی
confluences
U
هم امیزی
syncrasy
U
هم امیزی
porte cochere
U
در گردونه ور
rotor
U
گردونه
rotors
U
گردونه
carrousel
U
گردونه
oppressiveness
U
ستم امیزی
coloring
U
رنگ امیزی
colouring
U
رنگ امیزی
polychromy
U
رنگ امیزی
colouration
U
رنگ امیزی
pigmentation
U
رنگ امیزی
sociability
U
مردم امیزی
riskiness
U
مخاطره امیزی
coloration
U
رنگ امیزی
miraculousness
U
اعجاز امیزی
sententiousness
U
نصیحت امیزی
trailers
U
یدک گردونه
drum
U
گردونه دوار
memory drum
U
گردونه یاد
activity wheel
U
گردونه فعالیت
elevator gear
U
گردونه در ارتفاع
knob
U
پیچ گردونه
locomobile
U
گردونه خودرو
training gear
U
گردونه در سمت
gipsy
U
گردونه هرزگرد
knobs
U
پیچ گردونه
turntables
U
صفحه گردونه
pass
U
گردونه گدوک
passed
U
گردونه گدوک
passes
U
گردونه گدوک
motor car
U
گردونه خودرو
motor cars
U
گردونه خودرو
gipsy
U
گردونه دوار
turntable
U
صفحه گردونه
drummed
U
گردونه دوار
trailer
U
یدک گردونه
limn
U
رنگ امیزی کردن
color codig
U
رنگ امیزی با علامت
lay in
U
رنگ امیزی کردن
colornig power
U
قدرت رنگ امیزی
manhelper
U
چوب رنگ امیزی
flicker fusion frequency
U
بسامد در هم امیزی سوسوها
manhelper
U
دستک رنگ امیزی
instructiveness
U
تعلیم امیزی بودن
offensiveness
U
اهانت امیزی بدی
frets
U
رنگ امیزی کردن
pallet knife
U
ماله رنگ امیزی
bepaint
U
رنگ امیزی کردن
fret
U
رنگ امیزی کردن
binaural fusion
U
در هم امیزی شنود دو گوش
binocular fusion
U
در هم امیزی دید دو چشمی
boot topping
U
رنگ امیزی خط ابخور
bovarism
U
در هم امیزی خیال و واقعیت
to blend colours
U
زنگ امیزی کردن
smoked drum
U
گردونه ثبت کننده
pill box
U
قوطی گردونه کوچک
piquancy
U
گوشه داری طعنه امیزی
bring off
U
به نتیجه موفقیت امیزی رسیدن
landaulet n
U
گردونه کوچکی که پوششی دارد
wagonette
U
گردونه چهار چرخه یک یا چنداسبه
fliers
U
درحال پرواز گردونه تیزرو
flyers
U
درحال پرواز گردونه تیزرو
flyer
U
درحال پرواز گردونه تیزرو
flier
U
درحال پرواز گردونه تیزرو
slugs
U
جانور تنبل گردونه کندرو
slugged
U
جانور تنبل گردونه کندرو
slug
U
جانور تنبل گردونه کندرو
garnishing
U
رنگ امیزی کردن برای استتار
hyperbolize
U
بدرجه اغراق امیزی بزرگ کردن
ham
U
بطور اغراق امیزی عمل کردن
to p a vehicle or horse
U
جلو گردونه یا اسبی را نگاه داشتن
traction engine
U
لوکوموتیوی که گردونه هارادرجادههای بی ریل می کشد
ralliear
U
یکجور گردونه سبک دوچرخه وچهارنفری
traction engines
U
لوکوموتیوی که گردونه هارادرجادههای بی ریل می کشد
four in hand
U
گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
flying ambulance
U
گردونه تندروبرای بردن زخم خوردگان جنگ
porte cochere
U
در بزرگ برای دخول گردونه هابحیاط خانه
landdau
U
یکجور گردونه چهارچرخه که پوشش ان دارای دو قسمت است
kittereen
U
یکجور گردونه تک اسبه که درwest indies بکار میبرند
by the holy poker
U
سوگند شوخی امیزی است چون به انروزهای غریب ومانندان
waggonette
U
گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
palettes
U
لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
palette
U
لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
ferris wheel
U
گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
chiaroscuro
U
نوعی نقاشی که فقط با سیاه روشن وبدون رنگ امیزی انجام میشود
fuchsine
U
رنگ قرمز مایل به ابی که برای رنگ امیزی پشم وابریشم وچرم بکا رمیرود
fuchsin
U
رنگ قرمز مایل به ابی که برای رنگ امیزی پشم وابریشم وچرم بکا رمیرود
capstan
U
میله گردان گردونه دوار لنگر قرقره دوار لنگر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com