English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wood engraving U گراور سازی روی چوب باسمه کاری با چوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stylography U گراور سازی
steel engraving U گراور سازی با فولاد
stylet U قلم گراور سازی وحکاکی
photoengraving U گراور سازی بوسیله عکاسی
dry point U گراور سازی با سیاه قلم
photogravure U گراور سازی از روی شیشه عکاسی
photoengrave U بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
line engraving U گراور سازی با خطوط کوتاه وبلند
tusche U جوهر چاپ مخصوص طراحی و گراور سازی
zincography U گراور سازی روی فلز روی قلمزنی روی
prints U باسمه
printed U باسمه
print U باسمه
woodcut U باسمه چوبی
stamps U نقش باسمه
stamp U نقش باسمه
CD WO U مناسب برای ذخیره سازی متون آرشیو و یا آزمایش ROM-CD پیش از دوباره کاری
types U باسمه ماشین تحریر
typed U باسمه ماشین تحریر
type U باسمه ماشین تحریر
printing U چاپ پارچه باسمه زنی
calico printing U عمل باسمه کردن پارچه
engraving U گراور
engravings U گراور
gravure U گراور
line engraving U گراور مخطط
rotogravure U تهیه گراور غلتکی
superscribe U روی صفحهای گراور کردن
engraved U گراور کردن نشاندن جایگیر ساختن
engrave U گراور کردن نشاندن جایگیر ساختن
engraves U گراور کردن نشاندن جایگیر ساختن
mekeready U تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
woodcutter U باسمه کار چوب منبت کار
torching U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes U راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torches U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
pence for any thing U میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing U خطوط خاتم کاری و منبت کاری
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
insculp U حکاکی کردن گراور کردن
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
glid U تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
drilling pattern U نمونه مته کاری الگوی مته کاری
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
mosaics U موزاییک کاری معرق معرق کاری
plumbery U سرب کاری کارخانه سرب کاری
plasterwork U گچ کاری
plastering U گچ کاری
curries U کاری
impotency U کاری
parget U گچ کاری
under employment U کم کاری
curry powder U کاری
curry U کاری
slobbery U تف کاری
inaction U بی کاری
impotence U کاری
intent on doing anything U کاری
curry powders U کاری
currie U کاری
effective U کاری
malfunction U کژ کاری
malfunctioned U کژ کاری
active U کاری
malfunctions U کژ کاری
electroplating U اب کاری
flower piece U گل کاری
feckful U کاری
hypofunction U کم کاری
mosaic work U موزائیک کاری
malefaction U تبه کاری
molding operation U قالب کاری
lighterage U دوبه کاری
parquetry U موزاییک کاری
lead work U سرب کاری
negativism U منفی کاری
neglectfulness U غفلت کاری
maleficence U تبه کاری
marbling U مرمر کاری
marquetery U منبت کاری
masonery U سنگ کاری
measure of prevention U احتیاط کاری
marquetery U خاتم کاری
meshwork U شبکه کاری
misprision U خلاف کاری
molding operation U فرم کاری
lay off U فصل کم کاری
You dont seem to be with it . You dont know the half of it . U تو کجای کاری
ultraism U افراط کاری
turnery U منبت کاری
turnery U تراش کاری
trephine U مته کاری
trephination U مته کاری
treacherousness U خیانت کاری
toryism U محافظه کاری
tongue lash U فحش کاری
to reproach an act U کاری را بد دانستن
tinwork U قلع کاری
the needful U اصل کاری
the manner of doing any thing U طرزانجام کاری
wood carving U منبت کاری
work area U ناحیه کاری
work year U سال کاری
To follow up (trace) something. U پی کاری را گرفتن
prepared U آمادهانجام کاری
tokenism U نمونه کاری
punch-ups U کتک کاری
punch-up U کتک کاری
off season U در دوران کم کاری
dressing-down U چوبه کاری
brushwork U قلممو کاری
you are welcome U کاری نکردم
workspace U فضای کاری
working storage U انباره کاری
working storage U حافظه کاری
workgroup U گروه کاری
filing U سوهان کاری
tessellation U موزاییک کاری
roughening by picking U تیشه کاری
rice field U برنج کاری
reshaping U روانه کاری
reservedness U احتیاط کاری
repetition of an act U تکرار کاری
relievo U برجسته کاری
working set U مجموعه کاری
purview of an occupation U حدود کاری
scouring U تمیز کاری
probationership U ازمایش کاری
pomiculture U میوه کاری
plaster background U دورنمای گچ کاری
perfidiousness U خیانت کاری
scabbing U تیشه کاری
scrimshaw U هنرمنبت کاری
cutting U برش کاری
drastic U عنیف کاری
drastically U عنیف کاری
surgical operation U دست کاری
studious to do a thing U بکردن کاری
studious of doing a thing U بکردن کاری
stonemasonry U سنگ کاری
steelwork U فولاد کاری
stannary U قلع کاری
stalactite work U مقرنس کاری
wrongdoing U خطا کاری
wrongdoings U خطا کاری
tour de force U شیرین کاری
sinfulness U خطا کاری
patchery U وصله کاری
reverses U بدل کاری
brickwork U سفت کاری
amalgamating U ملغمه کاری
amalgamates U ملغمه کاری
amalgamated U ملغمه کاری
amalgamate U ملغمه کاری
recondition U نو کاری کردن
reconditioned U نو کاری کردن
reconditions U نو کاری کردن
forming U فرم کاری
smelting U ذوب کاری
forging U چکش کاری
fretwork U منبت کاری
drilling U مته کاری
lubrication U روغن کاری
glazing U شیشه کاری
elegance U ریزه کاری
reversing U بدل کاری
an active man U مرد کاری
active cell U خانه کاری
acrography U گچ کاری برجسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com