English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sailing U گردش ناخواسته رتورهای هلیکوپتر یا ملخ هواپیما درباد شدید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
helistat U رتورهای هلیکوپتر
gyroplane U نوعی هواپیما که حد فاصل میان هلیکوپتر و طیارههای معمولی است
wing heavy U تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
gyrodyne U رتورکرافتی که رتورهای ان هنگام برخاستن شناورماندن فرود و جلو رفتن تنها دردامنه معینی از سرعت توسط موتور کار میکند
fervor U حرارت شدید اشتیاق شدید
fervour U حرارت شدید اشتیاق شدید
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
uncalled for U ناخواسته
uncalled-for U ناخواسته
officiously U ناخواسته
de trop U ناخواسته
unwelcome U ناخواسته
garbage U داده ناخواسته
officious U فضولانه ناخواسته
junk U داده ناخواسته
flowchart template U یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
whirlybird [American E] U هلیکوپتر
eggbeater [American E] U هلیکوپتر
attack helicopter U هلیکوپتر تک
helicopter U هلیکوپتر
copter U هلیکوپتر
helicopters U هلیکوپتر
attack helicopter U هلیکوپتر تک ور
whirlybird U هلیکوپتر
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
unsought U کوشش نشده ناخواسته
junk mail U اقلام پستی ناخواسته
undesirable U ناخوش ایند ناخواسته
limited denied war U جنگ ناخواسته محدود
altitude sickness U حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
barometric leveling U تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
phase jitter U اعوجاجهای ناخواسته در یک سیگنال مخابراتی
helicopter carrier U ناو هلیکوپتر بر
gunship U هلیکوپتر مسلح
heliports U فرودگاه هلیکوپتر
gunship U هلیکوپتر آتشبار
heliport U فرودگاه هلیکوپتر
air mileage indicator U کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aft U قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
distortions U تغییرات ناخواسته شکل یک جسم یا یک سازه
filters U حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
filter U حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
end play U حرکت محوری یا خطی ناخواسته شفت
distortion U تغییرات ناخواسته شکل یک جسم یا یک سازه
helicopter rescue net U تور نجات هلیکوپتر
helicopter rescue strop U کمربند نجات هلیکوپتر
helipad U سکوی فرود هلیکوپتر
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
screwpropeller U پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter U اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
creeps U رها شدن ناخواسته تیر ازدست تیرانداز
creep U رها شدن ناخواسته تیر ازدست تیرانداز
retreating blade stall U واماندگی تیغه پس رونده هلیکوپتر
helicopter double rescue harness U کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
ready position U وضعیت حاضربه حرکت هلیکوپتر
autorotation U روش فرود اضطراری هلیکوپتر
equation of exchange U همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
void U فاصله ناخواسته یا فضای خالی در اتصال توسط جوشکاری
choppers U هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
chopper U هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
army helicopter U هلیکوپتر ارتشی [نظامی] [حمل و نقل هوایی]
helicopter pilot U خلبان هلیکوپتر [شغل] [حمل و نقل هوایی]
disc loading U نسبت وزن هلیکوپتر به مساحت دیسک رتوراصلی
blade flapping U حرکت تیغههای گردنده هلیکوپتر حول لولای افقی
moment U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
radiation shield U وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
suspension strap U نوار تعلیق بار به هلیکوپتر نوارهای اتصال طناب بارهلیکوپتر
false U فایلهای ناخواسته بازیاب شده از پایگاه داده از طریق استفاده از کدهای جستجوی غلط
kibitzer U پشت دست نشین [و پند ناخواسته می دهد یا فضولی می کند] [مثال در ورق بازی]
nosy parker U پشت دست نشین [و پند ناخواسته می دهد یا فضولی می کند] [مثال در ورق بازی]
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
sea bat U نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
apron U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
crosstalk U سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود
virus U نرم افزاری که برای تشخیص و حذف برنامههای ویروس ناخواسته از دیسک سخت کامپیوتر استفاده میشود
viruses U نرم افزاری که برای تشخیص و حذف برنامههای ویروس ناخواسته از دیسک سخت کامپیوتر استفاده میشود
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way U محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
cross modulation U مدولاسیون ناخواسته که ازیک کاریر به کاریر دیگر درهمان گیرنده تاثیر میگذارد
helicopter lane U کریدور پرواز هلیکوپتر کریدور ازاد عبور هلیکوپترها
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
point of no return U نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
vehement U شدید
drastically U شدید
drastic U شدید
diametric U شدید
vigorous U شدید
stalwart U شدید
climacteric <adj.> U شدید
towering U شدید
strenuous U شدید
vehemently U شدید
draconic U شدید
violent U شدید
rigorous U شدید
boisterous U شدید
severest U شدید
severer U شدید
keen U شدید
sopping U شدید
diametrical U شدید
inclement U شدید
forcible U شدید
severe U شدید
raging U شدید
stalwarts U شدید
grievous U شدید
sweltering U شدید
two fisted U شدید
acute U شدید
rugged U شدید
slashing U شدید
keenest U شدید
high wrought U شدید
intense U شدید
extensive U شدید
toughest U شدید
tougher U شدید
tough U شدید
incontrollable U شدید
intensive U شدید
hyperpyrexia U تب شدید
booming U رونق شدید
boom U رونق شدید
an intensive particle U ادات شدید
booms U رونق شدید
revulsion U تنفر شدید
boomed U رونق شدید
chronic U شدید گرانرو
heavy U شدید پرزور
slat U ضربه شدید
salvo U افهاراحساسات شدید
penchant U میل شدید
heaviest U شدید پرزور
salvoes U افهاراحساسات شدید
heavies U شدید پرزور
passion U تعصب شدید
heavier U شدید پرزور
rushing U حرکت شدید
actude conditions U شرایط شدید
vehemence U غضب شدید
aggravator U شدید کننده
slats U ضربه شدید
impetuous U تند و شدید
bedlam U اشتباه شدید
advertising blitz U تبلیغات شدید
rushed U حرکت شدید
harder U مشکل شدید
hardest U مشکل شدید
violent wind U باد شدید
sthenic U شدید نیرومند
schwarmerei U احساسات شدید
rumbustious U سخت شدید
pash U باران شدید
hard U مشکل شدید
rain cats and dogs <idiom> U باران شدید
rain shower باران شدید
workouts U تمرین شدید
workouts U کار شدید
workouts U ورزش شدید
workout U تمرین شدید
workout U کار شدید
workout U ورزش شدید
hypersensitivity U حساسیت شدید
hyperinflation U تورم شدید
clavus U سردرد شدید
high rate discharge U تخلیه شدید
high order detonation U انفجار شدید
exquisite U شدید سخت
galloping inflation U تورم شدید
rush U حرکت شدید
gird U ضربه شدید
high explosive U سوختار شدید
hunger for data U میل شدید به داده ها
nosedives U نزول شدید یا ناگهانی
nosedived U نزول شدید کردن
nosedived U نزول شدید یا ناگهانی
nosedive U نزول شدید کردن
nosedive U نزول شدید یا ناگهانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com